Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 172 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
even tual
U
درنتیجه اینده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
future perfect
U
شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
along of
U
درنتیجه
in this way
<adv.>
U
درنتیجه
whereby
<adv.>
U
درنتیجه
therefore
<adv.>
U
درنتیجه
thus
[therefore]
<adv.>
U
درنتیجه
by implication
<adv.>
U
درنتیجه
in consequence
<adv.>
U
درنتیجه
as a result of this
<adv.>
درنتیجه
in this wise
<adv.>
U
درنتیجه
in consequence of
U
درنتیجه
hence
<adv.>
U
درنتیجه
as a consequence
<adv.>
U
درنتیجه
they fought with courage
U
درنتیجه
by impl
<adv.>
U
درنتیجه
as a result
<adv.>
U
درنتیجه
at that
[at that provocation]
<adv.>
U
درنتیجه
consequently
<adv.>
U
درنتیجه
subsequently
<adv.>
U
درنتیجه
thereat
<adv.>
U
درنتیجه
thereupon
<adv.>
U
درنتیجه
in this vein
<adv.>
U
درنتیجه
thereupon
U
درنتیجه
for this reason
<adv.>
U
درنتیجه
in this sense
<adv.>
U
درنتیجه
in so far
<adv.>
U
درنتیجه
insofar
<adv.>
U
درنتیجه
in this respect
<adv.>
U
درنتیجه
from
U
درنتیجه
for that reason
<adv.>
U
درنتیجه
in this manner
<adv.>
U
درنتیجه
hereupon
U
درنتیجه این
therewith
U
فورا درنتیجه ان
tabitude
U
ضعف درنتیجه تب دق
tabescence
U
ضعف درنتیجه تب دق یا سل نخاع
in the wake of
<idiom>
U
درنتیجه ،شرح ذیل
what with
<idiom>
U
برای اینکه ،درنتیجه
double or quits
U
بازی ای که درنتیجه ان بردوباخت یادوبرابریاازادمیشود
homogeny
U
همانندی درنتیجه داشتن یک اصل
senile keratosis
U
کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
quaker's meeting
U
انجمن کوالرهاکه اعضای ان خاموش میماندندتایکی درنتیجه
it will wear to your shape
U
بپوشیدبهترمیشود درنتیجه پوشیدن قالب تن شما خواهد شد
following on
U
از پی اینده
approaching
U
اینده
forthcoming
U
اینده
lavenir
U
اینده
coming
U
اینده
toward
U
اینده
incoming
U
اینده
forthcomming
U
اینده
futurity
U
اینده
aftertime
U
اینده
to be
U
اینده
comer
U
اینده
future
U
اینده
at a laterd
U
در اینده
in the time to come
U
اینده
next
U
اینده
hear footsteps
U
عدم توجه به وفیفه درنتیجه نزدیک شدن حریف
center fire
U
اتش درنتیجه ضربه سوزن یاچخماق به مرکز فشنگ
engramme
U
اثر دائمی که درنتیجه یک محرک درسلول باقی میماند
engram
U
اثر دائمی که درنتیجه یک محرک درسلول باقی میماند
issue of fact
U
نکته موضوع بحث که درنتیجه انکار مطلبی پیدامیشود
haplosis
U
تقلیل تعدادکروموزوم ها درنتیجه تقسیم بدو سلول منفرد
intercurrent
U
در میان اینده
katabatic
U
پائین اینده
odd comeshortly
U
اینده نزدیک
nrxt monday
U
دوشنبه اینده
nether world
U
جهان اینده
paulo postfuture
U
اینده نزدیک
the future
U
جهان اینده
the f. winter
U
زمستان اینده
the a season
U
موسم اینده
the a season
U
فعل اینده
the next world
U
جهان اینده
sup.latest or last
U
دیر اینده
proximo
U
ماه اینده
proximo
U
درماه اینده
prospectiveness
U
وابستگی به اینده
prospectively
U
با عطف به اینده
prospect of the future
U
دورنمای اینده
the next world
U
عالم اینده
upcoming
U
زود اینده
prospected
U
اینده نگری
prospecting
U
اینده نگری
prospects
U
اینده نگری
f. tense
U
زمان اینده
looking
U
بنظر اینده
emergent
U
بیرون اینده
prospective
U
مربوط به اینده
erelong
U
در اینده نزدیک
prospectus
U
اینده نامه
prospectuses
U
اینده نامه
futures
U
قراردادهای اینده
catabatic
U
پایین اینده
by next mail
U
باپست اینده
providential
U
اینده نگر
prospect
U
اینده نگری
offing
U
در اینده نزدیک
futurity
U
نسل اینده
futurism
U
اینده گرایی
futures contract
U
قرارداد اینده
futurity
U
اتفاقات اینده
futuristic
U
مربوط به اینده
emergencies
U
ناگه اینده اورژانس
the ensving twelve months
U
دوازده ماه اینده
otherworldiness
U
وابستگی بجهان اینده
prescient
U
عالم به غیب یا اینده
oncoming
U
پیشامد کننده اینده
provident
U
صرفه جو اینده نگر
scouted
U
ارزیابی حریف اینده
without prejudice
U
بدون تاثیر به اینده
scout
U
ارزیابی حریف اینده
latest
U
تازه گذشته اینده
emergency
U
ناگه اینده اورژانس
tardier
U
دیر اینده کند
tardiest
U
دیر اینده کند
perfect foresight
U
اینده نگری کامل
post date
U
تاریخ اینده گذاشتن
emergence
U
ناگه اینده اورژانس
scouts
U
ارزیابی حریف اینده
future
U
بعد اینده اتیه
prospectiveness
U
چشم داشت به اینده
long range
U
مربوط به اینده دور
proximo
U
مربوط بماه اینده
tardy
U
دیر اینده کند
the rising generation
U
دوره جوانان اینده
hunch
U
فن احساس وقوع امری در اینده
intermediate
U
درمیان اینده مداخله کننده
hunches
U
فن احساس وقوع امری در اینده
providence
U
صرفه جویی اینده نگری
hunched
U
فن احساس وقوع امری در اینده
hunching
U
فن احساس وقوع امری در اینده
forward sales
U
فروش کالاجهت تحویل در اینده
exdividend
U
بدون سود اینده سهام
on the th prox
U
در روز چهارم ماه اینده
hold over
U
برای اینده نگاه داشتن
lion heart
U
مواد فلزی که درنتیجه قال کردن معدن بدست می ایدوتااندازهای ناپاک است
avulsion
U
جدا شدن زمینی از یک ملک و پیوستن بملک دیگر درنتیجه سیل یا تغییرمسیررودخانه
hidden momentum of population growth
U
سبب گستردگی والدین اینده میشود
future attacks
U
حملههای اینده را پیش بینی نکردند
the law is prospective
U
اثر قانون مربوط به اینده است
income elasticity of demand
U
تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
executory contract
U
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
tenor
U
بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
tenors
U
بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
nominates
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominating
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominate
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
augural
U
تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
current liabilities
U
بدهیهایی که باید در اینده نزدیک پرداخت شوند
exclusion
U
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از دوبازی اینده
bill time draft
U
برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
disqualification
U
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
futures
U
قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
disqualifications
U
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
aliasing
U
اثرات بصری نامطلوب تصاویرتولید شده کامپیوتری درنتیجه استفاده از روشهای نادرست نمونه برداری staircasing
experimental free handicap
U
دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
demand factors
U
پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
prolepsis
U
فرض قبلی صحبت از اینده چنانچه گویی گذشته است
sense probe
U
مکانیسم ورودی که نقاط حساس روی یک صفحه نمایش را فعال کرده و درنتیجه برای یک کامپیوترورودی تهیه کند
dynamic analisis
U
تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
hug the rail
U
غلطیدن یا بلندشدن گوی کنارلبه خارجی میز بیلیارد درنتیجه پیچش گوی
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
anti servo tab
U
بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
plunging fire
U
تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
innovation theory
U
ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
future promissory
U
زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
intervenient
U
در میان اینده واقع در میان
indemnity
U
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnities
U
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com