English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cabin blower U در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cabin supercharger U کوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
cassion discase U تغییرات عصبی ناشی ازکاهش فشار محیط در ارتفاع بالاتر از یک یا دو اتمسفر
cabin pressure altimeter U ارتفاع سنج نشان دهنده فشارکابین خلبان فشار سنج کابین
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
ambient pressure U فشار محیط
forward tell U انتقال دادن اطلاعات به ردههای بالاتر گزارش به مقام بالاتر
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
to invoke a higher power U به مقامی بالاتر رجوع کردن [برای کمک]
pitot tube U لولهای در مسیر جریان سیال که فشار داخل ان بافشار کل محیط برابر است
hookup U تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
naturally aspirated engine U موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد
bote U حق مستاجر به برداشتن چوب برای بعضی مصارف
zone ride U کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
passes U یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passed U یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
pass U یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
tests U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
tested U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
test U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
compressor bleed air U هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
services U توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
alternates U برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
alternate U برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
alternated U برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
master clear U کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
Mercerization U مرسیزاسیون [این عمل شیمیایی بر روی نخ های پنبه ای توسط مواد قلیائی و در محیط تحت فشار انجام گرفته تا علاوه بر افزایش استحکام نخ، حالتی درخشنده نیز به آن افزوده شود.]
Plans for the dam have been rejected by environmentalists. U برنامه ریزیها برای سد از طرف محیط زیست شناسان رد شده است.
rezone U محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
casework U مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان
bioecology U رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
gig U ماشین خارزنی [این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
cross stroke U فشار روی پا برای ازدیادسرعت یا چرخش
boost control U سیستم کنترلی برای نگهداشتن فشار بوستر
to push for an answer [in reference to something] U برای پاسخ فشار آوردن [در رابطه با چیزی]
ignition over voltage U فشار قوی برای سیستم جرقه زنی
to tip something [British E] U ته نشین شدن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] U رسوب کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] U ذخیره کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
attacked U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
webbing U نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
attack U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacks U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
saddle cover U رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
oxygen bottle U محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
thrusts U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
clicks U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clicked U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
thrusting U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
pull the pace U جلوافتادن و در نتیجه کاستن از فشار هوا برای نفرات عقب
poke check U فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
click U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
thrust U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
trapoze U سیم وصل به بالای دکل وکمربند سرنشین قایق برای فشار به سمت باد
cartridge actuated device U وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
c clamp U گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
wheel sucker U دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
glides U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
wobble pump U پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
list U 1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
environmental test U ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
slingshots U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshot U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
pressure breathing U تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
superior U بالاتر
about U بالاتر
higher U بالاتر
superiors U بالاتر
upper U بالاتر
above U بالاتر
the above figures U بالاتر
overshoots U بالاتر از حد
uppers U بالاتر
further up U بالاتر
overshooting U بالاتر از حد
overshoot U بالاتر از حد
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure U فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
superordinates U شخص بالاتر
superordinate U شخص بالاتر
the court above U محکمه بالاتر
over-average <adj.> U بالاتر از حد متوسط
hereinabove U بالاتر از این
overshoot U بالاتر زدن
transcending U بالاتر بودن
transcend U بالاتر بودن
parent directory U دایرکتوری بالاتر
transcends U بالاتر بودن
senior U بالاتر بالارتبه
transcended U بالاتر بودن
overshooting U بالاتر زدن
above all U بالاتر از همه
seniors U بالاتر بالارتبه
royalmast U دکل بالاتر
above-average <adj.> U بالاتر از حد متوسط
above average <adj.> U بالاتر از حد متوسط
overshoots U بالاتر زدن
charactristics U مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
several U بعضی
divers U بعضی
some U بعضی
cretain U بعضی
above par U بالاتر از بهای اسمی
hyperpyrexia U درجه حرارت بالاتر از صد
allegedly U بنابگفتهء بعضی
sometimes U بعضی اوقات
sometimes U بعضی مواقع
alleged U بنابگفتهء بعضی
once in a while <adv.> U بعضی ازاوقات
frequently [quite often] <adv.> U بعضی ازاوقات
occasionally <adv.> U بعضی ازاوقات
evocations U احاله بدادگاه بالاتر احضار
reserve buoyancy U حجم بالاتر از خط ابخور ناو
Black will take no other hue. <proverb> U بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
evocation U احاله بدادگاه بالاتر احضار
There is no colour beyond black . <proverb> U بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
compressor pressure ratio U نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic U دارای فشار یکسان خط هم فشار
piezoelectric U ارتباط در بعضی موادکریستالی
critical altitude U ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
bell-conopy U [سقف بعضی از ناقوسها با سنتوری]
Some children are afraid of the dark. بعضی بچه ها از تاریکی می ترسند.
cutin U پوشش خارجی بعضی گیاهان
channeling U ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channels U ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channeled U ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channel U ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channelled U ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
proconsul U افسر دارای بعضی اختیارات کنسولی
nurse a grudge <idiom> U احساس تنفر از بعضی مردم را داشتن
chitin U جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
megaspore U هاگدان بزرگ وغیرجنسی بعضی سرخسها
printhead U 1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است
zonate U واقع بروی یک خط مانند بعضی ازهاگهای چندتایی
index number U مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
awn U الت مذکر بعضی از جانوران خزنده و کرمها
draft mode U چاپ با کیفیت پایین روی بعضی چاپگرها
stenosis U تنگ شدن یا انقباض بعضی از مجراهای بدن
vanished U بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanishes U بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
hyposensitize U کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
goat antelope نوعی بز که از بعضی جهات شبیه بز کوهی است
vanish U بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanishing U بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
gales U باد تند و سریع که درارتفاعات بالاتر از 02 متری سطح زمین میوزد
gale U باد تند و سریع که درارتفاعات بالاتر از 02 متری سطح زمین میوزد
limiter U وسیلهای که خروجی ان درازای همه ورودیهای بالاتر از حد معین ثابت است
... however sometimes it just can't be helped. U ... اما بعضی وقتها واقعا کاریش نمی شه کرد.
myelin sheath U ماده سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب رامیپوشاند
filters U چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
neural net U مدل ریاضی بعضی پدیده هاکه رفتار عصبی دارند
filter U چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
tuning pipe U نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
occasional U وابسته به فرصت یا موقعیت مربوط به بعضی از مواقع یاگاه و بیگاه
low head plant U نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
braze welding U جوشکاری در دمایی بالاتر از 054درجه سانتی گراد و پایین تراز نقطه ذوب قطعات
White Paper U کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
autoharp U سنتوری که در ان بعضی ازسیمها را خفه میکنند تاسیمهای ازاد صدا کنند
White Papers U کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
diaeresis U دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
dieresis U دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
crown colony U بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
rule of reason U تفسیر کردن قانون به طورغیر عادلانه به منظور حفظ بعضی انحصارات غیر قانونی
microspacing U خصوصیت بعضی چاپگرها که به انها امکان میدهد تا درفاصلههای بسیار کوچکی حرکت کنند
BNC connector U متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
antibiotics U مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
antibiotic U مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
energy absorber U مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high voltage transformer U ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level U سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
curie point U دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
silver thread U نخ های زربفت یا نقره ای [این نوع نخ در بعضی قالیچه ها جهت تزئین در بافت فرش بکار می رود.]
field alterable control element U یک تراشه که در بعضی سیستمها بکار می رود و به استفاده کننده اجازه میدهدتا ریز برنامه نویسی کند
declaratory statute U هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
pitot pressure U فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
entourages U محیط
entourage U محیط
sphere U محیط
spheres U محیط
lapped U محیط
mediums U محیط
medium U محیط
lap U محیط
outward things U محیط
milieux U محیط
millieu U محیط
milieus U محیط
environments U محیط
environment U محیط
perimeters U محیط
girth U محیط
perimeter U محیط
girths U محیط
outside U محیط
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com