Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pot
U
در گلدان محفوظ داشتن
pots
U
در گلدان محفوظ داشتن
potting
U
در گلدان محفوظ داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
secures
U
محفوظ داشتن
secure
U
محفوظ داشتن
conserving
U
از صدمه محفوظ داشتن
conserves
U
از صدمه محفوظ داشتن
conserved
U
از صدمه محفوظ داشتن
conserve
U
از صدمه محفوظ داشتن
Zel-i Sultan vase
U
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
jardiniere
U
گلدان
urn
U
گلدان
vase
U
گلدان
vases
U
گلدان
urns
U
گلدان
flower vase
U
گلدان
bough pot
U
گلدان
patents
U
محفوظ
patenting
U
محفوظ
patent
U
محفوظ
immundity
U
محفوظ
guarded
U
محفوظ
safest
U
محفوظ
safe
U
محفوظ
safes
U
محفوظ
favoured
U
محفوظ
safer
U
محفوظ
secure
U
محفوظ
secures
U
محفوظ
patented
U
محفوظ
flower pot
U
گلدان کوزهای
flower pot
U
گلدان گلی
flowerpots
U
گلدان کوزهای
vessel
U
گلدان فرف
flowerpot
U
گلدان کوزهای
vessels
U
گلدان فرف
jardiniere
U
جعبه گلدان
protected field
U
میدان محفوظ
fireproof
U
محفوظ از اتش
foolproof
U
محفوظ ازخطاوشکست
assured
U
امن محفوظ
lightproof
U
محفوظ از نور
reserved word
U
کلمه محفوظ
protected mode
U
حالت محفوظ
airtight
U
محفوظ از هوا
safe from danger
U
محفوظ از خطر
securely
U
بطور محفوظ
protected storage
U
انباره محفوظ
enclosed fuse
U
فیوز محفوظ
invulnerable
U
محفوظ از خطر
urinals
U
گلدان ادرار شاشگاه
vase
U
گلدان نقره وغیره
urinal
U
گلدان ادرار شاشگاه
pots
U
گلدان درگلدان گذاشتن
vases
U
گلدان نقره وغیره
cupped
U
گلدان جایزه مسابقات
cup
U
گلدان جایزه مسابقات
potiche
U
گلدان گردن باریک
cups
U
گلدان جایزه مسابقات
pot
U
گلدان درگلدان گذاشتن
repotting
U
در گلدان بزرگتر کاشتن
repotted
U
در گلدان بزرگتر کاشتن
repots
U
در گلدان بزرگتر کاشتن
repot
U
در گلدان بزرگتر کاشتن
potting
U
گلدان درگلدان گذاشتن
enclosed arc lamp
U
لامپ قوسی محفوظ
to plant out
U
از گلدان در اوردن ودرزمین کاشتن
overpot
U
در گلدان زیاد بزرگ کاشتن
encapsulated postscript file
U
فایل محفوظ پست اسکریپت
copyright reserved
U
حق طبع یا چاپ محفوظ است
jus postliminii
U
حق وی نسبت به ان اموال محفوظ است
weather proof
U
محفوظ از اثرهوا هوا نخور
it is copyright
U
حق چاپ و تقلید محفوظ است
unsaved
U
محفوظ نشده نجات نیافته
elate
U
بالا بردن محفوظ کردن
to copyright
U
حق چاپ و تقلید را محفوظ کردن
prunt
U
الت بته چسبانی درروی گلدان
cupholder
U
برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
urn
U
گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
urns
U
گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
prunt
U
بته مینایی روی گلدان و مانندان
shellproof
U
محفوظ در برابر بمباران وگلوله باران
can you pronounce him safe
U
بگویید که اواز خطر محفوظ است
weathertight
U
محفوظ در برابر باد و باران عایق هوا
foolproof
U
ادم ساده لوح و رک و راست محفوظ از حماقت وکارهای احمقانه
all right reserved
U
هرگونه حقی محفوظ است اعم از چاپ یا تقلید یاترجمه
havelock
U
روکلاهی سفیدی که پشت گردن را نیز از افتاب محفوظ میدارد
cinerarium
U
[گلدان یا ظرف زیبا شبیه جعبه برای نگهداری خاکستر مردگان]
gobo
U
نوعی پرده پارچهای سیاه رنگ که در تلویزیون و سینمادوربین را از نور زائد محفوظ نگه میدارد
long
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn
<idiom>
U
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longed
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep down
U
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up
U
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
differs
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meaner
U
مقصود داشتن هدف داشتن
mean
U
مقصود داشتن هدف داشتن
differing
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
hopes
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
differed
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
hoping
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
resided
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
differ
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
cost
U
قیمت داشتن ارزش داشتن
proffered
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffer
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
hoped
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
abhorred
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
proffers
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
resides
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
reside
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
proffering
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
meanest
U
مقصود داشتن هدف داشتن
hope
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
abhors
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
abhorring
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
to have by heart
U
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
upkeep
U
بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
immune
U
مصون کردن محفوظ کردن
to have something in reserve
U
چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
long for
U
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
lead a dog's life
<idiom>
U
زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
vase design
U
طرح گلدانی
[طرح های اولیه آن به حدود چهارصد سال پیش باز می گردد و وجه مشترک طرح های گلدانی استفاده از یک یا چند گلدان در متن فرش بوده که انواع پیچک و گل ها از درون آن به اطراف فرش گسترش می یابد.]
doubt
U
شک داشتن
to go hot
U
تب داشتن
to have
U
داشتن
to have f.
U
تب داشتن
have
U
داشتن
doubts
U
شک داشتن
doubted
U
شک داشتن
monogyny
U
داشتن یک زن
to hold
U
داشتن
to hold a meeting
U
داشتن
relieving
U
داشتن
own
U
داشتن
to possess
U
داشتن
owned
U
داشتن
owning
U
داشتن
lackvt
U
کم داشتن
relieve
U
داشتن
redolence
U
بو داشتن
intercommon
U
داشتن
having
U
داشتن
to be in a f.
U
تب داشتن
to be feverish
U
تب داشتن
owns
U
داشتن
doubting
U
شک داشتن
relieves
U
داشتن
to have possession of
U
داشتن
possessing
U
داشتن
bears
U
داشتن
lacks
U
کم داشتن
bear
U
در بر داشتن
bears
U
در بر داشتن
wanted
U
کم داشتن
bear
U
داشتن
possess
U
داشتن
lacked
U
کم داشتن
want
U
کم داشتن
possesses
U
داشتن
lack
U
کم داشتن
to have in remembrance
U
بخاطر داشتن
resembled
U
شباهت داشتن
contest
U
اعتراض داشتن بر
repugn
U
تناقض داشتن
hankers
U
اشتیاق داشتن
resile
U
انعطاف داشتن
retroact
U
واکنش داشتن
contests
U
اعتراض داشتن بر
belong
U
تعلق داشتن
contested
U
اعتراض داشتن بر
retain
U
نگاه داشتن
contesting
U
اعتراض داشتن بر
resemble
U
شباهت داشتن
possess
U
در تصرف داشتن
differing
U
فرق داشتن
differs
U
فرق داشتن
to bear any one a grudge
U
به کسی لج داشتن
to bear enmity
U
دشمنی داشتن
to bring good luck
U
شگون داشتن
retaining
U
نگاه داشتن
possessing
U
در تصرف داشتن
to have in remembrance
U
یاد داشتن
retained
U
نگاه داشتن
scruple
U
وسواس داشتن
vary
U
فرق داشتن
scruple
U
تردید داشتن
possesses
U
در تصرف داشتن
varies
U
فرق داشتن
schismatize
U
شقاق داشتن
retains
U
نگاه داشتن
hankered
U
اشتیاق داشتن
pay respect to
U
توجه داشتن به
playact
U
رفتارمتظاهر داشتن
keep
U
نگاه داشتن
exist
U
وجود داشتن
existed
U
وجود داشتن
exists
U
وجود داشتن
stink
U
تعفن داشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com