Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cash
U
دریافت کردن صندوق پول
cashed
U
دریافت کردن صندوق پول
cashes
U
دریافت کردن صندوق پول
cashing
U
دریافت کردن صندوق پول
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
acknowledging
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
receive
U
اخذ دریافت کردن جا دادن وپنهان کردن مال مسروقه
receives
U
اخذ دریافت کردن جا دادن وپنهان کردن مال مسروقه
pick up
<idiom>
U
دریافت کردن
recover
U
دریافت کردن
come into
<idiom>
U
دریافت کردن
recovering
U
دریافت کردن
pull down
U
دریافت کردن
recieve
U
دریافت کردن
acquiring
U
دریافت کردن
receives
U
دریافت کردن
draws
U
دریافت کردن
draw
U
دریافت کردن
receive
U
دریافت کردن
recovers
U
دریافت کردن
acquire
U
دریافت کردن
acquires
U
دریافت کردن
obtain
U
گرفتن یا دریافت کردن
obtains
U
گرفتن یا دریافت کردن
obtained
U
گرفتن یا دریافت کردن
DSR
U
سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
holds
U
دریافت کردن گرفتن توقف
pick up
<idiom>
U
سوارکردن مسافر ،دریافت کردن
hold
U
دریافت کردن گرفتن توقف
get a fix on something
<idiom>
U
نامه الکترونی دریافت کردن
checks
U
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checked
U
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
check
U
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
hitch
U
کامل کردن پاس به دریافت کننده
hitches
U
کامل کردن پاس به دریافت کننده
hitching
U
کامل کردن پاس به دریافت کننده
hitched
U
کامل کردن پاس به دریافت کننده
tight end
U
مهاجم گوش مامور سد کردن و دریافت توپ
to i. any one into abenefice
U
کسیرابرای دریافت درامد کلیسا معرفی کردن
go baseline
U
حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس
inducts
U
مستقر کردن دریافت کردن
inducted
U
مستقر کردن دریافت کردن
inducting
U
مستقر کردن دریافت کردن
induct
U
مستقر کردن دریافت کردن
cryptoperiod
U
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
cashed
U
صندوق
cash office
U
صندوق
coffers
U
صندوق
lacunar
U
صندوق
coffer
U
صندوق
boxes
U
صندوق
hutches
U
صندوق
water jacket
U
صندوق اب
cashes
U
صندوق
box
U
صندوق
hutch
U
صندوق
cash
U
صندوق
case
U
صندوق
chest set
U
صندوق
cases
U
صندوق
funded
U
صندوق
fund
U
صندوق
chests
U
صندوق
chest
U
صندوق
cashing
U
صندوق
savings bank
U
صندوق پس انداز
penny bank
U
صندوق پس انداز
box caisson
U
صندوق قالب پی
box maker
U
صندوق ساز
aid fund
U
صندوق تعاون
box type van body
U
بدنه صندوق
provident bank
U
صندوق پس انداز
money-box
U
صندوق اعانه
letter drop
U
صندوق پست
loan fund
U
صندوق وام
letterboxes
U
صندوق مراسلات
cash deficit
U
کسر صندوق
letterboxes
U
صندوق پست
letterbox
U
صندوق مراسلات
letterbox
U
صندوق پست
cash box
U
صندوق پول
cashier's allowance
U
کسر صندوق
risk money
U
کسر صندوق
cash office
U
دایره صندوق
strongbox
U
گاو صندوق
to coffer
U
در صندوق اندوختن
money-boxes
U
صندوق اعانه
mailboxes
U
صندوق پست
mailbox
U
صندوق پست
bin
U
جازغالی صندوق
caisson
U
صندوق مهمات
bins
U
جازغالی صندوق
savings bank
U
صندوق پس انداز
post-boxes
U
صندوق پست
post-box
صندوق پست
letter box
U
صندوق پست
trustee savings bank
U
صندوق پس انداز
case
U
پوشانیدن صندوق
closeted
U
صندوق خانه
ballot box
U
صندوق ارا
ballot boxes
U
صندوق ارا
closet
U
صندوق خانه
kench
U
تغار صندوق
cases
U
صندوق جعبه
trunks
U
بشکه صندوق
closeting
U
صندوق خانه
trunk
U
بشکه صندوق
money box
U
صندوق اعانه
money box
U
صندوق دستگیری
case
U
صندوق جعبه
altar-tomb
U
صندوق مزار
crates
U
صندوق مشبک
bank of deposit
U
صندوق پس انداز
crate
U
صندوق مشبک
poor box
U
صندوق اعانه
postbox
U
صندوق پست
closets
U
صندوق خانه
pension fund
U
صندوق بازنشستگی
cases
U
پوشانیدن صندوق
posts
U
صندوق پست تعجیل
posted
U
صندوق پست تعجیل
post-
U
صندوق پست تعجیل
social insurance fund
U
صندوق بیمههای اجتماعی
boxlike
U
بشکل صندوق یاجعبه
post
U
صندوق پست تعجیل
mess treasurer
U
متصدی صندوق باشگاه
chested
U
صندوق یا سینه دار
cash register
U
صندوق پول شمار
cash registers
U
صندوق پول شمار
crates
U
صندوق بزرگ چوبی
caisson
U
[محفظه یا صندوق زیرآبی]
trunks
U
چمدان بزرگ صندوق
depositary for a fund
U
سپرده برای یک صندوق
repository
U
صندوق تابوت فرف
safecracker
U
دزد صندوق باز کن
boxy
U
بشکل صندوق مشت زن
incase
U
در صندوق قرار دادن
gold pool
U
صندوق مشترک طلا
european monetary fund
U
صندوق پولی اروپا
crate
U
صندوق بزرگ چوبی
orderly bin
U
صندوق زباله در خیابان
boot locke
U
قفل صندوق عقب
unemployment fund
U
صندوق تامین بیکاری
yegg
U
دزد صندوق شکن
boot
[British E]
U
صندوق چمدان
[خودرو]
exchanged stabilization fund
U
صندوق تثبیت ارز
trunk
U
چمدان بزرگ صندوق
repositories
U
صندوق تابوت فرف
trunk
[American E]
U
صندوق چمدان
[خودرو]
caskets
U
جعبه جواهر صندوق یاتابوت
casket
U
جعبه جواهر صندوق یاتابوت
IMF
U
مخفف صندوق بینالمللی پول
cash register
U
صندوق
[محل پرداخت پول]
pillar box
U
صندوق پستی ستونی شکل
feretory
U
[صندوق آثار مقدس کلیسا]
international monetary fund
U
صندوق بین المللی پول
community chest
U
صندوق اعانه برای امورخیریه
pillar boxes
U
صندوق پستی ستونی شکل
savings and loan association
U
صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
sales register
U
صندوق پول یا ماشین دخل مغازه
fund
U
تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
slop chest
U
صندوق ملبوس وملزومات کارکنان کشتی
funded
U
تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
raee show
U
نمایش چیزی که در صندوق یا جعبه باشد
yeggman
U
جانی ولگرد دزد صندوق شکن
humidor
U
صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
mailbox
U
انباره پیغام های پستی صندوق پست
mailboxes
U
انباره پیغام های پستی صندوق پست
safe deposit
U
صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
out side
U
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
letter-box company
U
شرکتی
[درپناهگاه مالیاتی]
که تنها صندوق پستی دارد
offshore company
U
شرکت صندوق پستی در خارج از کشور
[ برای سود در مالیات]
rain box
U
صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
receipts
U
دریافت
discernment
U
دریافت
sensing
U
دریافت
receipt
U
دریافت
sentience
U
دریافت
percipience
U
دریافت
inception
U
دریافت
apprehension
U
دریافت
receiving
U
دریافت
apperception
U
دریافت
apprehensions
U
دریافت
mental perception
U
دریافت
receptions
U
دریافت
collection
U
دریافت
comprehensions
U
دریافت
synecdoche
U
هم دریافت
transmission/reception of messages
U
دریافت
collections
U
دریافت
deliveries
U
دریافت
delivery
U
دریافت
reception
U
دریافت
comprehension
U
دریافت
handshaking
U
آماده دریافت
hear from
<idiom>
U
دریافت نامه
answer/originate
U
دریافت / ارسال
receivable
U
دریافت کردنی
payees
U
دریافت کننده
catcher's side
U
سمت دریافت
getter
U
دریافت کننده
long distance reception
U
دریافت دور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com