English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cell cover U درپوش باتری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
closing plug U درپوش گلوله درپوش دهانه
base plug U درپوش تحتانی گلوله درپوش کف
NiCad U نوعی باتری قابل شارژ در laptop که با باتری Nimh جایگزین شده است
to jump-start an engine U موتوری را با کابل باتری به باتری روشن کردن
booster cable [jumper cable] U کابل باتری به باتری [اتومبیل رانی ]
NiMH U نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
hood U درپوش
plug U درپوش
plugging U درپوش
shutter U درپوش
bonnets U درپوش
shutters U درپوش
stoppers U درپوش
stopper U درپوش
hoods U درپوش
coping =capping U درپوش
plugs U درپوش
bonnet U درپوش
capping U درپوش
busway U درپوش
seal U درپوش
closing plug U درپوش
seals U درپوش
plugging U شمع درپوش
septum U درپوش غشایی
plug U شمع درپوش
radiator cowl U درپوش رادیاتور
end plug U درپوش لوله
plugs U شمع درپوش
panel U ورقه درپوش
gas cap U درپوش گاز
gearbox case cap U درپوش گیربکس
hatch cover U درپوش دوردریچه
panels U ورقه درپوش
rubber stopper U درپوش لاستیکی
septum U درپوش غشایی خودبند
covers U حاوی بودن درپوش
coverings U حاوی بودن درپوش
cover U حاوی بودن درپوش
barge U [سنگ درپوش سنتوری]
hawse buckler U درپوش حفره زنجیر لنگر
dog down U بستن و جذم کردن درب محکم کردن درپوش اشیاء
heater battery U باتری ا
battery water U اب باتری
b battery U باتری ب
h.t. battery U باتری ب
c battey U باتری سی
battery charging rectifier U باتری پر کن
battery copper U مس باتری
h.b. battery U باتری ا
battery charger U باتری پر کن
chargers U باتری پر کن
charger U باتری پر کن
filament battery U باتری ا
storage cell U باتری
battery U باتری
batteries U باتری
battery voltage U ولتاژ باتری
battery solution U محلول باتری
battery liquid U الکترولیت باتری
battery terminal U قطب باتری
battery turntable U میز باتری
battery vise U گیره باتری
battery polarization U قطبش باتری
battery plate U صفحه باتری
battery paint U رنگ باتری
battery oven U کوره باتری
battery mounting U پایه باتری
battery receiver U رادیو باتری
burning rack U قاب باتری
dry battery U باتری خشک
dry storage battery U باتری ژلاتینی
lighting battery U باتری روشنایی
storage cell U پیل باتری
nickel iron battery U باتری ادیسن
storage battery U باتری بارشدنی
storage battery U باتری انبارهای
starting battery U باتری استارت
standby battery U باتری اضطراری
stand by battery U باتری یدکی
secondary battery U باتری بارشدنی
impurities in battery U ناخالصیهای باتری
ignition battery U باتری استارت
edison U باتری ادیسن
floating battery U باتری ذخیره
plante cell U باتری پلانته
gelatine battery U باتری ژلاتینی
gelatine battery U باتری خشک
gravity battery U باتری وزنی
grid of a battery U شبکه باتری
voltaic battery U باتری ولتایی
pillar post of battery U ستون باتری
secondary battery U پیل باتری
air cell a battery U باتری رادیو
battery case U جعبه باتری
battery cell U پیل باتری
battery charging cable U کابل باتری پر کن
battery charging plug U دو شاخه باتری پر کن
battery charging rheostat U رئوستای باتری پر کن
secondary cell U پیل باتری
sediment U درد باتری
batterty cover U سرپوش باتری
battery cradle U کلاف باتری
battery carrier U شاسی باتری
battery carbon U زغال باتری
alkaline battery U باتری قلیایی
rechargeable battery U باتری بارشدنی
automobile battery U باتری اتومبیل
b. eliminator U جانشین باتری ب
acummulator battery U باتری بارشدنی
battery acid U اسید باتری
battery ammeter U امپرسنج باتری
battery box U جعبه باتری
battery capacity U فرفیت باتری
battery current U برق باتری
battery liquid U مایع باتری
battery filler U سرنگ باتری
battery syringe U سرنگ باتری
battery hold down U میانگیردار باتری
hold down for batteryseparator U میانگیردار باتری
battery insulator U عایق باتری
battery insulator U میانگیر باتری
battery isolator U لایی باتری
isolator for battery plate U لایی باتری
battery jar U فرف باتری
solution of battery U الکترولیت باتری
battery electrolyte U الکترولیت باتری
sediments U درد باتری
battery discharger U باتری خالی کن
polarization U پلاریزاسیون باتری
discharger for battery U باتری خالی کن
battery electrode U الکترود باتری
backs U که یک باتری پشتیبان دارد
plate puller U انبر صفحه باتری
group of battery plates U دسته صفحات باتری
back U که یک باتری پشتیبان دارد
plate press U پرس صفحه باتری
plante battery plate U صفحه باتری پلانته
universal receiver U رادیو برق و باتری
nickel iron battery U باتری نیکل-اهن
twenty four hour charge rate U امپر مجاز باتری
overdischarge of battery U تخلیه فرساینده باتری
overfilling of battery U سرشار کردن باتری
separator U میان گیر باتری
to charge the battery U باتری را بار کردن
reversed battery plate U صفحه باتری معکوس
shedding of battery plate U ریزش صفحه باتری
thin plate battery U باتری صفحه نازک
porosity of battery plate U تخلخل صفحه باتری
train lighting battery U باتری روشنایی ترن
discharge U خالی کردن باتری
plunge battery U باتری با الکترد شناور
batteries U که یک باتری پشتیبان دارد
battery U که یک باتری پشتیبان دارد
faure plate U صفحه باتری خمیری
pasted plate U صفحه باتری خمیری
battery still U دیگ تقطیر باتری
cutout relay U رله باتری پرکن
dry storage battery U باتری انبارهای خشک
carbon battery plate U صفحه باتری کربنی
cell tester U ولت سنج باتری
closed circuit battery U باتری با مدار بسته
cementation U سیمانی شدن باتری
battery connector U رابط پیل باتری
cell connector U رابط پیل باتری
battery steamer U کوره باتری بخاری
battery hydrometer U چگالی سنج باتری
hardened battery plate U صفحه باتری سخت
battery jar spacer U لایی فرف باتری
local action U تخلیه موضعی باتری
lead acid battery U باتری سرب- اسید
ampere hour efficiency of storage batter U بازده باتری انبارهای
idle voltage of battery U ولتاژ هرز باتری
area of battery plate U سطح صفحه باتری
heater battery U باتری گرم کننده
battery resistance U مقدار مقاومت باتری
cranking capacity of battery U فرفیت راه اندازی باتری
accumulator U باتری [مهندسی برق یا الکترونیک]
The battery is discharged (emptied). U باتری خالی شده است.
The battery is dead. باتری تمام شده است.
The battery is dead. باتری خالی شده است.
power pack U باتری [مهندسی برق یا الکترونیک]
total discharge U تخلیه الکتریکی عمیق [در باتری]
forming of battery plates U اماده سازی صفحات باتری
replenishing U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenishes U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
low tension battery U باتری فشار ضعیف رادیو
glass separator U میان گیر شیشهای باتری
replenish U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenished U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
The engine runs by a battery. U این موتور با باتری کار می کند.
cathode U ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
cathodes U ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
battery U استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
batteries U استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
luggable U کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود.
invisible U مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC
dry cell battery U باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
The capacity of a battery is typically expressed in milliamp-hours. U ظرفیت باتری به طور معمول در میلی آمپر در ساعت بیان می شود.
to jump-start someone's car U کمک برای روشن کردن [خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com