English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to beg the question U در پاسخ به پرسشی جاخالی دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
leadingquestion U پرسشی که کمک به پیدا کردن پاسخ میدهد
stiff arm U جاخالی دادن
sidestep U جاخالی دادن
evade U جاخالی دادن
dodging U جاخالی دادن
dodges U جاخالی دادن
dodged U جاخالی دادن
dodge U جاخالی دادن
turn U جاخالی دادن
answer U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
To dodge . To duck. U جاخالی دادن (دربازی )
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
rejoins U پاسخ دادن
answering U : پاسخ دادن
answered U : پاسخ دادن
answer U : پاسخ دادن
answers U : پاسخ دادن
rejoining U پاسخ دادن
rejoined U پاسخ دادن
responds U پاسخ دادن
responded U پاسخ دادن
respond U پاسخ دادن
rejoin U پاسخ دادن
to make a response U پاسخ دادن
to answer in the a U پاسخ مثبت دادن
to fail to provide an answer U درماندن در دادن پاسخ
return a negative U پاسخ منفی دادن
rejoinder U پاسخ دفاعی دادن
rejoin U پاسخ دفاعی دادن
rejoined U پاسخ دفاعی دادن
rejoins U پاسخ دفاعی دادن
rejoinders U پاسخ دفاعی دادن
rejoining U پاسخ دفاعی دادن
reply U پاسخ دادن جواب کتبی
readiness to report U امادگی برای پاسخ دادن
replying U پاسخ دادن جواب کتبی
replied U پاسخ دادن جواب کتبی
replies U پاسخ دادن جواب کتبی
responds U پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
replied U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
answer U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
answers U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
to respond to blackmail [a threat] U پاسخ دادن به باج گیری [ تهدیدی]
answered U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
answering U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
replies U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
reply U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
replying U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
responded U پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
respond U پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
irresponsiveness U عدم امادگی برای پاسخ دادن
i asked him a question U پرسشی از او کردم
inquiry U ترمینالی که برای دستیابی و پاسخ دادن به فایلهای ذخیره شده روی کامپیوتر دور به کار می رود
inquiries U ترمینالی که برای دستیابی و پاسخ دادن به فایلهای ذخیره شده روی کامپیوتر دور به کار می رود
to beg the question U طفره رفتن از پرسشی
interrogative U ادوات استفهام پرسشی
interrogatives U ادوات استفهام پرسشی
intelligence U 1-توانایی پاسخ دادن . 2-توانایی وسیله برای اجرای و پردازش برنامه
quoting U خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
placement U جاخالی
places U جاخالی
place U جاخالی
stiff arm U جاخالی
placements U جاخالی
garbage U جاخالی
placing U جاخالی
drop volley U جاخالی
skipping rope U جاخالی
skipping ropes U جاخالی
dink U جاخالی
stop volley U جاخالی
drop shot U جاخالی
dodge U اهمال جاخالی
dodging U اهمال جاخالی
dodges U اهمال جاخالی
dodged U اهمال جاخالی
levant U جاخالی کردن
to give way U جاخالی کردن
how much does a vacation cost? [American E] [when amount is indeterminate] <idiom> U من هم نمی دانم [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
how much does a vacation cost? [American E] [when amount is indeterminate] <idiom> U من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> U من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> U من هم نمی دانم [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
dodger U دور سرگردان جاخالی کن
drop the ball behind the block U جاخالی پشت دفاع
dodgers U دور سرگردان جاخالی کن
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
docks U جاخالی کردن موقوف کردن
docked U جاخالی کردن موقوف کردن
dock U جاخالی کردن موقوف کردن
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
negative reply U پاسخ رد
replying U پاسخ
replication U پاسخ
statement U پاسخ
answerback U در پاسخ
response U پاسخ
responds U پاسخ
responsions U پاسخ
responded U پاسخ
respond U پاسخ
responses U پاسخ
in reply to U در پاسخ
reply U پاسخ
counterplea U پاسخ رد
no U : پاسخ نه
item of written comment U پاسخ
reaction [answer, commentary] U پاسخ
representation [statement] U پاسخ
response [commentary] U پاسخ
answering U پاسخ
answers U پاسخ
answered U پاسخ
rebutter U پاسخ رد
answer U پاسخ
replies U پاسخ
replied U پاسخ
in answer to U در پاسخ به
impluse response U پاسخ ایمپولز
emitted response U پاسخ صدوری
rejoinders U پاسخ دفاعی
frequency respone U پاسخ فرکانس
color response U پاسخ رنگ
distal response U پاسخ دوربرد
oracle U پاسخ مبهم
oracles U پاسخ مبهم
irresponsive U پاسخ ندهنده
to definitive answer U پاسخ قطعی
discriminatory response U پاسخ افتراقی
conditioned response U پاسخ شرطی
plea U پاسخ دعوی
answerback U پاسخ برگشتی
answer mode U حالت پاسخ
anatomy response U پاسخ کالبدی
an a answer U پاسخ مثبت
solution U پاسخ یک مشکل
solutions U پاسخ یک مشکل
correct response U پاسخ درست
right answer U پاسخ درست
content response U پاسخ محتوایی
anticipatory response U پاسخ انتظاری
consummatory response U پاسخ پایانی
rejoinder U پاسخ دفاعی
delayed response U پاسخ درنگیده
image response U پاسخ تصویر
pleas U پاسخ دعوی
replier U پاسخ دهنده
vab U پاسخ سمعی
response duration U مدت پاسخ
response equivalence U هم ارزی پاسخ
answering U پاسخ به یک سوال
response generalization U تعمیم پاسخ
rejoins U در پاسخ گفتن
answers U : جواب پاسخ
answers U پاسخ به یک سوال
response intensity U شدت پاسخ
response latency U نهفتگی پاسخ
rejoining U در پاسخ گفتن
response differentiation U تفکیک پاسخ
answering U : جواب پاسخ
w response U پاسخ کلی
reflection response U پاسخ قرینه
answer U : جواب پاسخ
answer U پاسخ به یک سوال
preparatory response U پاسخ مقدماتی
answered U : جواب پاسخ
come up with <idiom> U یافتن پاسخ
running rate U اهنگ پاسخ
answered U پاسخ به یک سوال
vaccum response U پاسخ غیابی
response amplitude U دامنه پاسخ
popular response U پاسخ رایج
response rate U سرعت پاسخ
rejoined U در پاسخ گفتن
position response U پاسخ مکانی
responsorial U پاسخ دهنده
voice answer back U پاسخ سمعی
original response U پاسخ ابتکاری
whole response U پاسخ کلی
movement response U پاسخ حرکت
moro response U پاسخ مورو
operandum U ابزار پاسخ
manipulandum U ابزار پاسخ
early answer U پاسخ زود
response time U زمان پاسخ
calculation U پاسخ تقریبی
answerable U پاسخ دار
response set U امایه پاسخ
response strength U نیرومندی پاسخ
response threshold U استانه پاسخ
rejoin U در پاسخ گفتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com