Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
handlebar
U
دسته دو چرخه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cycle time
U
مدت چرخه زمان چرخه
mounting
U
دسته و پشت بند دسته شمشیر
water cycle
U
چرخه اب
cycled
U
چرخه
velocipede
U
سه چرخه
tricycle
U
سه چرخه
tricyclic
U
سه چرخه
hydrologic cycle
U
چرخه اب
cyclone
U
چرخه
cyclones
U
چرخه
monocyle
U
یک چرخه
cycles
U
چرخه
monocycle
U
یک چرخه
cycle
U
چرخه
trike
U
سه چرخه
tricycles
U
سه چرخه
rotation
U
چرخه
nosegay
U
دسته گل یایک دسته علف
duty cycle
U
چرخه کار
search cycle
U
چرخه جستجو
instruction cycle
U
چرخه دستورالعمل
execute cycle
U
چرخه اجرا
execution cycle
U
چرخه اجرا
tropical cyclone
U
چرخه استوایی
hz
U
چرخه درثانیه
design cycle
U
چرخه طراحی
pedicab
U
سه چرخه پایی
activity cycle
U
چرخه فعالیت
cycling
U
چرخه زنی
life-cycles
U
چرخه زندگی
life-cycle
U
چرخه زندگی
cardiac cycle
U
چرخه قلبی
biorhythm
U
چرخه زیستی
carnot cycle
U
چرخه کارنو
cycle stealing
U
چرخه دزدی
cycle stealing
U
مدت چرخه
circulation of a vector
U
چرخه بردار
cycle time
U
مدت چرخه
cycles per second
U
چرخه در ثانیه
display cycle
U
چرخه نمایش
hertz
U
چرخه در ثانیه
storage cycle
U
چرخه انباره
major cycle
U
چرخه بزرگ
cycle
U
چرخ چرخه
cycle
U
چرخه زدن
major cycle
U
بزرگ چرخه
four cycle
U
چهار چرخه
cycled
U
چرخ چرخه
cycled
U
چرخه زدن
cycles
U
چرخ چرخه
cycles
U
چرخه زدن
magnetic whirl
U
چرخه مغناطیسی
machine cycle
U
چرخه ماشین
life cycle
U
چرخه دوام
kilocycle
U
هزار چرخه
menstrual cycle
U
چرخه قاعدگی
megacycle
U
مگا چرخه
minor cycle
U
خرد چرخه
minor cycle
U
چرخه خرد
fetch cycle
U
چرخه واکشی
six by six
U
ماشین شش چرخه
tricar
U
اتومبیل سه چرخه
memory cycle
U
چرخه حافظه
cyclones
U
چرخه باد
megacycle
U
میلیون چرخه
cyclone
U
چرخه باد
lorgnettes
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
gigacycle
U
هزار میلیارد چرخه
read write cycle
U
چرخه خواندن و نوشتن
six by six
U
وسیله نقلیه شش چرخه
citric acid cycle
U
چرخه سیتریک اسید
read restore cycle
U
چرخه خواندن و ترمیم
data processing cycle
U
چرخه پردازش داده
toothed wheel
U
چرخه دندانه دار
reset cycle
U
چرخه باز نشانی
computer processing cycle
U
چرخه پردازش کامپیوتر
gramdfather cycle
U
چرخه پدر بزرگ
kilomegacycle
U
یک بیلیون چرخه در ثانیه
kilomegacycle
U
هزار میلیون چرخه
program development cycle
U
چرخه ایجاد برنامه
born haber cycle
U
چرخه بورن- هابر
internal cycle time
U
زمان چرخه داخلی
tarantass
U
درشکه بی فنروچهار چرخه روسی
wagonette
U
گردونه چهار چرخه یک یا چنداسبه
trailer
U
یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
monorail
U
ریل واحدمخصوص حرکت ترن یک چرخه
monorails
U
ریل واحدمخصوص حرکت ترن یک چرخه
trailers
U
یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
tumbrel or bril
U
ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
wheel
U
[همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
waggonette
U
گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
distribute
U
دسته دسته کردن
classify
U
دسته دسته کردن
streams of people
U
دسته دسته مردم
windrow
U
دسته دسته کردن
in detail
U
مفصلا دسته دسته
sects
U
دسته دسته مذهبی
trooped
U
دسته دسته شدن
groups
U
دسته دسته کردن
trooping
U
دسته دسته شدن
troop
U
دسته دسته شدن
they came in bands
U
دسته دسته امدند
group
U
دسته دسته کردن
regiments
U
دسته دسته کردن
regiment
U
دسته دسته کردن
sect
U
دسته دسته مذهبی
assort
U
دسته دسته کردن
assort
U
دسته دسته شدن
sorts
U
دسته دسته کردن
shoals of people
U
دسته دسته مردم
sort
U
دسته دسته کردن
sorted
U
دسته دسته کردن
scores of people
U
دسته دسته مردم
to form into groups
U
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
coaction
U
عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
cycle stealing
U
ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
null cycle
U
زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
lie
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
bundle
U
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles
U
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling
U
متمرکز کردن دسته کردن دسته
cranked
U
دسته
teams
U
دسته
crank
U
دسته
kindest
U
دسته
handhold
U
دسته
ranges
U
دسته
team
U
دسته
cluster
U
دسته
drove
U
دسته
kinds
U
دسته
cluster bombs
U
دسته
bouquets
U
دسته گل
bouquet
U
دسته گل
cranks
U
دسته
handgrip
U
دسته
helve
U
دسته
cranking
U
دسته
cluster bomb
U
دسته
droves
U
دسته
kind
U
دسته
clusters
U
دسته
haft
U
دسته
category
U
دسته
clans
U
دسته
ilk
U
دسته
gangs
U
دسته
skein
U
دسته
gang
U
دسته
levers
U
دسته
skeins
U
دسته
lever
U
دسته
faggot
U
دسته
faggots
U
دسته
stems
U
دسته
stemming
U
دسته
bunched
U
دسته
handles
U
دسته
bunches
U
دسته
bunching
U
دسته
handle
U
دسته
tussock
U
دسته مو
assortments
U
دسته
assortment
U
دسته
tussocks
U
دسته مو
nib
U
دسته
nibs
U
دسته
stem
U
دسته
stemmed
U
دسته
sheaf
U
دسته
parcels
U
دسته
parcel
U
دسته
classis
U
دسته
confraternity
U
دسته
wisps
U
دسته
wisp
U
دسته
platoons
U
دسته
platoon
U
دسته
covey
U
دسته
ringleaders
U
سر دسته
ringleader
U
سر دسته
fascicle
U
دسته
fascicle or cule
U
دسته
fascicled
U
دسته دسته
fasciculate
U
دسته دسته
hosts
U
دسته
hosting
U
دسته
hosted
U
دسته
host
U
دسته
cheque book
U
دسته چک
fagot
U
دسته
clump
U
دسته
clumped
U
دسته
clumping
U
دسته
clumps
U
دسته
congregation
U
دسته
congregations
U
دسته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com