Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 221 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
collection
U
دریافت
collections
U
دریافت
receiving
U
دریافت
deliveries
U
دریافت
delivery
U
دریافت
receipt
U
دریافت
receipts
U
دریافت
apprehension
U
دریافت
apprehensions
U
دریافت
reception
U
دریافت
receptions
U
دریافت
comprehension
U
دریافت
comprehensions
U
دریافت
sensing
U
دریافت
inception
U
دریافت
apperception
U
دریافت
discernment
U
دریافت
mental perception
U
دریافت
percipience
U
دریافت
sentience
U
دریافت
transmission/reception of messages
U
دریافت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
DSR
U
سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
checked
U
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checks
U
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
check
U
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
acknowledges
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
cryptoperiod
U
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
out side
U
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
synecdoche
U
هم دریافت
collection of goods
U
دریافت کالا
collecting main
U
شبکه دریافت
handshaking
U
آماده دریافت
getter
U
دریافت کننده
catcher's side
U
سمت دریافت
recipients
U
دریافت کنندگان
answer/originate
U
دریافت / ارسال
audio reception
U
دریافت صوتی
collecting of the current
U
دریافت جریان
payees
U
دریافت کننده
payee
U
دریافت کننده
acquiring
U
دریافت کردن
acquires
U
دریافت کردن
acquire
U
دریافت کردن
recipients
U
دریافت کننده
recipient
U
دریافت کنندگان
recipient
U
دریافت کننده
receptions
U
دریافت پذیرش
reception
U
دریافت پذیرش
perceptions
U
دریافت احساس
receivers
U
متصدی دریافت
draws
U
دریافت کردن
draw
U
دریافت کردن
recovers
U
دریافت کردن
recovering
U
دریافت کردن
recover
U
دریافت کردن
receiver
U
دریافت کننده
receiver
U
متصدی دریافت
receivers
U
دریافت کننده
perception
U
دریافت احساس
recieve only
U
دریافت محض
pull down
U
دریافت کردن
recieve
U
دریافت کردن
recipiency
U
قوه دریافت
receivable
U
دریافت کردنی
pick up
<idiom>
U
دریافت کردن
hear from
<idiom>
U
دریافت نامه
receive
U
دریافت کردن
come into
<idiom>
U
دریافت کردن
receives
U
دریافت کردن
long distance reception
U
دریافت دور
percept
U
دریافت ادراکی
pick up
<idiom>
U
دریافت صدای رادیو و...
boosts
U
کمک دریافت شده
receipt
U
رسید پیام دریافت شد
obtains
U
گرفتن یا دریافت کردن
obtained
U
گرفتن یا دریافت کردن
obtain
U
گرفتن یا دریافت کردن
receipts
U
دریافت رسید دادن
boosting
U
کمک دریافت شده
receipts
U
رسید پیام دریافت شد
receipt
U
دریافت رسید دادن
on the dole
<idiom>
U
دریافت خیر وسعادت
boost
U
کمک دریافت شده
boosted
U
کمک دریافت شده
intuitions
U
کشف دریافت ناگهانی
bills receivable
U
براتهای دریافت کردنی
goods received note
U
برگه دریافت کالا
asr
U
ارسال و دریافت اتوماتیک
mortality
U
قابلیت دریافت ضایعات
fee charged
U
هزینه دریافت شده
deferred income
U
پیش دریافت درامد
bills receivable
U
بروات قابل دریافت
automatic send/reciever
U
ارسال و دریافت خودکار
mail call
U
دریافت نامه از پستخانه
received data
U
داده دریافت شده
intuition
U
کشف دریافت ناگهانی
outed
U
دریافت کننده سرویس
sink
U
دریافت انتهای خط ارتباتی
sinks
U
دریافت انتهای خط ارتباتی
payee
U
دریافت کننده وجه
payee
U
دریافت کننده پول
payees
U
دریافت کننده وجه
payees
U
دریافت کننده پول
out
U
دریافت کننده سرویس
out-
U
دریافت کننده سرویس
consignee
U
دریافت کننده محموله
grips
U
نیروی گرفتن ادراک و دریافت
gripped
U
نیروی گرفتن ادراک و دریافت
holds
U
دریافت کردن گرفتن توقف
grip
U
نیروی گرفتن ادراک و دریافت
cashing
U
دریافت کردن صندوق پول
garble
U
اشتباه درارسال و دریافت پیام
collect
U
بدست آوردن یا دریافت داده
collecting
U
بدست آوردن یا دریافت داده
collects
U
بدست آوردن یا دریافت داده
annuitant
U
دریافت دارنده مقرری سالانه
administrative lead time
U
زمان اداری دریافت اماد
surprise dosage
U
دریافت دوز ناگهانی اتمی
i/o
U
مربوط به ارسال یا دریافت داده
gripping
U
نیروی گرفتن ادراک و دریافت
drew
U
دریافت کرد ناتمام گذاشت
charges collect
U
هزینه نقدا" دریافت میشود
pass reciever
U
دریافت کننده مجاز پاس
intelligibly
U
واضحا چنانکه بتوان دریافت
input
U
کامپیوتری که داده دریافت میکند
pick up
<idiom>
U
سوارکردن مسافر ،دریافت کردن
hand out
U
حریف دریافت کننده سرویس
cash
U
دریافت کردن صندوق پول
hold
U
دریافت کردن گرفتن توقف
inputted
U
کامپیوتری که داده دریافت میکند
cashed
U
دریافت کردن صندوق پول
cc
U
هزینه نقدا" دریافت میشود
gather
U
دریافت داده از منابع مختلف
gathered
U
دریافت داده از منابع مختلف
get a fix on something
<idiom>
U
نامه الکترونی دریافت کردن
cashes
U
دریافت کردن صندوق پول
inscrutably
U
چنانکه نتوان جستجو کردیا دریافت
flat pass
U
پاس به دریافت کننده درمنطقه بالا
collections
U
عمل دریافت داده از منابع مختلف
cut block
U
سدکردن دریافت کننده توپ باپشت پا
freight collect
U
هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
challenge
[of a dog]
U
پارس سگی
[پس از دریافت بوی شکار]
answer/originate
U
که میتواند داده دریافت یا ارسال کند
zction for dammages
U
اقدام برای دریافت خسارت وارده
modes
U
حالت کامپیوتر برای دریافت داده
secondary
U
وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
carriage forward
U
هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
I look forward to receiving your reply.
U
من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
tolbooth
U
گیشه دریافت عوارض راه نواقل
tollbooth
U
گیشه دریافت عوارض راه نواقل
suicide pass
U
پاس به دریافت کننده از پشت سرش
mode
U
حالت کامپیوتر برای دریافت داده
facsimile transceiver
U
واحدی برای انتقال و دریافت الکترونیکی
demanded
U
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demand
U
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
coverings
U
اماده شدن برای دریافت توپ
demands
U
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
collection
U
عمل دریافت داده از منابع مختلف
hitch
U
کامل کردن پاس به دریافت کننده
hitched
U
کامل کردن پاس به دریافت کننده
hitches
U
کامل کردن پاس به دریافت کننده
cover
U
اماده شدن برای دریافت توپ
hitching
U
کامل کردن پاس به دریافت کننده
telecommunications
U
فناوری ارسال و دریافت پیام در یک مسافتی
covers
U
اماده شدن برای دریافت توپ
to i. any one into abenefice
U
کسیرابرای دریافت درامد کلیسا معرفی کردن
sizar
U
دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
sizer
U
دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
broadcasts
U
شبکه ارسال داده به چندین دریافت کننده
tight end
U
مهاجم گوش مامور سد کردن و دریافت توپ
broadcast
U
شبکه ارسال داده به چندین دریافت کننده
He gets paid wering different hats .
U
به عنوان های گوناگون حقوق دریافت می کند
terminals
U
نقطهای در شبکه که پیام ارسال یا دریافت میشود
huddling
U
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات
event focus
U
که در حال دریافت پیام از یک عمل یا رویداد است
huddled
U
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات
communication
U
ارسال دریافت داده به جای صوت و تصویر
freight release
U
بارنامه بمنظور اعلام دریافت هزینه حمل
huddle
U
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات
go backdoor
U
جاگیری در پشت مدافع برای دریافت پاس
huddles
U
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات
go
U
نوعی پاس با دویدن دریافت کننده به جلو
communication
U
فرآیندی که در آن ارسال و دریافت داده با استفاده از تلفن
terminal
U
نقطهای در شبکه که پیام ارسال یا دریافت میشود
goes
U
نوعی پاس با دویدن دریافت کننده به جلو
procurement lead time
U
زمان بین دادن سفارش و دریافت کالا
standoff half
U
بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
transceiver
U
گیرنده و فرستنده که می توانند سیگنال را ارسال و دریافت کنند
tonnage
U
حقوق گمرکی که از کشتیها به نسبت بارشان دریافت میشود
operation exposure guide
U
حداکثر دوز اتمی قابل قبول یاقابل دریافت
reperforator
U
ماشینی که نوارکاغذی را سوراخ میکند برای دریافت سیگنال
tape relay
U
ارسال و دریافت پیام به وسیله نوار یا به شکل نوارضبط
job
U
صف دستورات کترل کار که به ترتیب دریافت اجرا می شوند
asr
U
وسیله یا ترمینالی که میتواند اطلاعات را ارسال و دریافت کند
forwarding merchant
U
کسی که بابت دریافت ورساندن مال التجاره به صاحب ان
primary reciever
U
دریافت کننده توپ که هدف اصلی پاس است
electronic
U
سیستم ارسال پیام و دریافت آن از سایر کاربران شبکه
go baseline
U
حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس
spinner play
U
حمله یک نفره با دریافت توپ و چرخیدن یک دایره کامل
e mail
U
سیستم ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران شبکه
email
U
سیستم ارسال پیام و دریافت آن ازسایر کاربران شبکه
interactive
U
ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند
communication
U
وسیلهای مانند مودم که داده را ارسال و دریافت میکند
answers
U
زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
jobs
U
صف دستورات کترل کار که به ترتیب دریافت اجرا می شوند
local
U
وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند
answer
U
زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
operates
U
ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند
locals
U
وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند
answering
U
زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
answered
U
زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
operated
U
ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند
operate
U
ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند
parallels
U
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
notify handler
U
مجموعه دستورات که در صورت دریافت پیام مهم اجرا می شوند
answers
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
parallelling
U
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallelled
U
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
gates
U
زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com