Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to hunker down
U
در پی امنیت و آسایش بودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
protect
U
یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
protecting
U
یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
protects
U
یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
hassle
<idiom>
U
مخل آسایش
accomodation
وسایل آسایش واستراحت جا و مکان
Inquietude
U
حس آشوبی که از وجود آسایش و سکون به دست می آید.
The wrd is a place of trial by ordeal , not of eas.
<proverb>
U
دنیا جاى آزمایش است نه جاى آسایش .
safety
U
امنیت
security
U
امنیت
peacefulness
U
امنیت
computer security
U
امنیت کامپیوتر
job security
U
امنیت شغلی
external security
U
امنیت خارجی
security council
U
شورای امنیت
internal security
U
امنیت داخلی
safety fork
U
دوشاخه امنیت
buffer distance
U
محوطه امنیت
buffer distance
U
حاشیه امنیت
data security
U
امنیت داده ها
security
U
اداره امنیت
security force
U
اداره امنیت
angle of safety
U
زاویه امنیت
physical security
U
امنیت فیزیکی
national security
U
امنیت ملی
safety
U
امنیت محفوفیت
security service
U
اداره امنیت
flight clearance
U
تعیین امنیت پرواز
healt and safety commision
U
کمیسیون سلامت و امنیت
area of uncertainity
U
محوطه عدم امنیت
Department of Homeland Security
[DHS]
U
وزارتخانه امنیت کشور
pacific security pact
U
پیمان امنیت پاسفیک
software security
U
امنیت نرم افزاری
elevation of security
U
بالا بردن حاشیه امنیت
stability
U
امنیت داخلی ثبات سیاسی
displacement
U
امنیت در آدرس اندیس دار
internal security
U
امنیت داخلی عملیات ضد شورشی
security council
U
شورای امنیت سازمان ملل متحد
minimum clearance
U
حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
margin
U
فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
police action
U
عملیات انتظامی محلی برای حفظ امنیت
margins
U
فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
security specialist
U
فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
shares
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
protecting
U
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
protect
U
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
British Standards Institute
U
سازمان انگلیسی که طراحی و امنیت استاندارهای انگلیس را بررسی میکند
shared
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
trust territory
U
ناحیه تحت قیمومت شورای امنیت سازمان ملل متحد
protects
U
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
crest clearing graph
U
نمودار تعیین کمترین درجه مربوط به حاشیه امنیت مانع
share
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
unlawful assembly
U
در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
security council
U
یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل که 11 عضودارد و وفیفه عمده ان حفظ صلح و امنیت جهانی است
DES
U
استاندارد دولت آمریکا برای سیستم رمز بلاک داده با امنیت بالا. مقایسه با # Public Key #
pan-
U
در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan
U
در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pans
U
در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
yalta conference
U
م تشکیل یک سازمان جهانی برای صلح و امنیت جهان تاکید و بر پارهای تصمیمات دیگر که قبلا" در منشوراتلانتیک به ان اشاره شده بودتاکید شد
junk
U
اطلاعات یا سخت افزاری که بی استفاده است یا از تاریخ گذشته است یا کار امنیت
inflight reliability
U
تامین هواپیما در حین پرواز امنیت پرواز
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .
U
مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate
U
سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
contain
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views
U
د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
overhead clearance
U
حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
corresponded
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
up to it/the job
<idiom>
U
مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
to mind
U
مراقب بودن
[مواظب بودن]
[احتیاط کردن]
to be in one's right mind
U
دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
corresponds
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
correspond
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumbering
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumber
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbered
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbers
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
lurking
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurked
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurk
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurks
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
look out
U
منتظر بودن گوش به زنگ بودن
fittest
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
fits
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
To be on top of ones job .
U
بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
belonged
U
مال کسی بودن وابسته بودن
to be in a habit
U
دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
belongs
U
مال کسی بودن وابسته بودن
to look out
U
اماده بودن گوش بزنگ بودن
belong
U
مال کسی بودن وابسته بودن
to be hard put to it
U
درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
fit
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
reasonableness
U
موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
validity of the credit
U
معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
monitors
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
governs
U
نافذ بودن نافر بودن بر
depends
U
مربوط بودن منوط بودن
agree
U
متفق بودن همرای بودن
want
U
فاقد بودن محتاج بودن
depend
U
مربوط بودن منوط بودن
urgency
U
فوتی بودن اضطراری بودن
agreeing
U
متفق بودن همرای بودن
on guard
U
مراقب بودن نگهبان بودن
slouches
U
خمیده بودن اویخته بودن
governed
U
نافذ بودن نافر بودن بر
to stand for
U
نامزد بودن هواخواه بودن
wanted
U
فاقد بودن محتاج بودن
depended
U
مربوط بودن منوط بودن
govern
U
نافذ بودن نافر بودن بر
agrees
U
متفق بودن همرای بودن
abuts
U
مماس بودن مجاور بودن
include
U
شامل بودن متضمن بودن
includes
U
شامل بودن متضمن بودن
abut
U
مماس بودن مجاور بودن
discord
U
ناجور بودن ناسازگار بودن
resided
U
ساکن بودن مقیم بودن
reside
U
ساکن بودن مقیم بودن
conditionality
U
شرطی بودن مشروط بودن
abutted
U
مماس بودن مجاور بودن
precede
U
جلوتر بودن از اسبق بودن بر
moons
U
سرگردان بودن اواره بودن
haze
U
گرفته بودن مغموم بودن
moon
U
سرگردان بودن اواره بودن
inhere
U
جبلی بودن ماندگار بودن
pertain
U
مربوط بودن متعلق بودن
pertained
U
مربوط بودن متعلق بودن
pertains
U
مربوط بودن متعلق بودن
stravaig
U
سرگردان بودن بی هدف بودن
stravage
U
سرگردان بودن بی هدف بودن
precedes
U
جلوتر بودن از اسبق بودن بر
resides
U
ساکن بودن مقیم بودن
consist
U
شامل بودن عبارت بودن از
having
U
مالک بودن ناگزیر بودن
consisted
U
شامل بودن عبارت بودن از
have
U
مالک بودن ناگزیر بودن
appertain
U
مربوط بودن متعلق بودن
to be due
U
مقرر بودن
[موعد بودن]
appertained
U
مربوط بودن متعلق بودن
appertaining
U
مربوط بودن متعلق بودن
appertains
U
مربوط بودن متعلق بودن
slouching
U
خمیده بودن اویخته بودن
slouched
U
خمیده بودن اویخته بودن
slouch
U
خمیده بودن اویخته بودن
pend
U
معوق بودن بی تکلیف بودن
disagrees
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
look for
U
منتظر بودن درجستجو بودن
consists
U
شامل بودن عبارت بودن از
owe
U
مدیون بودن مرهون بودن
consisting
U
شامل بودن عبارت بودن از
owed
U
مدیون بودن مرهون بودن
owes
U
مدیون بودن مرهون بودن
disagree
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
abler
U
لایق بودن مناسب بودن
ablest
U
لایق بودن مناسب بودن
disagreed
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
disagreeing
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
crest clearing
U
محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
vetoes
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
Being a junior clerk is a far cry from being a manager .
U
کارمند عادی بودن کجا و رئیس بودن کجا
to concern something
U
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
stand
U
بودن واقع بودن
profiteers
U
استفاده چی بودن اهل استفاده زیاد بودن
interdepend
U
بهم موکول بودن مربوط بهم بودن
profiteer
U
استفاده چی بودن اهل استفاده زیاد بودن
be sufficient
U
بس بودن
be enough
U
بس بودن
last
[be enough]
U
بس بودن
concentricity
U
بودن
suffice
U
بس بودن
wobble
U
لق بودن
reach
U
بس بودن
justness
U
حق بودن
To be all adrift.
U
سر در گم بودن
exist
U
بودن
to be in two minds
U
دو دل بودن
To be in two minds about something . To be undecided. To waver and vacI'llate.
U
دو دل بودن
lackvt
U
کم بودن
put one's cards on the table
<idiom>
U
رک بودن
consecutiveness
U
پی در پی بودن
to bargain for
U
بودن
wobbles
U
لق بودن
wobbling
U
لق بودن
exists
U
بودن
existed
U
بودن
dubiosity
U
در شک بودن
to hold water
U
ضد آب بودن
wobbled
U
لق بودن
stinks
U
بد بودن
to be
U
بودن
stink
U
بد بودن
teems
U
پر بودن
teeming
U
پر بودن
teemed
U
پر بودن
teem
U
پر بودن
sufficing
U
بس بودن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com