English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (28 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
throwin U در دنده انداختن تزریق کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ungear U از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
hypodermic injection U تزریق زیر جلدی تزریق پوستی
sprayed U تزریق کردن
injecting U تزریق کردن
injects U تزریق کردن
immit U تزریق کردن
spray U تزریق کردن
injected U تزریق کردن
syringes U تزریق کردن
sprays U تزریق کردن
spraying U تزریق کردن
inject U تزریق کردن
perfuse U تزریق کردن
syringe U تزریق کردن
needle U با سوزن تزریق کردن
needled U با سوزن تزریق کردن
needles U با سوزن تزریق کردن
iodize U یود تزریق کردن
needling U با سوزن تزریق کردن
flame spray U تزریق کردن شعلهای
transfuse U رسوخ یافتن در تزریق کردن در
pinioning U دنده پینیون دنده لایتناهی
pinions U دنده پینیون دنده لایتناهی
spur gear U دنده مهمیزی دنده خاردار
pinion U دنده پینیون دنده لایتناهی
mainlining U مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainline U مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
shoot up <idiom> U مواد را از راه تزریق مصرف کردن
mainlined U مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainlines U مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
epicyclic transmission U یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
instils U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instills U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instilling U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instil U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instilled U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instill U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
rib U دنده دار کردن
thread U دنده دار کردن مارپیچ
change down U به دنده سنگین حرکت کردن
threads U دنده دار کردن مارپیچ
to gear down U باعوض کردن دنده کندکردن
to gear up U باعوض کردن دنده تندکردن
rougher U دنده دنده کننده
oil gear U جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
launched U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launches U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launch U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launching U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
primming U بتونه کاری کردن راه انداختن موتور یا گرم کردن ان
entrancing U مدهوش کردن دربیهوشی یاغش انداختن ازخودبیخودکردن زیادشیفته کردن
to cut out U بریدن ودراوردن- پیش دستی کردن بر- اماده کردن-انداختن
entrances U مدهوش کردن دربیهوشی یاغش انداختن ازخودبیخودکردن زیادشیفته کردن
entranced U مدهوش کردن دربیهوشی یاغش انداختن ازخودبیخودکردن زیادشیفته کردن
entrance U مدهوش کردن دربیهوشی یاغش انداختن ازخودبیخودکردن زیادشیفته کردن
sprocket U دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده
operated U به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
operate U به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
operates U به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
bring down U به زمین انداختن حریف انداختن شکار
trachle U تصادم کردن خسته کردن بزحمت انداختن
spraying U تزریق
intinction U تزریق
sprays U تزریق
spray U تزریق
transfusion U تزریق
infusion U تزریق
sprayed U تزریق
transfusions U تزریق
infusions U تزریق
mud injection U تزریق گل
low level injection U تزریق کم
injections U تزریق ها
jab [British] [colloquial] U تزریق
injective function U تزریق
jab [colloquial] U تزریق
mud grouting U تزریق گل
injection U تزریق
shot U تزریق
shots U تزریق
to put by U دور انداختن رد کردن
to let fly U انداختن تیرخالی کردن
to set off U انداختن برابر کردن
slot U انداختن چفت کردن
launching U انداختن پرت کردن
tossing U پرت کردن انداختن
tossed U پرت کردن انداختن
toss U پرت کردن انداختن
spit U سوراخ کردن تف انداختن
spits U سوراخ کردن تف انداختن
putting U تعویض کردن انداختن
slotting U انداختن چفت کردن
slots U انداختن چفت کردن
launches U انداختن پرت کردن
launch U انداختن پرت کردن
put U تعویض کردن انداختن
launched U انداختن پرت کردن
hurtle U پرت کردن انداختن
hurtled U پرت کردن انداختن
hurtles U پرت کردن انداختن
puts U تعویض کردن انداختن
hurtling U پرت کردن انداختن
lay aside U پس انداز کردن انداختن
tosses U پرت کردن انداختن
jeopard U بخطر انداختن بمخاطره انداختن
horrify U بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifying U بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifies U بهراس انداختن به بیم انداختن
horrified U بهراس انداختن به بیم انداختن
injection point U نقطه تزریق
injector U تزریق کننده
injector valve U سوپاپ تزریق
vaccinophobia U تزریق هراسی
injection efficiency U بازده تزریق
grout curtain U پرده تزریق
injection grid U شبکه تزریق
injection level U سطح تزریق
injection of money U تزریق پول
inspirator U تزریق کننده
grouting galleries U مجاری تزریق
grouting gallery U دالان تزریق
injector U الت تزریق
injection capacity U فرفیت تزریق
intake well U چاه تزریق
guns U دستگاه تزریق
drilled grout hole U چاه تزریق
perfusion U تزریق وریدی
grout hole U سوراخ تزریق
chemical grouting U تزریق شیمیایی
grout hole U چاه تزریق
fule injection U تزریق سوخت
blanket grouting U تزریق سطحی
chemical injection U تزریق شیمیایی
spartter U تزریق کننده
drilled grout hole U سوراخ تزریق
metal spraying تزریق فلزی
spary gun U تلمبه تزریق
gun U دستگاه تزریق
pilot injection U تزریق مقدماتی
spary gun U پیستوله تزریق
clay grouting U تزریق خاک رس
gas injection U تزریق بنزین
spartter loss U تلف تزریق
cement grouting U تزریق سیمان
chemical consolidation U تزریق شیمیایی
blast injection engine U موتور تزریق دم
operates U اداره کردن راه انداختن
operated U اداره کردن راه انداختن
operate U اداره کردن راه انداختن
involve U گیر انداختن وارد کردن
turn on U بجریان انداختن روشن کردن
desolate U از ابادی انداختن مخروبه کردن
to play the fool with any one U کسیرادست انداختن کسیرامسخره کردن
involves U گیر انداختن وارد کردن
embrangle U گیر انداختن گرفتار کردن
grooves U خط انداختن شیار دار کردن
prorogue U تعطیل کردن بتعویق انداختن
groove U خط انداختن شیار دار کردن
kidded U دست انداختن مسخره کردن
kid U دست انداختن مسخره کردن
paralyze U از کار انداختن بیحس کردن
put over U بتاخیر انداختن از سرباز کردن
backs U پشتی کردن پشت انداختن
retards U عقب انداختن اهسته کردن
retarding U عقب انداختن اهسته کردن
retard U عقب انداختن اهسته کردن
kidding U دست انداختن مسخره کردن
drop in U اتفاقا دیدن کردن انداختن در
prorogate U تعطیل کردن بتعویق انداختن
postpone U بتعویق انداختن موکول کردن
holler U فریاد کردن سروصداراه انداختن
back U پشتی کردن پشت انداختن
engage U مجذوب کردن درهم انداختن
postponing U بتعویق انداختن موکول کردن
postpones U بتعویق انداختن موکول کردن
deface U ازشکل انداختن محو کردن
defaced U ازشکل انداختن محو کردن
defaces U ازشکل انداختن محو کردن
defacing U ازشکل انداختن محو کردن
postponed U بتعویق انداختن موکول کردن
engages U مجذوب کردن درهم انداختن
involving U گیر انداختن وارد کردن
hollers U فریاد کردن سروصداراه انداختن
hollering U فریاد کردن سروصداراه انداختن
hollered U فریاد کردن سروصداراه انداختن
steer roping U کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
grease injector U تزریق کننده گریس
grouting U تزریق دوغاب سیمان
injection timing U تنظیم مقدار تزریق
fuel injection system U سیستم تزریق سوخت
hypo U تزریق زیر جلدی
hypodermics U تزریق زیر جلدی
grouted alluvium U ابرفت تزریق شده
concrete gun U دستگاه تزریق بتن
petrol injection motor U موتور تزریق بنزینی
airless solid injection U تزریق بدون کمپرسور
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com