Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
an active remedy
U
درمان کاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
therapists
U
متخصص درمان شناسی درمان شناس
therapist
U
متخصص درمان شناسی درمان شناس
heparinize
U
باهپارین درمان کردن تحت درمان باهپارین قراردادن
client centered therapy
U
درمان متمرکز بر درمان جو
blow torch
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes
U
راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torching
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
pence for any thing
U
میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing
U
خطوط خاتم کاری و منبت کاری
remedied
U
درمان
therapy
U
درمان
water cure
U
اب درمان
remedying
U
درمان
medicaments
U
درمان
medicament
U
درمان
remedy
U
درمان
treatment
U
درمان
irremediable
U
بی درمان
treatments
U
درمان
medicative
U
درمان کن
cure
U
درمان
natural philosophy
U
درمان
remedies
U
درمان
immedicable
U
بی درمان
clients
U
درمان جو
cured
U
درمان
client
U
درمان جو
cures
U
درمان
remediless
U
بی درمان
therapeutist
U
درمان شناس
remedy
U
درمان کردن
remedies
U
درمان کردن
remedies
U
درمان میزان
remedy
U
درمان میزان
conjoint therapy
U
درمان زوجی
therapeusis
U
درمان شناسی
It'll be OK.
<idiom>
U
درمان میشود!
therapeutics
U
درمان شناسی
supportive therapy
U
درمان حمایتی
cooperative therapy
U
درمان تعاونی
faith healing
U
درمان اعتقادی
incurable
U
بی درمان بیچاره
existential therapy
U
درمان وجودی
curative
U
درمان بخش
electrotherapeutics
U
درمان برقی
treat
U
درمان کردن
treated
U
درمان شدن
treats
U
درمان کردن
treats
U
درمان شدن
faith cure
U
درمان اعتقادی
multiple therapy
U
درمان تعاونی
corrective therapy
U
درمان اصلاحی
remedying
U
درمان میزان
treated
U
درمان کردن
remedying
U
درمان کردن
cure all
U
درمان هر درد
treatable
U
قابل درمان
depth therapy
U
درمان عمقی
direct therapy
U
درمان رهنمودی
dual sex therapy
U
درمان دو جنسیتی
incurable
U
درمان ناپذیر
aceology
U
درمان شناسی
relationship therapy
U
درمان ارتباطی
treat
U
درمان شدن
remediable
U
درمان پذیر
adjunctive therapy
U
درمان جنبی
adjuvent therapy
U
درمان تکمیلی
remediless
U
درمان ناپذیر
analytic therapy
U
درمان تحلیلی
quadrangular therapy
U
درمان دو زوجی
psychotherapy ortherapeutics
U
روح درمان
post treatment follow up
U
پیگیری پس از درمان
psychotherapy
U
درمان روانی
iamatology
U
درمان شناسی
physiotherapy
U
درمان فیزیکی
operable
U
قابل درمان
pithiatism
U
درمان تلقینی
inpatient
U
تحت درمان
placebo therapy
U
درمان با دارونما
hydropathist
U
اب درمان دان
chemotherapy
U
درمان دارویی
healable
U
درمان پذیر
aversion therapy
U
درمان اجتنابی
cured
U
درمان بخشیدن
interpretive therapy
U
درمان تفسیری
kinesalgia
U
جنبش درمان
cures
U
درمان بخشیدن
marriage therapy
U
درمان زناشویی
remedied
U
درمان کردن
remedied
U
درمان میزان
social therapy
U
درمان اجتماعی
active therapy
U
درمان فعال
cure
U
درمان بخشیدن
homeopath
U
جور درمان خواه
chemotherapy
U
درمان بواسطه موادشیمیایی
electric convulsive therapy
U
درمان با تشنج برقی
ect
U
درمان با تشنج برقی
homoeopaths
U
جور درمان خواه
insulin shock therapy
U
درمان با ضربه انسولین
insulin coma therapy
U
درمان با اغماء انسولینی
Patience is a plaster for all sores .
<proverb>
U
صبر,درمان هر دردیست .
mud bath
U
گل مالی تن برای درمان
indoklon therapy
U
درمان با استنشاق اندوکلون
electroconvulsive therapy
U
درمان با تشنج برقی
electroshock therapy
U
درمان با ضربه برقی
encounter group therapy
U
درمان با گروه رویارویی
therapeutic
U
وابسته به درمان شناسی
therapeutically
U
از لحاظ درمان شناسی
therapeutist
U
متخصص درمان شناسی
carbon dioxide therapy
U
درمان با انیدرید کربنیک
shock therapy
U
درمان با ضربه برقی
sex therapy
U
درمان اختلالات جنسی
activity group therapy
U
درمان با فعالیت گروهی
homeopaths
U
جور درمان خواه
neuropsychiatric
U
درمان روانی عصبی
x ray therapy
U
درمان با اشعه مجهول
directive group therapy
U
درمان رهنمودی گروهی
glid
U
تذهیب کاری
[در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
they are cured by nature
U
طبیعت انها را درمان میکند
implosive therapy
U
درمان با غرقه سازی تجسمی
physical medicine
U
درمان بدنی و توان بخشی
hydropathic
U
وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
nephritic
U
درمان کننده ناخوشی گرده
chiropodists
U
متخصص درمان وحفافت پاها
endodontic therapy
U
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
root canal procedure
U
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
root canal treatment
[RCT]
U
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
root canal therapy
U
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
chiropodist
U
متخصص درمان وحفافت پاها
Jealousy is a remediless disease.
<proverb>
U
یسد درد بى درمان است .
Tears remedy every irremediable ailment.
<proverb>
U
گریه بر هر درد بى درمان دواست .
physiatrics
U
درمان امراض باوسایل طبیعی
occupational therapy
U
درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
osteopathy
U
درمان بوسیله مالش استخوان و مفاصل
psychosurgery
U
جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
hydrotherapeutic
U
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
hydropath establishment
U
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
radiotherapy
U
رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
to seek a remedy for something
U
چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
follow up
U
تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
acupressure
U
روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
drilling pattern
U
نمونه مته کاری الگوی مته کاری
antihistamine
U
موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
crymotherapy
U
درمان بوسیله سرما سرما درمانی
cryotherapy
U
درمان بوسیله سرما سرما درمانی
plumbery
U
سرب کاری کارخانه سرب کاری
mosaics
U
موزاییک کاری معرق معرق کاری
immedicable
U
درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
impotency
U
کاری
inaction
U
بی کاری
intent on doing anything
U
کاری
slobbery
U
تف کاری
active
U
کاری
parget
U
گچ کاری
effective
U
کاری
electroplating
U
اب کاری
plastering
U
گچ کاری
hypofunction
U
کم کاری
plasterwork
U
گچ کاری
malfunctions
U
کژ کاری
curry powders
U
کاری
currie
U
کاری
flower piece
U
گل کاری
impotence
U
کاری
curry powder
U
کاری
curry
U
کاری
malfunction
U
کژ کاری
under employment
U
کم کاری
malfunctioned
U
کژ کاری
curries
U
کاری
feckful
U
کاری
i will see sbout it
U
یک کاری می کنم
hypothyroidism
U
کم کاری تیروئید
squalor
U
کثافت کاری
decoration
U
زینت کاری
disguised underemployment
U
کم کاری پنهان
finishing touches
U
دست کاری
figuration
U
شیرین کاری
discreetness
U
احتیاط کاری
fiendishness
U
تبه کاری
dry farm
U
دیم کاری
hydrotreating
U
هیدروژن کاری
delicacy of touch
U
ریزه کاری
mining
U
معدن کاری
fal lal
U
ریزه کاری
knurled tool
U
ابزار اج کاری
it is a soft snap
U
کاری ندارد
amalgamates
U
ملغمه کاری
amalgamating
U
ملغمه کاری
brickwork
U
سفت کاری
discreetnss
U
احتیاط کاری
glazing
U
شیشه کاری
insagacity
U
ندانم کاری
elegance
U
ریزه کاری
extravagantly
U
با افراط کاری
ingraving
U
کنده کاری
plumbing
U
سرب کاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com