English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
helve U دسته تیشه ومانند ان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cubbing U شکارتوله خرس ومانند ان
flummery U فرنی وحریره ومانند ان
hacienda U بنگاه کشاورزی یا معدن ومانند ان
pepo U کدو و خیار ومانند انها
to catch a likeness U چیزیرادیدن ومانند انرادرست کردن
doughnut U نان شیرینی گرد ومانند حلقه
doughnuts U نان شیرینی گرد ومانند حلقه
metage U اندازه گیری بارزغال سنگ ومانند ان
footlights U ردیف چراغهای جلو صحنه نمایش ومانند ان
frostwork U نقش شبنم یخ زده بر روی پنجره ومانند ان
pastries U کماج وکلوچه ومانند انها شیرینی پزی
pastry U کماج وکلوچه ومانند انها شیرینی پزی
mopped U چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
mop U چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
mops U چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
mopping U چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
hatchet U تیشه
axe U تیشه
hatchets U تیشه
ax U تیشه
bush hammer U تیشه
axed U تیشه
axing U تیشه
scabbing U تیشه
chip axe U تیشه
carpenters axe U تیشه نجاری
broadaxe U تیشه سرپهن
broadax U تیشه سرپهن
narrow edged hoe U تیشه دم قلم
adzes U تیشه زدن
self assumption U تیشه روبخودی
scabbing U تیشه کاری
adz U تیشه زدن
roughening by picking U تیشه کاری
adze U تیشه زدن
scutch U تیشه معماری
chipper U تیشه نجاری خراط
kevel U تیشه سنگ تراش
spuds U تیشه مخصوص کندن یخ
granulating hammer U تیشه سنگ تراشی
hacking U تیشه کاری سنگ
spud U تیشه مخصوص کندن یخ
mason hammer U تیشه یا چکش بنایی
to kick against the pricks U تیشه بریشه خودزدن
To dig ones own grave. U تیشه به ریشه خود زدن
hack hammer U چکش تیشه مانندکه سنگ تراشان بکارمیبرند
kevel U چوب یکنوع تیشه برای سنگ تراشی
mounting U دسته و پشت بند دسته شمشیر
nosegay U دسته گل یایک دسته علف
lorgnette U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
shoals of people U دسته دسته مردم
assort U دسته دسته کردن
troop U دسته دسته شدن
trooped U دسته دسته شدن
trooping U دسته دسته شدن
assort U دسته دسته شدن
distribute U دسته دسته کردن
groups U دسته دسته کردن
they came in bands U دسته دسته امدند
streams of people U دسته دسته مردم
scores of people U دسته دسته مردم
classify U دسته دسته کردن
windrow U دسته دسته کردن
sort U دسته دسته کردن
in detail U مفصلا دسته دسته
regiment U دسته دسته کردن
regiments U دسته دسته کردن
sect U دسته دسته مذهبی
sects U دسته دسته مذهبی
group U دسته دسته کردن
sorts U دسته دسته کردن
sorted U دسته دسته کردن
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
coaction U عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
bundles U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle U متمرکز کردن دسته کردن دسته
procession U دسته
stems U دسته
clan U دسته
ilk U دسته
hilts U دسته
skein U دسته
gangs U دسته
hilt U دسته
helms U دسته
clans U دسته
category U دسته
stemming U دسته
A bouquet (bunch)of flowers. U دسته گه
tussock U دسته مو
tussocks U دسته مو
ringleader U سر دسته
cliques U دسته
clique U دسته
nib U دسته
nibs U دسته
stem U دسته
ringleaders U سر دسته
stemmed U دسته
helm U دسته
skeins U دسته
batches U دسته
passel U دسته
lever U دسته
shook U دسته
pitman U دسته
parcels U دسته
parcel U دسته
work team U دسته
tuft U دسته
tufts U دسته
levers U دسته
gang U دسته
helve U دسته
team U دسته
platoon U دسته
platoons U دسته
bracket U دسته
groups U دسته دسته
scores U دسته دسته
wisp U دسته
wisps U دسته
processions U دسته
droves U دسته
drove U دسته
clusters U دسته
handles U دسته
bouquets U دسته گل
bouquet U دسته گل
kind U دسته
kindest U دسته
kinds U دسته
cluster bomb U دسته
cluster U دسته
handle U دسته
cluster bombs U دسته
teams U دسته
cranks U دسته
assortments U دسته
bunched U دسته
sheaf U دسته
ranges U دسته
ranged U دسته
range U دسته
sections U دسته
section U دسته
bunches U دسته
bunching U دسته
nosegay U دسته گل
crank U دسته
cranking U دسته
assortment U دسته
A bunch ( bouquet ) of flowers . U دسته گل
host U دسته
hosted U دسته
hosting U دسته
hosts U دسته
bail arm U دسته
cranked U دسته
bunch U دسته
armies U دسته
school U دسته
corps U دسته
schools U دسته
covey U دسته
handgrip U دسته
congregation U دسته
congregations U دسته
horde U دسته
hordes U دسته
classes U دسته
classing U دسته
handhold U دسته
setting up U دسته
bundle U دسته
bodle U دسته
bundles U دسته
rabble U دسته
fasciculate U دسته دسته
bevy U دسته
fascicle or cule U دسته
bundling U دسته
brigade U دسته
brigades U دسته
fascicled U دسته دسته
boodle U دسته
fascicle U دسته
gens U دسته
sets U دسته
set U دسته
cheque book U دسته چک
haft U دسته
ear U دسته
ears U دسته
lot U دسته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com