Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 49 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
through thick and thin
U
درهمه حالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
adynamia
U
بی حالی
inaction
U
بی حالی تنبلی
get across
U
حالی کردن
demonstrators
U
حالی کننده
demonstrator
U
حالی کننده
to bring home
U
حالی کردن
unease
U
پریشان حالی
get across to
U
حالی کردن
passivism
U
رفتاراز روی بی حالی
far and wide
U
درهمه جا
at all points
U
درهمه جا
narcosis
U
حالت بی حسی وخواب الودگی بی حالی
to grind a person in a subject
U
مطلبی راخوب حالی کسی کردن
whether or not
U
درهمه حال
everywhere
U
درهمه جا درهرقسمت
at all hours
<adv.>
U
درهمه اوقات
immanency
U
حضور درهمه جا
immanence
U
حضور درهمه جا
anytime
<adv.>
U
درهمه اوقات
at any time
<adv.>
U
درهمه اوقات
any time
<adv.>
U
درهمه اوقات
at all times
U
درهمه اوقات
time the essence of the contract
U
مدت در حالی که از اصول اساسی عقد باشد
titular charge daffaires
U
کاردارسفارتخانه در حالی که اختیارات خاص داشته باشد
up hill and down dale
U
دردره وماهور درهمه جا
to broad cast information
U
خبری که درهمه جا منتشرشود
inverted camel
U
نوعی چرخش در حالی که پای ازاد مستقیم است
to have a finger in every pie
U
درهمه کاری دخالت کردن
to broadcast seed
U
تخمی که درهمه جا پاشیده شود
world wide
U
مشهور جهان متداول درهمه جا
ubiquitous
U
همه جا حاضر موجود درهمه جا
exhaustively
U
چنانکه درهمه جزئیات واردشودیابحث کند
packet
U
کامپیوتر مخصوص که داده سریال را از ترمینال آسنکرون به حالی که در امتداد بسته ها
packets
U
کامپیوتر مخصوص که داده سریال را از ترمینال آسنکرون به حالی که در امتداد بسته ها
wisenheimer
U
کسیکه معلومات سطحی درهمه چیز دارد
full timer
U
بچهای که درهمه ساعات اموزشگاه دراموزشگاه میما
immanent
U
دارای نفوذ کامل درسرتاسرجهان درهمه جاحاضر
this word occurs in gulistan p
U
این واژه درهمه جای گلستان دیده میشود
platonic cycle or year
مدت گردش اجرام آسمانی درهمه مدارهای خود و برگشت آنها بوضوح نخستین
apophasis
U
افهار مطلبی درعین حالی که گوینده بی میلی خود را نسبت به افهار ان بیان داشته
swapping
U
فعالیتی که در آن داده برنامه از حافظه اصلی به دیسک می رود در حالی که برنامه دیگر آماده اجرا است
phenolic epoxy
U
خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
she is a rosrtam in petticoats
U
درهمه چیز مانندرستم است جز اینکه زن است
coincidence circuit
U
یک مدارالکترونیکی که تنهادرصورت دریافت سیگنال درهمه ورودیها بصورت همزمان یا بسیار نزدیک بهم دارای سیگنال خروجی خواهدبود
rosette
U
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosettes
U
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
pipeline
U
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipelines
U
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com