Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
The handle of the bucket has come off.
U
دسته سطل کنده شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mounting
U
دسته و پشت بند دسته شمشیر
nosegay
U
دسته گل یایک دسته علف
lorgnette
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
clog
U
: کنده
logs
U
کنده
stock
U
کنده
stub
U
کنده
chunk
U
کنده
chunks
U
کنده
graven
U
کنده
pulled
U
کنده
stocked
U
کنده
clogs
U
: کنده
clogged
U
: کنده
stubs
U
کنده
stubbing
U
کنده
stubbed
U
کنده
block
U
کنده
bloc
U
کنده
timber
U
کنده
bilboes
U
کنده
knockstone
U
کنده
chumps
U
کنده
log
U
کنده
anvil stock
U
کنده
chump
U
کنده
block aead
U
سر کنده
blocs
U
کنده
dugout dewelling
U
کنده
blocked
U
کنده
blocks
U
کنده
grits
U
جوپوست کنده
stumping
U
کنده درخت
leg pickup
U
کنده کشی
aboveboard
U
پوست کنده
stumped
U
کنده درخت
stumps
U
کنده درخت
stump
U
کنده درخت
near leg and craddle
U
کنده گوسفندانداز
near leg pickup and turnover
U
نوعی کنده رو
picked
U
پوست کنده
olympic lift
U
کنده یک چاک
dugouts
U
کنده شده
unstuck
U
کنده شده
wooden anvil stock
U
کنده چوب
trunk
U
کنده درخت
trunks
U
کنده درخت
dugout
U
کنده شده
engravers
U
کنده کار
rear crotch and near arm
U
نوعی کنده رو
plummer block
U
کنده محور
frankly
U
رک وپوست کنده
building blocks
U
بنا کنده
building blocks
U
کنده ساخت
building block
U
بنا کنده
building block
U
کنده ساخت
peeled
U
پوست کنده
plummer block
U
کنده شفت
engraver
U
کنده کار
stumpy
U
پر از کنده درخت
blockette
U
کنده کوچک
husked
U
پوست کنده
inside sarma
U
انواع کنده رو
in intaglio
U
بشکل کنده
in plain english
U
پوست کنده
ingraving
U
کنده کاری
deblock
U
شکستن کنده
graving
U
کنده کاری
block size
U
اندازه کنده
entry block
U
کنده مدخل
deblocking
U
کنده شکنی
logs
U
کنده چوب
control block
U
کنده کنترل
hulled
U
پوست کنده
leg lift and side roll
U
کنده سرانبون
log
U
کنده چوب
logrolling
U
کنده غلتانی
block length
U
درازای کنده
block mark
U
نشان کنده
glyptics
U
کنده کاری
carver
U
کنده کار
chalcographer
U
کنده کاری روی مس
record blocking
U
کنده یی کردن مدارک
talk turkey
<idiom>
U
رک و پوست کنده گفتن
dug in
U
سنگر کنده شده
rock hewn
U
از کوه کنده شده
carve
U
کنده کاری کردن
plains
U
ساده پوست کنده
plainer
U
ساده پوست کنده
blocks
U
کنده مانع ورادع
blocked
U
کنده مانع ورادع
make no bones about something
<idiom>
U
رک و پوست کنده گفتن
chalcogrophy
U
کنده کاری روی مس
cutting chisel
U
اسکنه کنده کاری
ptisan
U
گندم پوست کنده
flump
U
تلوتلوخوردن کنده زدن
break ground
U
لنگر از زمین کنده شد
block
U
کنده مانع ورادع
plain
U
ساده پوست کنده
carved
U
کنده کاری کردن
carves
U
کنده کاری کردن
shelled almond
U
بادام پوست کنده
trunks
U
الوار کنده چوب
trunk
U
الوار کنده چوب
logged
U
از کنده پاک شده
quarried
U
ازکان کنده شده
I had a very hard time ot it.
U
دراینکار پوستم کنده شد
loggets
U
کنده کوچک دیرک
Bluntly. Without mincing words.
U
صاف وپوست کنده
intagliated
U
کنده کاری شده
olympic lift and cross face
U
کنده حصیر مال
groats
U
گندم یاجوپوست کنده
carvings
U
کنده کاری کردن
loggats
U
کنده کوچک دیرک
stubby
U
پراز کنده درخت
plainest
U
ساده پوست کنده
trooping
U
دسته دسته شدن
windrow
U
دسته دسته کردن
sorts
U
دسته دسته کردن
groups
U
دسته دسته کردن
sorted
U
دسته دسته کردن
sect
U
دسته دسته مذهبی
regiment
U
دسته دسته کردن
sort
U
دسته دسته کردن
scores of people
U
دسته دسته مردم
assort
U
دسته دسته شدن
they came in bands
U
دسته دسته امدند
assort
U
دسته دسته کردن
group
U
دسته دسته کردن
shoals of people
U
دسته دسته مردم
classify
U
دسته دسته کردن
trooped
U
دسته دسته شدن
regiments
U
دسته دسته کردن
distribute
U
دسته دسته کردن
troop
U
دسته دسته شدن
streams of people
U
دسته دسته مردم
in detail
U
مفصلا دسته دسته
sects
U
دسته دسته مذهبی
man-to-man
<idiom>
U
مستقیم یارک وپوست کنده
ivory carving
U
کنده کاری روی عاج
stew in one's own juice
<idiom>
U
افتادن درچاهی که خود کنده
ivory carving
U
کنده کاری روی عاج
sidero graphy
U
کنده کاری روی پولاد
ditches
U
ابرو کنار راه کنده
point takedown with inside standing leg
U
زیر خم که تبدیل به کنده رومیشود
ditched
U
ابرو کنار راه کنده
aweigh
U
لنگر اززمین کنده شده
zincograph
U
روی کنده کاری شده
as fresh as a rose
<idiom>
U
مثل هلوی پوست کنده
she is a peach
U
هلوی پوست کنده است
to stub a piece
U
از کنده یاریشه پاک کردن
anchor's aweight
U
لنگر از زمین کنده شده
it peels better
U
بهتر پوست ان کنده میشود
ditch
U
ابرو کنار راه کنده
My buttons mave come off.
U
تکمه های لباسم کنده شده
router
U
ابزار کنده کاری لیسه نجاری
To give it straight from the shoulder.
U
مطلبی راصاف وپوست کنده گفتن
near leg pickup and leg block
U
زیر یک خم و تبدیل ان به کنده افلاک پیشرو
groat
U
بلغور جو یا گندم یاجو پوست کنده
plainspoken
U
صاف و پوست کنده بی ریا و تزویر
sawlog
U
کنده درخت مناسب اره کردن
to form into groups
U
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
coaction
U
عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
divot
U
چمن گلف کنده شده با ضربه چوب
hominy grits
U
ذرت پوست کنده با دانههای متحد الشکل
To give it to someone straight from the shoulder . To tell someonestraight
U
صاف وپوست کنده مطلبی را به کسی گفتن
glyptics
U
کنده کاری در روی سنگهای گران بها
These oranges peel easily.
U
این پرتقالها پوستشان زود کنده می شود
saw yer
U
درخت از ریشه کنده که روی اب شناور باشد
departure end
U
نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
straight from the shoulder
<idiom>
U
راست وپوست کنده گفتن ،بیغل غش صحبت کردن
olympic lift
U
بدل کنده یک چاک با کشیدن پای حریف از داخل
logs
U
:کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
hominy
U
ذرت پوست کنده که با اب جوش یا شیر پخته شده باشد
driven well
U
چاهی که بوسیله فروبردن لوله کنده وبا اب رسانده باشند
a corduroy road
U
جاده باتلاقی
[که کنده های درختان را بصورت اریب در آن می چینند.]
log
U
:کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
dumb well
U
چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
frumenty
U
گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
yule log
U
کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
ablate
U
کنده شدن و از بین رفتن موادسطحی یک جسم در اثر تبخیرو گداز و غیره
log
U
گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
logs
U
گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
If you try to cheat the bank, you wil be digging your own grave.
U
اگر سعی کنی بانک را گول بزنی، با دست خودت گورت را کنده ای.
fishbone mine
U
سیستم کانال کشی یاحفاری که به صورت شاخههای موازی عرضی کنده میشود
lies
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
bundles
U
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling
U
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle
U
متمرکز کردن دسته کردن دسته
backlogs
U
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlog
U
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
lithoglyptics
U
کنده کاری روی گوهر حکاکی روی جواهر
abated
U
[سطح سنگ تراشیده شده یا کنده شده]
over break
U
خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
engrave
U
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
engraves
U
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
engraved
U
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com