Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hilt
U
دسته شمشیر
hilts
U
دسته شمشیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
mounting
U
دسته و پشت بند دسته شمشیر
pommel
U
قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
pommels
U
قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
guard
U
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guarding
U
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guards
U
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
forte
U
نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
fortes
U
نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
barong
U
یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
scimitar
U
شمشیر کارد دسته دراز ونوک برگشته
Other Matches
covered
U
گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
doubled
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled up
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
nosegay
U
دسته گل یایک دسته علف
lorgnette
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
bilboa
U
شمشیر
swordsman
U
شمشیر زن
swords
U
شمشیر
sword
U
شمشیر
blade
U
شمشیر
spits
U
شمشیر
spit
U
شمشیر
bilbo
U
شمشیر
bolo
U
شمشیر
spurtle
U
شمشیر
swordsmanship
U
شمشیر بازی
scabbard
U
غلاف شمشیر
scabbards
U
غلاف شمشیر
fence
U
شمشیر بازی
baldric
U
بند شمشیر
swordsman
U
شمشیر باز
at the point of the sword
U
بدم شمشیر
swordlike
U
شمشیر مانند
steels
U
شمشیر پولادی
foilsman
U
شمشیر باز
fencer
U
شمشیر باز
fences
U
شمشیر بازی
swordplay
U
فن شمشیر بازی
With a stork of the sword.
U
با ضرب شمشیر
steel
U
شمشیر پولادی
rapiers
U
شمشیر دودم
claymore
U
شمشیر دودمه
steeled
U
شمشیر پولادی
rapier
U
شمشیر دودم
daito
U
شمشیر بزرگ
swordfishes
U
شمشیر ماهی.
swordfish
U
شمشیر ماهی.
tucker
U
شمشیر ساز
steeling
U
شمشیر پولادی
to carry sword
U
شمشیر جستن
sword knot
U
شرابه شمشیر
handles
U
قبضه شمشیر
pommel
U
قبه شمشیر
foible
U
تیغه شمشیر
sword cut
U
زخم شمشیر
handle
U
قبضه شمشیر
sword dance
U
رقص شمشیر
gladiate
U
شمشیر مانند
sabre cut
U
زخم شمشیر
pommels
U
قبه شمشیر
sword cutter
U
شمشیر ساز
sword fish
U
شمشیر ماهی
foibles
U
تیغه شمشیر
blade
U
تیغه شمشیر
curtal ax
U
شمشیر کوتاه وسنگین
curtle ax
U
شمشیر کوتاه وسنگین
fence
U
شمشیر بازی کردن
fences
U
شمشیر بازی کردن
stoccata
U
پرتاب با ضربه شمشیر
stoccado
U
پرتاب با ضربه شمشیر
falchion
U
شمشیر کوتاه و پهن
action on the blade
U
تماس با شمشیر حریف
academic assault
شمشیر بازی نمایشی
point d'arret
U
نوک چنگالی شمشیر
toledo
U
شمشیر ابدارمصنوع تولدو
backsword
U
شمشیر یک لبهء برنده
sword play
U
مهارت در بکارگیری شمشیر
scimitar
U
شمشیر هلالی شکل
in line
U
شمشیر در وضع حمله
weaker
U
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
The pen is mightier than the sword.
<proverb>
U
قلم قدرتمندتر از شمشیر است .
partizan
U
شمشیر پهن ودسته بلند
sabre cut
U
زخم شوشکه ضربه شمشیر
partisan
U
شمشیر پهن ودسته بلند
weak
U
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
circular parry
U
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
engagement
U
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
foibles
U
نیمی از شمشیر از وسط تانوک
foible
U
نیمی از شمشیر از وسط تانوک
foin
U
فرو بردن شمشیر یا نیزه
electric foil
U
شمشیر فویل با نوک برقدار
double touch
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double hi
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
partisans
U
شمشیر پهن ودسته بلند
sword dance
U
اجرای رقص در اطراف شمشیر
counter parry
U
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
engagements
U
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
weakest
U
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weaknesses
U
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
sorts
U
دسته دسته کردن
scores of people
U
دسته دسته مردم
they came in bands
U
دسته دسته امدند
sort
U
دسته دسته کردن
in detail
U
مفصلا دسته دسته
sorted
U
دسته دسته کردن
groups
U
دسته دسته کردن
regiment
U
دسته دسته کردن
regiments
U
دسته دسته کردن
group
U
دسته دسته کردن
windrow
U
دسته دسته کردن
trooped
U
دسته دسته شدن
trooping
U
دسته دسته شدن
streams of people
U
دسته دسته مردم
shoals of people
U
دسته دسته مردم
troop
U
دسته دسته شدن
sect
U
دسته دسته مذهبی
sects
U
دسته دسته مذهبی
distribute
U
دسته دسته کردن
assort
U
دسته دسته کردن
classify
U
دسته دسته کردن
assort
U
دسته دسته شدن
handles
U
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
binds
U
کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
directors
U
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
compound parry
U
دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
saber
U
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
sabers
U
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
sabre
U
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
sabres
U
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
To behead ( decapitate ) someone .
U
کسی را گردن زدن (با شمشیر وغیره )
line of engagement
U
ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
bind
U
کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
handle
U
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
acinaces
U
شمشیر کوتاه ایرانیان قدیم وسکاها
change of engagement
U
وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
director
U
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
croise
U
عبور تیغه شمشیر به شکل خاص
manipulators
U
گرفتن شمشیر با شست وانگشت ابهام
touches
U
برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
touch
U
برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
to form into groups
U
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
coaction
U
عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
tucking
U
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
tuck
U
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
tucks
U
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
ceding parry
U
کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
opposition
U
حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
dubs
U
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
dub
U
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
dubbed
U
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
counter disengagement
U
حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
foils
U
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiling
U
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
curtana
U
شمشیر رحمت :شمشیربی نوکی که درتاج گذاری پادشاهان انگلیس پیشاپ
foil
U
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiled
U
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
lies
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
bundles
U
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling
U
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle
U
متمرکز کردن دسته کردن دسته
glided
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
kinds
U
دسته
kindest
U
دسته
ilk
U
دسته
hosts
U
دسته
team
U
دسته
hosting
U
دسته
kind
U
دسته
hosted
U
دسته
bouquets
U
دسته گل
tussock
U
دسته مو
handles
U
دسته
clusters
U
دسته
nosegay
U
دسته گل
drove
U
دسته
droves
U
دسته
nib
U
دسته
host
U
دسته
nibs
U
دسته
bunches
U
دسته
stemmed
U
دسته
bunching
U
دسته
stem
U
دسته
handhold
U
دسته
cluster bombs
U
دسته
stemming
U
دسته
cluster bomb
U
دسته
haft
U
دسته
handgrip
U
دسته
teams
U
دسته
cluster
U
دسته
bunch
U
دسته
helve
U
دسته
stems
U
دسته
bunched
U
دسته
tufts
U
دسته
wisp
U
دسته
covey
U
دسته
platoons
U
دسته
platoon
U
دسته
tuft
U
دسته
levers
U
دسته
gang
U
دسته
hordes
U
دسته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com