English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cupel U در بوته گذاشتن
cuple U در بوته گذاشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lay off <idiom> U به حال خود گذاشتن ،تنها گذاشتن
lid U کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
lids U کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
run into <idiom> U اثر گذاشتن ،تاثیر گذاشتن بر
bosk U بوته
herbs U بوته
shrubs U بوته
bosque U بوته
melter U بوته
brambles U بوته
crucibles U بوته
brushwood U بوته
crucible U بوته
large leaved U گل بوته
herb U بوته
tod U بوته
bramble U بوته
spray U گل و بوته
shrub U بوته
fire pot U بوته
frutex U بوته
bushes U بوته
underbrush U بوته
bush U بوته
crucibles U بوته اهنگری
shrubberies U بوته زار
spinny U بوته زار
rosette U گل کفش گل و بوته
diapers U گل و بوته کشیدن
crucible U بوته اهنگری
shrubbery U بوته زار
hennas U بوته حنا
hennaing U بوته حنا
underwood U زیر بوته
diaper U گل و بوته کشیدن
heaths U تیغستان بوته
heath U تیغستان بوته
cloves U بوته میخک
henna U بوته حنا
clove U بوته میخک
hennaed U بوته حنا
herby U بوته دار
cotton plant U بوته پنبه
calcining klin U بوته تصفیه
brushy U پر از بوته وخاشاک
brush breaker U بوته کنی
clearing U بوته کنی
clearings U بوته کنی
bosky U پوشیده از بوته
king's spear U بوته سریش
aludel U بوته کیمیاگری
indigo plant U بوته نیل
cupel U بوته قالگری
graphite crucible U بوته گرافیت
herby U مانند بوته
fruticose U مانند بوته
fruticose U بوته دار
frutescence U بوته مانندی
forb U گیاه بوته
electric furnace U بوته برقی
cuple U بوته غالگری
aludel U بوته تنبوشهای
furnaces U بوته ازمایش
thornbush U بوته خار
hemp U بوته شاهدانه
spinney U بوته زار
shrubby U شبیه بوته
frutescent U بوته مانند
shrubby U بوته زار
teazel U بوته خار
teazle U بوته خار
shrubby U پوشیده از بوته
furnace U بوته ازمایش
pinweed U بوته لادن
puddling hearth U بوته پودل
refining hearth U بوته پالایش
rosettes U گل کفش گل و بوته
thornbush U بوته خاردار
smoke tree U بوته سماق
styrax U بوته وحشی جاوی
thistles U بوته خار شوک
thistle U بوته خار شوک
hot pepper U بوته فلفل قرمز
hearths U بوته ی کوره ی بلند
shrubs U بوته دار کردن
to fall in to oblivion U در بوته فراموشی افتادن
shrub U بوته دار کردن
sprigs U بوته میخ کوچک بی سر
sprig U بوته میخ کوچک بی سر
teasel U بوته خار خارخسک
japanese andromeda U بوته همیشه سبزاسیایی
charcoal hearth iron U اهن بوته ذغالی
sesame U بوته کنجد سمسم
hearth U بوته ی کوره ی بلند
air furnace U کوره یا بوته گازی
teazels U بوته خار خارخسک
teazles U بوته خار خارخسک
teasels U بوته خار خارخسک
bush design U طرح بوته و چمنزار
pyxie U بوته خزنده وهمیشه بهار
frangipani U بوته یاسمن نوعی کلوچه
foundry furnace U بوته یا کوره ریخته گری
cover U بوته زار پناهگاه شکار
coverings U بوته زار پناهگاه شکار
azalea U نوعی بوته ازجنس خلنگ
hard hack U بوته کوتاهی که دراتازونی میروید
covers U بوته زار پناهگاه شکار
double chamber type tunnel klin U بوته ی نوع تونلی دو اطاقکی
shrubs U بوته توت فرنگی درختچه
shrub U بوته توت فرنگی درختچه
To leave behinde. U جا گذاشتن ( بجا گذاشتن )
greasewood U نوعی بوته کوتاه ازتیره قازایاغی
covert U بوته زار انبوه مخفیگاه شکار
I planted the garden with rose – bushes . U درباغ بوته های گل سرخ کاشتم
brush and rails U مانعی مرکب از بوته و تیر دربالای ان
to leave someone in the lurch U کسیرا در گرفتاری گذاشتن کسیرا کاشتن یا جا گذاشتن
undergrowth U بوته ها و درختان کوچکی که زیر گیاه بزرگتری میروید
intarsia U منبت کاری و تزئین گل و بوته و اشکال بر روی چوب
hibiscuses U هرنوع گیان یا بوته یا درخت از جنس بامیه ازخانواده پنیر کیان
hibiscus U هرنوع گیان یا بوته یا درخت از جنس بامیه ازخانواده پنیر کیان
frankincense U بوته کندر درخت کندر سرخ
rosette border U حاشیه گل و بوته [اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
coke oven U کوره ذغالی بوته ذغالی
rose motif U نگاره گل رز [در فرش های مختلف ایرانی از انواع گل رز از جمله طرح گل فرنگ، طرح درختی، طرح باغی، طرح گل و بوته استفاده می شود.]
kepse motife U [ریشه کلمه ترکی است و به معنی بسته یا دسته می باشد. این نگاره بصورت بوته ای افقی با شاخه های عمودی بافته می شود و جلوه ای از برگ های دن دادنه دار را نشانمیدهد.]
teasing U سر به سر گذاشتن
to trample on U گذاشتن
to run in U تو گذاشتن
inculcated U پا گذاشتن
leaving U گذاشتن
putting U گذاشتن
puts U گذاشتن
put U گذاشتن
inculcate U پا گذاشتن
placing U گذاشتن
places U گذاشتن
place U گذاشتن
to take in U تو گذاشتن
loads U گذاشتن
go on <idiom> U گذاشتن
leave U گذاشتن
To be gettingh on in years. U پا به سن گذاشتن
inculcates U پا گذاشتن
inculcating U پا گذاشتن
to pickle a rod for U گذاشتن
infiltrating U گذاشتن
question answer U در صف گذاشتن
mislaying U جا گذاشتن
mislay U جا گذاشتن
mislaid U جا گذاشتن
ti turn in U تو گذاشتن
take in U تو گذاشتن
run home U جا گذاشتن
infiltrated U گذاشتن
placement U گذاشتن
placements U گذاشتن
apostrophize U گذاشتن
load U گذاشتن
to lay it on with a trowel U گذاشتن
infiltrate U گذاشتن
letting U گذاشتن
lets U گذاشتن
let U گذاشتن
misplace U جا گذاشتن
mislays U جا گذاشتن
infiltrates U گذاشتن
lay U گذاشتن
lays U گذاشتن
getting on in years U پا به سن گذاشتن
hang-up U معوق گذاشتن
hang up U معوق گذاشتن
hang-ups U معوق گذاشتن
trusts U ودیعه گذاشتن
strands U تنها گذاشتن
strand U تنها گذاشتن
queue U در صف گذاشتن در صف ایستادن
overlaying U جای گذاشتن
queued U در صف گذاشتن در صف ایستادن
queueing U در صف گذاشتن در صف ایستادن
overlay U جای گذاشتن
cramp U درقید گذاشتن
cramps U درقید گذاشتن
queues U در صف گذاشتن در صف ایستادن
mouth U در دهان گذاشتن
mouthing U در دهان گذاشتن
mouths U در دهان گذاشتن
trusts U امانت گذاشتن
trusted U ودیعه گذاشتن
reserve U کنار گذاشتن
put aside U کنار گذاشتن
reserves U کنار گذاشتن
reserving U کنار گذاشتن
to spin yarns U صفحه گذاشتن
to set by U کنار گذاشتن
put on rudder U سکان گذاشتن
to invent stories U صفحه گذاشتن
put up to auction U به مزایده گذاشتن
putting a condition U شرط گذاشتن
lay U کار گذاشتن
trust U امانت گذاشتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com