Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
minor
U
در رشته ثانوی یا فرعی تحصیل کردن کماد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
minor
U
رشته فرعی کهاد
by pass
U
بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
fiberize
U
رشته رشته کردن
achieve
تحصیل کردن
earned
U
تحصیل کردن
earn
U
تحصیل کردن
earns
U
تحصیل کردن
to obtain permission
U
تحصیل اجازه کردن
to leave school
U
ترک تحصیل کردن
to study for the bar
U
تحصیل حقوق کردن
toi mug at
U
سخت تحصیل کردن
null
U
رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fill
U
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fills
U
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
gains
U
حصول تحصیل منفعت کردن
win
U
بدست اوردن تحصیل کردن
wins
U
بدست اوردن تحصیل کردن
gain
U
حصول تحصیل منفعت کردن
grafts
U
از راه نادرستی تحصیل کردن
gained
U
حصول تحصیل منفعت کردن
etymologize
U
تحصیل علم اشتقاق کردن
to study persian
U
زبان فارسی تحصیل کردن
graft
U
از راه نادرستی تحصیل کردن
grafted
U
از راه نادرستی تحصیل کردن
achieving
U
تحصیل کردن کسب موفقیت کردن
achieves
U
تحصیل کردن کسب موفقیت کردن
achieved
U
تحصیل کردن کسب موفقیت کردن
subspecies
U
قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
procures
U
تحصیل کردن جاکشی کردن
procured
U
تحصیل کردن جاکشی کردن
procure
U
تحصیل کردن جاکشی کردن
get
U
حاصل کردن تحصیل کردن
studies
U
تحصیل کردن مطالعه کردن
gets
U
حاصل کردن تحصیل کردن
studying
U
تحصیل کردن مطالعه کردن
study
U
تحصیل کردن مطالعه کردن
procuring
U
تحصیل کردن جاکشی کردن
getting
U
حاصل کردن تحصیل کردن
thready
U
رشته رشته باصدای باریک
by pass
U
گذرگاه فرعی مسیر فرعی
ecotype
U
بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
string
U
رشته کردن
to interrupt a friendship
U
رشته دوستی را با کسی پاره کردن
To pick up (to lose) the thread of conversation.
U
رشته سخن را بدست گرفتن ( گم کردن )
bypass
U
از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
bypassed
U
از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
bypassing
U
از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
bypasses
U
از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
thread
U
رشته رشته شدن
threads
U
رشته رشته شدن
fibrillation
U
رشته رشته سازی
ricer
U
رنده مخصوص رشته کردن سیب زمینی وخمیر
sideline
U
ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
sidelines
U
ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
sidelined
U
ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
sidelining
U
ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
shunting station
U
ایستگاه فرعی راه اهن برای جابجا کردن واگن ولوکوموتیو
subdividing
U
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivided
U
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivides
U
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivide
U
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
padding
U
حرف یا رقم افزوده برای پر کردن رشته یا بسته تا به طور مورد نظر برسد.
strike
U
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes
U
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
secs
U
ثانوی
peripheral
U
ثانوی
seconding
U
ثانوی
sec
U
ثانوی
further
U
ثانوی
furthers
U
ثانوی
furthered
U
ثانوی
furthering
U
ثانوی
second
U
ثانوی
seconded
U
ثانوی
afterexpulsion
U
ثانوی
secondary
U
ثانوی
seconds
U
ثانوی
obtaining
U
تحصیل
achievement
U
تحصیل
acquistion
U
تحصیل
acquirement
U
تحصیل
acquisitions
U
تحصیل
studying
U
تحصیل
securement
U
تحصیل
study
U
تحصیل
acquisition
U
تحصیل
schooling
U
تحصیل
studies
U
تحصیل
achievements
U
تحصیل
after-effects
U
اثر ثانوی
secondary motivation
U
انگیزش ثانوی
second anode
U
اند ثانوی
second wind
U
سازگاری ثانوی
secondary plan
U
طرح ثانوی
after-effect
U
اثر ثانوی
side-effects
U
واکنش ثانوی
secondary processes
U
فرایندهای ثانوی
aftertaste
U
لذت ثانوی
aftertastes
U
لذت ثانوی
secondary markets
U
بازارهای ثانوی
revisions
U
رسیدگی ثانوی
second nature
U
طبیعت ثانوی
aftereffect
U
اثر ثانوی
revision
U
رسیدگی ثانوی
post deflection acceleration
U
شتاب ثانوی
subsere
U
رشد ثانوی
reabsorption
U
جذب ثانوی
secondary inhibitor
U
بازدارنده ثانوی
side-effect
U
واکنش ثانوی
secondary function
U
کارکرد ثانوی
until further notice
U
تا اخطار ثانوی
secondary reward
U
پاداش ثانوی
dynode
U
کاتد ثانوی
coconscious
U
اگاهی ثانوی
side effect
U
واکنش ثانوی
secondary drive
U
سائق ثانوی
repossession
U
تملک ثانوی
secondary storage
U
انباره ثانوی
coconsciousness
U
اگاهی ثانوی
overglaze
U
لعاب ثانوی
second order conditions
U
شرایط ثانوی
secondary coil
U
پیچک ثانوی
secondary electron
U
الکترون ثانوی
secondary emission
U
صدور ثانوی
secondary elaboration
U
بسط ثانوی
ultor
U
اند ثانوی
secondary qualities
U
صفات ثانوی
secondary effects
U
اثرات ثانوی
till further notice
U
تا اخطار ثانوی
cotype
U
نوع ثانوی
twice born
U
تجسم ثانوی
he applied him self to study
U
مشغول تحصیل شد
school age
U
سن آغاز تحصیل
self taught
U
تحصیل کرده
securer
U
تحصیل کننده
schoolfellow
U
تعلیم تحصیل
school age
U
سالهای تحصیل
graduation
U
فراغت از تحصیل
getting
U
تحصیل شده
get
U
تحصیل شده
educated
U
تحصیل کرده
recovery
U
تحصیل چیزی
s.for study
U
ذوق تحصیل
school
U
تحصیل در مدرسه
schools
U
تحصیل در مدرسه
s.for study
U
میل به تحصیل
recoveries
U
تحصیل چیزی
gets
U
تحصیل شده
nonresident
U
تحصیل مکاتباتی
impetration
U
تحصیل بدرخواست
seconding
U
دومین بار ثانوی
epinosic gain
U
بهره ثانوی بیماری
second
U
دومین بار ثانوی
secondary sex characteristics
U
ویژگیهای جنسی ثانوی
seconds
U
دومین بار ثانوی
secondary storage device
U
دستگاه حافظه ثانوی
intensifier electrode
U
الکترد شتابده ثانوی
shadow memory
U
حافظه ثانوی موقت
secondary gain
U
بهره ثانوی بیماری
secondary storage medium
U
رسانه انباره ثانوی
post deflection
U
الکترد شتابده ثانوی
seconded
U
دومین بار ثانوی
secondary emission ratio
U
شدت صدور ثانوی
secondary reinforcer
U
تقویت کننده ثانوی
secondary projection area
U
منطقه فرافکنی ثانوی
by-play
U
کار یا نمایش ثانوی
retrocessive
U
مبنی برواگذاری ثانوی
secondary emission characteristic
U
مشخصه صدور ثانوی
flip side
U
بخش ثانوی هرچیز
degrees
U
دیپلم یا درجه تحصیل
clerisy
U
طبقه تحصیل کرده
procuration
U
تحصیل چیزی خرید
procuance
U
تحصیل چیزی خرید
serendipity
U
تحصیل نعمت غیرمترقبه
school drop out
U
ترک تحصیل کرده
ineducable
U
غیر قابل تحصیل
studiousness
U
عشق بخواندن یا تحصیل
degree
U
دیپلم یا درجه تحصیل
scoolable
U
مشغول تحصیل اجباری
earned income
U
درامد تحصیل شده
schoolable
U
مشمول تحصیل اجباری
cultured
U
مهذب تحصیل کرده
epiphenomenon
U
علائم بعدی و ثانوی مرض
secondary mental deficiency
U
عقب ماندگی ذهنی ثانوی
string
U
رشته کردن نخ کردن
yuppie
U
جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
availability
U
سهولت و امکان تحصیل اعتبار
yuppies
U
جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
dropout
U
کسی که ترک تحصیل میکند
countersigns
U
امضای ثانوی بر روی سند جیرو
countersigning
U
امضای ثانوی بر روی سند جیرو
countersign
U
امضای ثانوی بر روی سند جیرو
countersigned
U
امضای ثانوی بر روی سند جیرو
ball-flower
U
[ابزار تزئینی به سبک گوتیک ثانوی]
stbtitle
U
عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
convocation
U
جشن پایان تحصیل جمعی دانشجویان
To neglect ones studies .
U
از تحصیل خود غافل ماندن ( شدن )
school and college ability test
آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
my unwillingness to study
U
بی میلی من نسبت بتحصیل بیزازی من از تحصیل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com