Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 149 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
conjoint therapy
U
درمان زوجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
quadrangular therapy
U
درمان دو زوجی
Other Matches
therapists
U
متخصص درمان شناسی درمان شناس
therapist
U
متخصص درمان شناسی درمان شناس
marital
U
زوجی
duad
U
زوجی
bigeminal
U
زوجی
pair interactions
U
بر هم کنشهای زوجی
jugate
U
دارای برگچههای زوجی
uncouple
U
از حالت زوجی خارج کردن
heparinize
U
باهپارین درمان کردن تحت درمان باهپارین قراردادن
twayblade
U
انواع ثعلب دارای برگ زوجی
pinpoint photograph
U
عکس تکی یا زوجی یک شیئی یا هدف
client centered therapy
U
درمان متمرکز بر درمان جو
split cameras
U
دوربینهای زوجی دوربینهای دوقلو
remedied
U
درمان
remedies
U
درمان
remedy
U
درمان
remedying
U
درمان
remediless
U
بی درمان
client
U
درمان جو
water cure
U
اب درمان
medicaments
U
درمان
immedicable
U
بی درمان
natural philosophy
U
درمان
medicative
U
درمان کن
medicament
U
درمان
irremediable
U
بی درمان
treatments
U
درمان
clients
U
درمان جو
treatment
U
درمان
therapy
U
درمان
cure
U
درمان
cures
U
درمان
cured
U
درمان
interpretive therapy
U
درمان تفسیری
kinesalgia
U
جنبش درمان
marriage therapy
U
درمان زناشویی
inpatient
U
تحت درمان
iamatology
U
درمان شناسی
dual sex therapy
U
درمان دو جنسیتی
electrotherapeutics
U
درمان برقی
existential therapy
U
درمان وجودی
healable
U
درمان پذیر
It'll be OK.
<idiom>
U
درمان میشود!
hydropathist
U
اب درمان دان
operable
U
قابل درمان
remediable
U
درمان پذیر
remediless
U
درمان ناپذیر
social therapy
U
درمان اجتماعی
supportive therapy
U
درمان حمایتی
therapeusis
U
درمان شناسی
therapeutics
U
درمان شناسی
treatable
U
قابل درمان
relationship therapy
U
درمان ارتباطی
pithiatism
U
درمان تلقینی
placebo therapy
U
درمان با دارونما
post treatment follow up
U
پیگیری پس از درمان
psychotherapy ortherapeutics
U
روح درمان
therapeutist
U
درمان شناس
remedy
U
درمان میزان
cured
U
درمان بخشیدن
cures
U
درمان بخشیدن
cure
U
درمان بخشیدن
incurable
U
درمان ناپذیر
aceology
U
درمان شناسی
active therapy
U
درمان فعال
adjunctive therapy
U
درمان جنبی
adjuvent therapy
U
درمان تکمیلی
an active remedy
U
درمان کاری
chemotherapy
U
درمان دارویی
remedied
U
درمان میزان
remedy
U
درمان کردن
remedies
U
درمان کردن
remedying
U
درمان کردن
faith cure
U
درمان اعتقادی
faith healing
U
درمان اعتقادی
remedies
U
درمان میزان
physiotherapy
U
درمان فیزیکی
remedied
U
درمان کردن
psychotherapy
U
درمان روانی
analytic therapy
U
درمان تحلیلی
incurable
U
بی درمان بیچاره
corrective therapy
U
درمان اصلاحی
multiple therapy
U
درمان تعاونی
remedying
U
درمان میزان
treated
U
درمان کردن
cure all
U
درمان هر درد
treat
U
درمان شدن
treat
U
درمان کردن
curative
U
درمان بخش
depth therapy
U
درمان عمقی
direct therapy
U
درمان رهنمودی
cooperative therapy
U
درمان تعاونی
treats
U
درمان شدن
treats
U
درمان کردن
treated
U
درمان شدن
aversion therapy
U
درمان اجتنابی
x ray therapy
U
درمان با اشعه مجهول
shock therapy
U
درمان با ضربه برقی
therapeutically
U
از لحاظ درمان شناسی
Patience is a plaster for all sores .
<proverb>
U
صبر,درمان هر دردیست .
homoeopaths
U
جور درمان خواه
therapeutist
U
متخصص درمان شناسی
therapeutic
U
وابسته به درمان شناسی
homeopath
U
جور درمان خواه
homeopaths
U
جور درمان خواه
directive group therapy
U
درمان رهنمودی گروهی
electroconvulsive therapy
U
درمان با تشنج برقی
electroshock therapy
U
درمان با ضربه برقی
activity group therapy
U
درمان با فعالیت گروهی
mud bath
U
گل مالی تن برای درمان
insulin shock therapy
U
درمان با ضربه انسولین
encounter group therapy
U
درمان با گروه رویارویی
insulin coma therapy
U
درمان با اغماء انسولینی
carbon dioxide therapy
U
درمان با انیدرید کربنیک
electric convulsive therapy
U
درمان با تشنج برقی
ect
U
درمان با تشنج برقی
indoklon therapy
U
درمان با استنشاق اندوکلون
sex therapy
U
درمان اختلالات جنسی
neuropsychiatric
U
درمان روانی عصبی
chemotherapy
U
درمان بواسطه موادشیمیایی
hydropathic
U
وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
chiropodists
U
متخصص درمان وحفافت پاها
root canal treatment
[RCT]
U
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
root canal procedure
U
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
endodontic therapy
U
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
root canal therapy
U
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
implosive therapy
U
درمان با غرقه سازی تجسمی
Jealousy is a remediless disease.
<proverb>
U
یسد درد بى درمان است .
chiropodist
U
متخصص درمان وحفافت پاها
physical medicine
U
درمان بدنی و توان بخشی
physiatrics
U
درمان امراض باوسایل طبیعی
they are cured by nature
U
طبیعت انها را درمان میکند
nephritic
U
درمان کننده ناخوشی گرده
Tears remedy every irremediable ailment.
<proverb>
U
گریه بر هر درد بى درمان دواست .
occupational therapy
U
درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
osteopathy
U
درمان بوسیله مالش استخوان و مفاصل
psychosurgery
U
جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
to seek a remedy for something
U
چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
radiotherapy
U
رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
hydropath establishment
U
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
hydrotherapeutic
U
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
follow up
U
تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
acupressure
U
روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
antihistamine
U
موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
cryotherapy
U
درمان بوسیله سرما سرما درمانی
crymotherapy
U
درمان بوسیله سرما سرما درمانی
immedicable
U
درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com