Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
neuropsychiatric
U
درمان روانی عصبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
psychotherapy
U
درمان روانی
neuropsychiatric
U
مرض روانی و عصبی
psychoneural parallelism
U
توازی نگری روانی- عصبی
psychoneurosis
U
ناراحتی روانی در اثر حالت عصبی
psychosurgery
U
جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
neuritis
U
التهاب یا اماس وزخم عصبی که دردناک است وسبب ناراحتی عصبی وگاهی فلج میگردد
therapists
U
متخصص درمان شناسی درمان شناس
therapist
U
متخصص درمان شناسی درمان شناس
neuralgia
U
درد عصبی مرض عصبی
nervation
U
ساختمان عصبی شبکه عصبی
heparinize
U
باهپارین درمان کردن تحت درمان باهپارین قراردادن
client centered therapy
U
درمان متمرکز بر درمان جو
v , series
U
سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
overwrought
U
عصبی
nervous
U
عصبی
abnerval
U
عصبی
nervelessness
U
بی عصبی
twitchy
U
عصبی
neural
U
عصبی
uptight
U
عصبی
keyed up
<idiom>
U
عصبی
neurogram
U
رد عصبی
on pins and needles
<idiom>
U
عصبی
engram
U
رد عصبی
neurotic
U
عصبی
client
U
درمان جو
medicament
U
درمان
cures
U
درمان
cure
U
درمان
therapy
U
درمان
natural philosophy
U
درمان
medicaments
U
درمان
treatments
U
درمان
remediless
U
بی درمان
medicative
U
درمان کن
remedying
U
درمان
remedy
U
درمان
clients
U
درمان جو
remedies
U
درمان
treatment
U
درمان
remedied
U
درمان
immedicable
U
بی درمان
water cure
U
اب درمان
irremediable
U
بی درمان
cured
U
درمان
nerve center
U
مرکز عصبی
neural satiation
U
اشباع عصبی
neurofibril
U
تار عصبی
nerve
U
رشته عصبی
nerves
U
رشته عصبی
nerve impulse
U
تکانه عصبی
neuritis
U
التهاب عصبی
interneuron
U
داخل عصبی
causalgia
U
سوزش عصبی
neurocyte
U
یاخته عصبی
nervous system
U
دستگاه عصبی
nerve current
U
جریان عصبی
nervous systems
U
دستگاه عصبی
nerve fibre
U
تار عصبی
nerve deafness
U
کری عصبی
neural reverbration
U
ارتعاش عصبی
neural network
U
شبکه عصبی
anorexia nervosa
U
بی اشتهایی عصبی
neural conduction
U
رسانش عصبی
neural circuit
U
مدار عصبی
nerve ending
U
پایانه عصبی
neural bond
U
پیوند عصبی
neural arc
U
قوس عصبی
sweat bullets/blood
<idiom>
U
عصبی بودن
ganglion
U
غده عصبی
nerve block
U
وقفه عصبی
nervelessly
U
از روی بی عصبی
nerve tissue
U
بافت عصبی
neuroplexus
U
شبکه عصبی
nerve cell
U
سلول عصبی
neural lesion
U
ضایعه عصبی
lose temper
<idiom>
U
عصبی شدن
nerve path
U
گذرگاه عصبی
nerve plexus
U
شبکه عصبی
neural induction
U
القای عصبی
interneural
U
داخل عصبی
neural discharge
U
تخلیه عصبی
nerve cell
U
یاخته عصبی
neurons
U
یاخته عصبی
shock
U
حمله عصبی
shocked
U
حمله عصبی
willies
U
حمله عصبی
neuron
U
یاخته عصبی
Relax!
U
عصبی نشو!
neuralgia
U
درد عصبی
plexus
U
شبکه عصبی
shocks
U
حمله عصبی
psychochemical agent
U
گاز عصبی
psychochemical agent
U
عامل عصبی
multiple therapy
U
درمان تعاونی
corrective therapy
U
درمان اصلاحی
treatable
U
قابل درمان
dual sex therapy
U
درمان دو جنسیتی
direct therapy
U
درمان رهنمودی
therapeutist
U
درمان شناس
depth therapy
U
درمان عمقی
active therapy
U
درمان فعال
iamatology
U
درمان شناسی
cooperative therapy
U
درمان تعاونی
curative
U
درمان بخش
aversion therapy
U
درمان اجتنابی
an active remedy
U
درمان کاری
cure all
U
درمان هر درد
adjuvent therapy
U
درمان تکمیلی
conjoint therapy
U
درمان زوجی
adjunctive therapy
U
درمان جنبی
analytic therapy
U
درمان تحلیلی
relationship therapy
U
درمان ارتباطی
interpretive therapy
U
درمان تفسیری
placebo therapy
U
درمان با دارونما
kinesalgia
U
جنبش درمان
social therapy
U
درمان اجتماعی
post treatment follow up
U
پیگیری پس از درمان
remediless
U
درمان ناپذیر
marriage therapy
U
درمان زناشویی
psychotherapy ortherapeutics
U
روح درمان
pithiatism
U
درمان تلقینی
inpatient
U
تحت درمان
supportive therapy
U
درمان حمایتی
electrotherapeutics
U
درمان برقی
therapeutics
U
درمان شناسی
existential therapy
U
درمان وجودی
therapeusis
U
درمان شناسی
quadrangular therapy
U
درمان دو زوجی
operable
U
قابل درمان
hydropathist
U
اب درمان دان
remediable
U
درمان پذیر
remedying
U
درمان میزان
faith cure
U
درمان اعتقادی
remedied
U
درمان میزان
remedy
U
درمان کردن
remedied
U
درمان کردن
remedies
U
درمان میزان
treat
U
درمان کردن
remedies
U
درمان کردن
treat
U
درمان شدن
treated
U
درمان کردن
healable
U
درمان پذیر
treated
U
درمان شدن
treats
U
درمان کردن
treats
U
درمان شدن
incurable
U
بی درمان بیچاره
cure
U
درمان بخشیدن
cured
U
درمان بخشیدن
remedy
U
درمان میزان
It'll be OK.
<idiom>
U
درمان میشود!
incurable
U
درمان ناپذیر
cures
U
درمان بخشیدن
physiotherapy
U
درمان فیزیکی
faith healing
U
درمان اعتقادی
aceology
U
درمان شناسی
chemotherapy
U
درمان دارویی
remedying
U
درمان کردن
neurogenic
U
دارای ریشه عصبی
hysteria
U
هیستری حمله عصبی
on edge
<idiom>
U
خیلی عصبی وخشمگین
preganglionic
U
قبل از عقده عصبی
neuropath
U
دچار اختلالات عصبی
sympathetic nervous system
U
دستگاه عصبی سمپاتیک
neurotransmitter
U
انتقال دهنده عصبی
parasympathetic nervous system
U
دستگاه عصبی پاراسمپاتیک
neuromuscular coordination
U
هماهنگی عصبی- عضلانی
neuroptera
U
حشرات عصبی الجناح
neurotic
U
دچار اختلال عصبی
nerve agent
U
عامل شیمیایی عصبی
discharge
U
شلیک عصبی تخلیه
tensed
U
عصبی وهیجان زده
tract
U
دسته تار عصبی
autonomic nervous system
U
دستگاه عصبی نباتی
tracts
U
دسته تار عصبی
parabiosis
U
وقفه رسانش عصبی
tenser
U
عصبی وهیجان زده
neuroblast
U
یاخته رویانی عصبی
tenses
U
عصبی وهیجان زده
anorexic
U
مبتلا به بی اشتهایی عصبی
tensest
U
عصبی وهیجان زده
tensing
U
عصبی وهیجان زده
reciprocal innervation
U
تحریک عصبی تقابلی
discharges
U
شلیک عصبی تخلیه
bradyarthria
U
کندگویی عصبی- ماهیچه یی
conceptual nervous system
U
دستگاه عصبی فرضی
commissure
U
بافت عصبی رابط
unipolar
U
سلولهای عصبی یک قطبی
commissural fibres
U
رشتههای عصبی رابط
cns
U
دستگاه عصبی مرکزی
jittery
U
وحشت زده و عصبی
vegetative nervous system
U
دستگاه عصبی نباتی
visceral nervous system
U
دستگاه عصبی احشایی
tense
U
عصبی وهیجان زده
sex therapy
U
درمان اختلالات جنسی
therapeutically
U
از لحاظ درمان شناسی
insulin coma therapy
U
درمان با اغماء انسولینی
x ray therapy
U
درمان با اشعه مجهول
insulin shock therapy
U
درمان با ضربه انسولین
indoklon therapy
U
درمان با استنشاق اندوکلون
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com