English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
He is majoring in mathematic at the university. U در دانشگاه رشته ریاضیات می هواند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Master of Arts U صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
Masters of Arts U صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
null U رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fills U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
mathematics U ریاضیات
thready U رشته رشته باصدای باریک
applied mathematics U ریاضیات کاربردی
applied or mixed U ریاضیات علمی
pure mathematics U ریاضیات خالص
mathematical U مربوط به ریاضیات
mathematical U وابسته به ریاضیات
pure mathematics U ریاضیات محض
pure mathematics U ریاضیات نظری
iranian mathematical sociaty U انجمن ریاضیات ایران
applied mathematics U ریاضیات کاربردی [ریاضی]
Multiplication and division . U ضرب وتقسیم (ریاضیات )
discrete mathematics U ریاضیات گسسته [ریاضی]
multiprecision arithmetic U ریاضیات با دقت چند گانه
He is well grounded in mathematics. U پایه ریاضیات اش قوی است
HE is good at math. He has a good head for figures. U حسابش ( ریاضیات ) خوب است
decimals U ریاضیات و نمایش اعداد با استفاده از سیستم دهدهی
decimal U ریاضیات و نمایش اعداد با استفاده از سیستم دهدهی
thread U رشته رشته شدن
fibrillation U رشته رشته سازی
fiberize U رشته رشته کردن
threads U رشته رشته شدن
imacs U for internationalassociation insimulation computers mathematicsand انجمن بین المللی ریاضیات و کامپیوتردر شبیه سازی
integer U گونه سریع تر BASIC که فقط از ریاضیات صحیح استفاده میکند و عدد کسری نمیپذیرد
integers U گونه سریع تر BASIC که فقط از ریاضیات صحیح استفاده میکند و عدد کسری نمیپذیرد
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
academy دانشگاه
Univ U دانشگاه
colleges U دانشگاه
college U دانشگاه
university U دانشگاه
universities U دانشگاه
academical U دانشجوی دانشگاه
the institution of a universit U تاسیس دانشگاه
technical university U دانشگاه فنی
state university U دانشگاه دولتی
state university U دانشگاه ایالتی
staff college U دانشگاه جنگ
Chancellors U رئیس دانشگاه
presidents U رئیس دانشگاه
president U رئیس دانشگاه
academies U دانشگاه اموزشگاه
Chancellor U رئیس دانشگاه
college of [music, technology,...] U دانشگاه فناوری
polytechnic U دانشگاه فناوری
academy U دانشگاه هنر
senior technical college U دانشگاه فناوری
University of Applied Sciences [UAS] U دانشگاه فناوری
rectors U رئیس دانشگاه رهبر
war college U دانشگاه عالی جنگ
vice chancellor U معاون رئیس دانشگاه
vice-chancellors U معاون رئیس دانشگاه
matriculant U قبول شده در دانشگاه
proctor U مدیر اجرایی دانشگاه
vice-chancellor U معاون رئیس دانشگاه
rector U رئیس دانشگاه رهبر
oxonian U وابسته به دانشگاه اکسفورد
extramural U مربوط به خارج از دانشگاه
semesters U دوره 61 هفتهای دانشگاه
chair U کرسی استادی در دانشگاه
chaired U کرسی استادی در دانشگاه
chairing U کرسی استادی در دانشگاه
chairs U کرسی استادی در دانشگاه
semester U دوره 61 هفتهای دانشگاه
faculty U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
matriculating U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
academicals U لباس رسمی استادی دانشگاه
academic costume U لباس رسمی استادی دانشگاه
matriculated U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculation U امتحان ورودی دانشگاه کنکور
matriculation U دخول یا نام نویسی در دانشگاه
matriculates U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculate U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
in the schools U مشغول دادن امتحانات دانشگاه
alma mater U سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
spring practice U دوره تمرینهای بهاری دانشگاه
send down U دانشجویی را از دانشگاه بیرون کردن
As a university professor , his performance stank. U طرف گند زد به هر چه استاد دانشگاه !
donnish U وابسته به یا همانند استاد دانشگاه
He was not admitted to the university. U اورا به دانشگاه راه ندادند
mattriculation U نام نویسی دردانشکده یا دانشگاه
faculties U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
chancellery U رتبه و مقام صدراعظم یا رئیس دانشگاه
chancellory U رتبه و مقام صدراعظم یا رئیس دانشگاه
berkeley unix U گونهای از UNIX که توسط دانشگاه کالیفرنیا
varsity U تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
command and general staff college U دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
underclassman U شاگرد سالهای اول و دوم دانشگاه
prep school U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
prep schools U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
ox man U کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
general staff college U دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
school and college ability test آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
sixth forms U دورهی آماده سازی برای دانشگاه
sixth form U دورهی آماده سازی برای دانشگاه
matriculates U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculate U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculated U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculating U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
poll degree U درجهای که از دانشگاه بگیرندولی با امتیازویژهای توام نباشد
school doctor U استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
jayvee U عضو تازه کار تیم ورزشی دانشگاه
academia U حیطه ای از فعالیت ها و کار مرتبط با تحصیل در دانشگاه
he went out in the poll U امتحان دانشگاه را گذراندولی امتیاز ویژهای نگرفت
advisee U کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
upper classes U وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
great go U امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
upper class U وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
sierra U رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
O level U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
matricular U وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه
upperclassman U کسیکه در کلاسهای عالی دانشگاه یا دبیرستان درس میخواند
O levels U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
university extension U تعمیم مزایای دانشگاه بدانش جویانی که دردانشگاه اقامت ندارند
bachelor U مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود
bachelors U مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود
threads U رشته
thread U رشته
strands U رشته
strand U رشته
unifilar U یک رشته
artery U رشته
seriated U رشته رشته
coneatenation U رشته
fiber U رشته
filaria U رشته
funicle U رشته
ghaut U رشته
catena U رشته
tatter U رشته رشته
reeve U رشته
arteries U رشته
field U رشته
yarns U رشته
fields U رشته
trained U رشته
fibre U رشته
range U رشته
lines U رشته
chains U رشته
chain U رشته
ranged U رشته
train U رشته
branch U رشته
string U رشته
branches U رشته
ranges U رشته
sequences U رشته
sequence U رشته
line U رشته
fibres U رشته
fielded U رشته
yarn U رشته
trains U رشته
filament U رشته
filaments U رشته
suite U رشته
suites U رشته
series U رشته
campus environment U محل بزرگی که چندین اتصال کاربر با چندین شبکه دارد مثل دانشگاه یا بیمارستان
finespun U نازک رشته
filiform U رشته مانند
finite series U رشته کراندار
string U رشته کردن
train of thought U رشته افکار
filament resistor U مقاومت رشته
train U یک رشته موج
yarns U رشته طناب
the province of science U رشته علمی
filum U رشته لیفی
line U رشته بند
ghat U رشته سلسله
train U رشته سلسله
guinea worm U کرم رشته
the province of science U رشته علوم
major U رشته اصلی
hair worm U کرم رشته
majored U رشته اصلی
branches U رشته ساقه
symbolic string U رشته علائم
noodle U رشته فرنگی
null string U رشته تهی
optical fiber U رشته اپتیکی
lines U رشته بند
trains U رشته سلسله
spinnerete U رشته ساز
sequences U رشته ترتیب
spinneret U رشته ساز
solid wire U سیم تک رشته
yarn U رشته طناب
trains U یک رشته موج
sequence of events U رشته حوادث
trained U رشته سلسله
string handling U بکارگیری رشته
symbol stringe U رشته نمادی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com