English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
supply port U درگاه تامین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
garnishee U کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
remand U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remands U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
garnishment U تامین خواسته حکم تامین مدعابه
remanding U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanded U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
close in security U برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
communication security monitoring U کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
sill U کف درگاه
portals U درگاه
port U درگاه
doorway U درگاه
apron U کف درگاه
postliminum U درگاه
access U درگاه
gateway U درگاه
sills U کف درگاه
doorways U درگاه
portal U درگاه
sopraporta U تزیین سر درگاه
capped U نعل درگاه
supply port U درگاه تدارکاتی
doorways U درگاه ورودی
door step U پله درگاه
doorway U درگاه ورودی
memory port U درگاه حافظه
control port U درگاه کنترل
lintel=lintol U نعل درگاه
port U درب درگاه
architrave U نعل درگاه
cap U نعل درگاه
in antis U جرز درگاه
parallel port U درگاه موازی
sill beam U تیر درگاه
serial port U درگاه ترتیبی
doorway U درگاه ورودی
blocked opening U درگاه بسته
positional protection device U دستگاه حفافت درگاه
midi port U دریچه یا درگاه IDI
capping slab U تاوه نعل درگاه
the elect U مقربان درگاه خدا
cap-stone U سنگ نعل درگاه
door lintel U نعل درگاه کلاهک
Di xue U [درگاه ورودی مدور]
communication security account U میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
antepagment U حاشیه های تزئینی درگاه
antepagmentum U حاشیه های تزئینی درگاه
henostyle U [ستونی بین جرز درگاه]
memory controller gate array U ارایه درگاه کنترل حافظه
to pray to god U به درگاه خدا دعا کردن
trabeated U ساختمان با نعل درگاه چوبی
lintel U نعل درگاه تیر یا اجرکاری ضربی بالای درب و پنجره
lintels U نعل درگاه تیر یا اجرکاری ضربی بالای درب و پنجره
centerpiece U [عناصر تزئینی اصلی درگاه های پیچ و تاب دار]
chimney-bar U [نعل درگاه برای شومینه که اغلب از آهن مسطح به شکل اچ یا تی است.]
securement U تامین
safety U تامین
securing U تامین
safety limit U حد تامین
hedging U تامین
water supply U تامین اب
water supplies U تامین اب
security U تامین
cover U تامین
coverings U تامین
covers U تامین
internal security U تامین داخلی
committment U تامین اعتبار
social security U تامین اجتماعی
local security U تامین محلی
insures U تامین کردن
chemical security U تامین شیمیایی
insuring U تامین کردن
communication security U تامین مخابراتی
financiers U تامین اعتبارکننده
collective security U تامین اجتماعی
buffer stock U تامین ذخیره
fulfill U تامین کردن
financier U تامین اعتبارکننده
buffer zones U منطقه تامین
buffer zone U منطقه تامین
give security for U تامین کردن
appropriation reimbur sement U تامین اعتبار
electronic security U تامین الکترونیکی
area security U تامین منطقه
factor of safety U عامل تامین
funding U تامین وجه
insecurity U عدم تامین
security U تامین مصونیت
ensuring U تامین کردن
secures U درامان تامین
transmission security U تامین مخابره
cover U تامین کردن
transmission security U تامین ارسال
coverings U تامین کردن
secure U درامان تامین
covers U تامین کردن
supplying U تامین کردن
the rule of law U تامین قضایی
the rule of law U تامین قانونی
take care of U تامین کردن
supply U تامین کردن
troop safety U تامین عده ها
secure U تامین کردن
secures U تامین کردن
secures U تامین شده
guarantee U تامین کردن
guaranteed U تامین کردن
secure U تامین شده
guarantees U تامین کردن
cryptosecurity U تامین رمز
supplied U تامین کردن
protection U تامین نامه
signal security U تامین مخابراتی
provisioning U تامین ذخیره
safety diagram U دیاگرام تامین
safety factor U ضریب تامین
safety factor U عامل تامین
preservation of evidence U تامین دلیل
safety stakes U دستکهای تامین
quia timet U حکم تامین
ensures U تامین کردن
physical security U تامین تاسیسات
ensure U تامین کردن
procurement U تامین اماد
ensured U تامین کردن
continuing appropriation U تامین اعتبار پیوسته
emanitions security U تامین ضد استراق سمع تامین استراق سمع
elegit U حکم تامین مدعی به
deficit financing U تامین کسر بودجه
self protection U برقراری تامین از خود
to ensure something U تامین کردن [چیزی]
continuing appropriation U مداومت تامین اعتبار
elevation of security U زیاد کردن تامین
social security benefits U منافع تامین اجتماعی
social security act U قانون تامین اجتماعی
rear area security U تامین منطقه عقب
security for costs U تامین هزینه دعوی
security for cost U تامین هزینه دادرسی
safety officer U افسر تامین یکان
levy a sum on a person's property U تامین خواسته کردن
safety card U کارت تامین اتشبار
make up a deficit U تامین کردن کسری
social security organization U سازمان تامین اجتماعی
social security program U برنامه تامین اجتماعی
social security system U نظام تامین اجتماعی
water supply to navigation U تامین اب کانال کشتیرانی
finance company U شرکت تامین مالی
victual U خواربار تامین کردن
unemployment fund U صندوق تامین بیکاری
tucker U تامین غذا کردن
transmission security U تامین ارسال پیام
to feather ones nest U تامین اتیه کردن
system maintenance U تامین و نگهداری سیستم
supply company U شرکت تامین کننده
power supply U تامین کننده برق
bombline U خط تامین پرتاب بمب
secures U مطمئن تامین کردن
financed U تامین هزینه پولی
area security U تامین منطقه عملیات
appropriation reimbur sement U تامین سپرده یاوثیقه
guaranteed U تامین تضمین کردن
angle of safety U زاویه تامین گلوله
guarantee U تامین تضمین کردن
ups U تامین برق بی وقفه
collective security U تامین دسته جمعی
finance U تامین هزینه پولی
safety U برقرار کردن تامین
secure U مطمئن تامین کردن
communication security U برقراری تامین مخابراتی
financing U تامین هزینه پولی
secure U تامین کردن هدف
pacification U تامین ثبات داخلی
guarantees U تامین تضمین کردن
finances U تامین هزینه پولی
secures U تامین کردن هدف
protect a bill U وجه براتی را تامین کردن
stability operations U عملیات تامین ثبات داخلی
provides U میسر ساختن تامین کردن
social security contributions U پرداختی بابت تامین اجتماعی
provide U میسر ساختن تامین کردن
services U 1-توابع تامین شده در یک قطعه . 2-
covers U تامین زیان و خسارات بیمه
coverings U تامین زیان و خسارات بیمه
cover U تامین زیان و خسارات بیمه
troop program U برنامه تامین عدههای نظامی
uniterruptable power supply U سیستم تامین برق بی وقفه
user supplied U تامین شده توسط کاربر
safeguards U قفل حفافتی یا تامین دار
social security tax U مالیات سیستم تامین اجتماعی
safeguard U تامین کردن امن نگهداشتن
supplied U تامین موجودی عرضه نمودن
safeguarding U قفل حفافتی یا تامین دار
force development U برنامه تامین یا بسیج یکانها
safeguarded U تامین کردن امن نگهداشتن
supplied U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
safeguarding U تامین کردن امن نگهداشتن
safeguarded U قفل حفافتی یا تامین دار
safety card U کارت تامین جنگ افزار
to safeguard [against] U تامین کردن [علیه] [در برابر]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com