English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (28 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lay an embargo on U در بندر توقیف کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to lay one on a ship U کشتی را در بندر توقیف کردن
Other Matches
embargoes U توقیف کشتی در بندر
embargo U توقیف کشتی در بندر
cabotage U کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
terminal port U بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
cabotage U کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
habeas corpus U حکم توقیف از طرف دادگاه باذکر دلایل توقیف
under restraint U در توقیف تحت توقیف د ربند
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
port of embarkation U بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
garnishes U علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnish U علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnished U علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
suppresses U توقیف کردن
garnishment U توقیف کردن
impounding U توقیف کردن
put under the ban U توقیف کردن
apprehends U توقیف کردن
embay U توقیف کردن
detains U توقیف کردن
keep in U توقیف کردن
banning U توقیف کردن
detaining U توقیف کردن
impounds U توقیف کردن
pull in U توقیف کردن
pull-in U توقیف کردن
pull-ins U توقیف کردن
sequestrate U توقیف کردن
to hold in restraint U توقیف کردن
apprehended U توقیف کردن
apprehend U توقیف کردن
sequester U توقیف کردن
foreclosing U توقیف کردن
attach U توقیف کردن
detain U توقیف کردن
detained U توقیف کردن
impounded U توقیف کردن
foreclose U توقیف کردن
apprehending U توقیف کردن
foreclosed U توقیف کردن
impound U توقیف کردن
forecloses U توقیف کردن
bans U توقیف کردن
attaches U توقیف کردن
intern U توقیف کردن
suppress U توقیف کردن
restraining U توقیف کردن
interning U توقیف کردن
grabbing U توقیف کردن
attaching U توقیف کردن
grabbed U توقیف کردن
embargoes U توقیف کردن
grab U توقیف کردن
restrains U توقیف کردن
suppressing U توقیف کردن
to take into custody U توقیف کردن
ban U توقیف کردن
hold in restraint U توقیف کردن
embargo U توقیف کردن
restrain U توقیف کردن
grabs U توقیف کردن
interns U توقیف کردن
distrain U توقیف کردن
internment U توقیف کردن
confining U توقیف کردن در جمع
seizes U قاپیدن توقیف کردن
constraining U حبس کردن توقیف
apprehended U بازداشت توقیف کردن
to cop somebody U کسی را توقیف کردن
constrain U حبس کردن توقیف
confinement U حبس کردن توقیف
keep U توقیف کردن بازداشتن
confine U توقیف کردن در جمع
keeps U توقیف کردن بازداشتن
apprehending U بازداشت توقیف کردن
apprehends U بازداشت توقیف کردن
arrest U توقیف کردن بازداشتن
zeri suppression U توقیف کردن صفر
arrested U توقیف کردن بازداشتن
constrains U حبس کردن توقیف
attachment U توقیف کردن ضمیمه
slap down U ناگهان توقیف کردن
seize U قاپیدن توقیف کردن
lift the ban on U رفع توقیف کردن
arrests U توقیف کردن بازداشتن
seized U قاپیدن توقیف کردن
apprehend U بازداشت توقیف کردن
attach U ضبط کردن توقیف شدن
suppress U توقیف کردن فرو نشاندن
retention U حفافت توقیف بازداشت کردن
suppresses U توقیف کردن فرو نشاندن
attaching U ضبط کردن توقیف شدن
seize U ضبط یا توقیف یاتصرف کردن
to seize something [from somebody] U چیزی را توقیف کردن [از کسی]
attaches U ضبط کردن توقیف شدن
confiscates U مصادره یا ضبط یا توقیف کردن
arrested U حکم ضبط توقیف کردن
confiscating U مصادره یا ضبط یا توقیف کردن
suppressing U توقیف کردن فرو نشاندن
arrest U حکم ضبط توقیف کردن
seizes U ضبط یا توقیف یاتصرف کردن
arrests U حکم ضبط توقیف کردن
seized U ضبط یا توقیف یاتصرف کردن
confiscate U مصادره یا ضبط یا توقیف کردن
lock up U توقیف بازداشت کردن حبس کردن
to take off one U رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
levy a sum on a person's property U به منظور تامین مدعی به دارایی کسی را توقیف کردن
books U رزرو کردن توقیف کردن
confiscating U توقیف کردن مصادره کردن
to keep in U توقیف کردن جلوگیری کردن
book U رزرو کردن توقیف کردن
sequester U توقیف کردن جدا کردن
confiscate U توقیف کردن مصادره کردن
confiscates U توقیف کردن مصادره کردن
booked U رزرو کردن توقیف کردن
arrest U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrests U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
garnishee U کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
captions U توقیف کردن به حکم دادگاه حکم دستگیری
caption U توقیف کردن به حکم دادگاه حکم دستگیری
seaports U بندر
cril U سد بندر
harbored U بندر
harbour U بندر
harbours U بندر
port U بندر
harbors U بندر
harboring U بندر
harbouring U بندر
seaport U بندر
harbourless U بی بندر
wayside U بندر
harboured U بندر
port of embarkation U بندر عزیمت
Tel Aviv U بندر تلآویو
Sydney U بندر سیدنی
port U بندر گاه
Abidjan U بندر ابیجان
Bissau U بندر بیسائو
malaga U بندر مالاگا
destination port U بندر مقصد
bar U پیش بندر
port U بندر ورودی
longshoreman U باربرلنگرگاه بندر
longshoremen U باربرلنگرگاه بندر
bars U پیش بندر
Calcutta U بندر کلکته
wharfmaster U رئیس بندر
way port U بندر سر راه
terminal port U بندر مقصد
naval port U بندر دریایی
port of entry U بندر مقصد
free port U بندر ازاد
harbor master U راهنمای بندر
harbour dues U حقوق بندر
on berth U در داخل بندر
Douala U بندر دوالا
harbour master U رئیس بندر
harbor master U رئیس بندر
free ports U بندر ازاد
harbour master U متصدی بندر
seaport U بندر دریایی
inner harbor U بندر داخلی
Yangon U بندر یانگون
secondary port U بندر فرعی
seaport U دریا بندر
port watch U نگهبان بندر
aport U بسوی بندر
Plymouth U بندر پلیموت
registered port U بندر مشخص
ports of call U بندر لنگراندازی
port of call U بندر لنگراندازی
port of call U بندر توقف
main port U بندر اصلی
minor port U بندر کوچک
ports of call U بندر توقف
aport U روبه بندر
outer harbor U پیش بندر
port of destination U بندر مقصد
seaports U دریا بندر
seaports U بندر دریایی
jetties U اسکله بندر
jetty U اسکله بندر
treaty port U بندر پیمانی
jetty U موج شکن بندر
cargo handling at port U جابجایی کالا در بندر
George Town U بندر جرج تاون
harbourage U پهلو گرفتن در بندر
entry plan U طرح ورود به بندر
harbor control tower U برج مراقبت بندر
bender gestalt test U ازمون طرحهای بندر
jetties U موج شکن بندر
ex quay U تحویل در بندر مقصد
lay day U روز معطلی در بندر
Georgetown U بندر جرج تاون
put into port U وارد بندر شدن
Cape Town U بندر کیپ تاون
destination port U بندر تحویل کالا
captain of the port U افسر انتظامات بندر
out port U بندر دور از مقصد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com