Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
blind gate
U
دروازههای مسیر که دیده نمیشوند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the open door policy
U
سیاست دروازههای باز
logic
U
دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
wickets
U
دروازههای فلزی کوتاه که گوی باید از ان بگذرد
wicket
U
دروازههای فلزی کوتاه که گوی باید از ان بگذرد
logic
U
مدار الکترونیکی که از چندین دروازههای منط قی مثل EXOR,OR,AND تشکیل شده
shield
U
, بر خلاف کابل STP , جفت سیم ها وارد لایه دیگری نمیشوند
shields
U
, بر خلاف کابل STP , جفت سیم ها وارد لایه دیگری نمیشوند
list
U
لیستی از کلمات که استفاده نمیشوند یا برای جستجوی در فایل به کار نمیروند
logic
U
تخته مدار چاپ شده حاوی دروازههای منط قی دودویی و نه قط عات آنالوگ
hidden
U
فایلهای سیستم مهم که در لیست دایرکتوری نشان داده نمیشوند و توسط کاربر قابل خواندن نیستند
gates
U
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gate
U
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
ttl
U
خانواده معروف دروازههای منط قی و طرح موارد ترانزیستوری سریع که ترانزیستور دو قط بی آن مستقیماگ وصل شده اند.
fasted
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lane
U
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes
U
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
grooves
U
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
groove
U
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
multithread
U
طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
switched network backup
U
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
landing approach
U
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion
U
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail
U
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
matrixes
U
آرایه اتصالات بین دروازههای منط قی که تولید تعدادی تابع منط قی ممکن میکند
matrix
U
آرایه اتصالات بین دروازههای منط قی که تولید تعدادی تابع منط قی ممکن میکند
backgrounds
U
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
background
U
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
powered
U
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power
U
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
powering
U
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
powers
U
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
summit
U
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
summits
U
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
transit route
U
مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
midcourse guidance
U
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
source
U
مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
base of trajectory
U
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
fire lane
U
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
nodes
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
eye
U
دیده
eyeing
U
دیده
eye water
U
اب دیده
eying
U
دیده
eyes
U
دیده
steadied
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dog leg
U
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steadying
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
invisible
U
دیده نشدنی
lookout
U
دیده بان
lookouts
U
دیده بان
feeders
U
دیده بان
scouting
U
دیده وری
monitoring
U
دیده بانی
feeder
U
دیده بان
lost
U
زیان دیده
unsight
U
دیده نشده
worldly-wise
U
جهان دیده
damaged
U
خسارت دیده
indiscernible
U
دیده نشدنی
vedette
U
دیده ورسوار
imperceptible
U
دیده نشدنی
observer
U
دیده بان
observers
U
دیده بان
feeler
U
دیده بان
feelers
U
دیده بان
worldly wise
U
جهان دیده
enntinel
U
دیده بان
sightless
U
دیده نشده
light of one's eyes
U
نور دیده
visible
U
دیده شدنی
scout
U
دیده وری
scouted
U
دیده وری
scouts
U
دیده وری
in sight
U
دیده شدنی
eyeless
U
بی بصیرت بی دیده
pitched
U
تهیه دیده
scout car
U
خودرو دیده ور
hardened steel
U
فولاد اب دیده
light struck
U
نور دیده
damaged shipments
U
کالاهای اسیب دیده
monitors
U
دیده بانی کردن
cauliflowr ear
U
گوش اسیب دیده
sentinel
U
دیده بان کشیک
sentinels
U
دیده بان کشیک
brain injured
U
اسیب دیده مغزی
had i seen him
U
اگر من او را دیده بودم
you have been seen
U
دیده شده اید
weatherbeaten
U
باد و باران دیده
damaged shipments
U
محموله خسارت دیده
forward post
U
پستهای دیده ور جلو
A wolf which has been drenched by rain .
<proverb>
U
گرگ باران دیده .
cheesed off
U
آزار دیده-اذیتشده
I have visited Europe time and again.
بارها اروپا را دیده ام.
heat affected zone
U
منطقه حرارت دیده
injured party
U
طرف خسارت دیده
espy
U
دیده بانی کردن
sunbaked
U
حرارت افتاب دیده
suffering economy
U
اقتصاد اسیب دیده
stager
U
گرگ باران دیده
espying
U
دیده بانی کردن
observational
U
وابسته به دیده بانی
espied
U
دیده بانی کردن
shock concrete
U
بتن ضرب دیده
espies
U
دیده بانی کردن
garrets
U
برج دیده بانی
garret
U
برج دیده بانی
injured party
U
طرف صدمه دیده
injured parties
U
طرف خسارت دیده
injured parties
U
طرف صدمه دیده
injured muscle
U
عضله اسیب دیده
scouts
U
دیده وری کردن
scout
U
دیده وری کردن
invisibly
U
چنانکه دیده نشود
it is of frequent
U
بسیار دیده میشود
scouted
U
دیده وری کردن
monitored
U
دیده بانی کردن
monitor
U
دیده بانی کردن
trunkair route
U
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
dragstrip
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
convoy routing
U
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
bird's eye views
U
منظرهای که از بلندی دیده میشود
software mointor
U
دیده بان نرم افزاری
out of sight out of mind
U
از دل برود هر انچه از دیده برفت
Seldom seen soon forgotten .
<proverb>
U
از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
injured person
U
آدم آسیب دیده
[زخمی]
out of sigt out of mind
U
از دل برود هر انکه از دیده برفت
Long absent, soon forgotten.
<proverb>
U
از دل برود هر آنکه از دیده برفت.
seasoned troops
U
ارتش ورزیده و جنگ دیده
seasoned soldier
U
سرباز ورزیده و جنگ دیده
battlefield evacuation
U
تخلیه پرسنل اسیب دیده
It can be seen from a distance of two kilometers .
U
از فاصله دو کیلومتری دیده می شود
damaged in transit
U
صدمه دیده هنگام ترانزیت
unobserved fire
U
تیر دیده بانی نشده
visibility was poor
U
چیزها درست دیده نمیشد
i cannot place you
U
نمیدانم شما را کجا دیده ام
visible roof
U
سقفی که از درون دیده شود
you have perhaps seen it
U
شاید انرا دیده باشید
bird's eye view
U
منظرهای که از بلندی دیده میشود
trainband
U
گروه نظامی تعلیمات دیده
My hand is bruised.
U
دستم ضرب دیده است
you have perhaps seen it
U
ممکن است انرا دیده باشید
loopholes
U
سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
to come in to notice
U
دیده شدن روی کار امدن
u.sings
[ and+]
U
با انهایی که من دیده بودم فرق داشت
There were some angry looks in the crowd .
U
قیافه ها ؟ عصبانی دربین جمعیت دیده می شد
loophole
U
سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
picketed
U
کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
backward
U
بازیابی داده از سیستم آسیب دیده
damaged
U
آنچه آسیب یا رنج دیده است
ding
U
قسمت اسیب دیده تخته موج
picket
U
کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
pickets
U
کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
blind hole
U
سوراخ چمن که از فاصله معین دیده نمیشود
scouts
U
پیشاهنگ دیده ور گشت زنی و نگهبانی دادن
bird's eye perspective
U
پرسپکتیو اجسامی که از نقاط دور دیده میشوند
I ran away lest I should be seen .
U
فرار کردم رفتم که مبادا دیده بشوم
one in the dark
U
میلهای که پشت میله دیگربماند و دیده نشود
nerved
U
قطع عصب پای اسیب دیده اسب
backwards
U
بازیابی داده از سیستمی که آسیب دیده است
visual
U
آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
visually
U
آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
He is a seasoned veteran . He has been through the mI'll . He has seen the lot .
U
گرگ با لا دیده است ( آدم مجرب وآزموده )
visuals
U
آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
scout
U
عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
annunciator
U
ی که برای جلب توجه دیده یا شنیده میشود
salvaged
U
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
salvages
U
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
scouted
U
عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
scout
U
پیشاهنگ دیده ور گشت زنی و نگهبانی دادن
salvage
U
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
Every crisis should be viewed
[seen]
as an opportunity.
U
هر بحرانی باید به عنوان یک فرصت دیده شود.
salvaging
U
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
the eye is bigger than the belly
<proverb>
U
نعمت روی زمین پر نکند دیده تنگ
scouts
U
عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
scouted
U
پیشاهنگ دیده ور گشت زنی و نگهبانی دادن
convoy route
U
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
disabled list
U
فهرست بازیگران اسیب دیده ومحروم از چند بازی
positive
U
که اشیا را همان گونه که دیده می شوند نشان میدهد
short round
U
فشنگ لق یا اسیب دیده گلولهای که کوتاه خورده باشد
hidden
U
اثری که در حین آزمایش برنامه دیده نشده بود
phosphene
U
حلقههای روشنایی که ازفشردن تخم چشم دیده میشود
this word occurs in gulistan p
U
این واژه درهمه جای گلستان دیده میشود
fog dog
U
روشنایی کم که درهنگام مه گرفتگی نزدیک افق دیده میشود
corposant
U
گلولههای روشنایی که گاهی درهوای طوفانی بردکلهای کشتی دیده م
lanugo
U
کرکی که در روی جنین انسان و برخی جانوران دیده میشود
put down
U
کشش اسب اسیب دیده یا پیر یابیمار از روی ترحم
put-downs
U
کشش اسب اسیب دیده یا پیر یابیمار از روی ترحم
dual
U
دومسیر جداگانه ضبط صوت که در وسایل استریو دیده میشود
infinity
U
مسافت شی از دید شخصی که اشعههای نور از شی موازی دیده می شوند.
put-down
U
کشش اسب اسیب دیده یا پیر یابیمار از روی ترحم
keloid or cheloid
U
یکجو ربرامدگی درپوست که درجای اسیب دیده پیدا میشود
many
U
اعلام تعداد 8 یا بیشترهواپیمای دشمن دیده میشود در رهگیری هوایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com