Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
supportive therapy
U
درمان حمایتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
therapists
U
متخصص درمان شناسی درمان شناس
therapist
U
متخصص درمان شناسی درمان شناس
protective
U
حمایتی
supportive
U
حمایتی
protective barrier
U
سد حمایتی
protective measure
U
اقدام حمایتی
protective barrier
U
مانع حمایتی
support price
U
قیمت حمایتی
protective tariffs
U
تعرفه حمایتی
supporting goods
U
کالاهای حمایتی
protectionism
U
مکتب حمایتی
heparinize
U
باهپارین درمان کردن تحت درمان باهپارین قراردادن
client centered therapy
U
درمان متمرکز بر درمان جو
protective duty
U
حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
irremediable
U
بی درمان
remedies
U
درمان
remedy
U
درمان
remedied
U
درمان
remedying
U
درمان
medicative
U
درمان کن
client
U
درمان جو
clients
U
درمان جو
medicament
U
درمان
natural philosophy
U
درمان
treatment
U
درمان
treatments
U
درمان
immedicable
U
بی درمان
remediless
U
بی درمان
therapy
U
درمان
cure
U
درمان
cured
U
درمان
medicaments
U
درمان
water cure
U
اب درمان
cures
U
درمان
healable
U
درمان پذیر
operable
U
قابل درمان
dual sex therapy
U
درمان دو جنسیتی
existential therapy
U
درمان وجودی
post treatment follow up
U
پیگیری پس از درمان
electrotherapeutics
U
درمان برقی
pithiatism
U
درمان تلقینی
marriage therapy
U
درمان زناشویی
kinesalgia
U
جنبش درمان
inpatient
U
تحت درمان
interpretive therapy
U
درمان تفسیری
hydropathist
U
اب درمان دان
iamatology
U
درمان شناسی
placebo therapy
U
درمان با دارونما
psychotherapy ortherapeutics
U
روح درمان
It'll be OK.
<idiom>
U
درمان میشود!
treatable
U
قابل درمان
therapeutist
U
درمان شناس
therapeutics
U
درمان شناسی
therapeusis
U
درمان شناسی
social therapy
U
درمان اجتماعی
remediless
U
درمان ناپذیر
remediable
U
درمان پذیر
relationship therapy
U
درمان ارتباطی
quadrangular therapy
U
درمان دو زوجی
remedy
U
درمان کردن
cured
U
درمان بخشیدن
active therapy
U
درمان فعال
adjunctive therapy
U
درمان جنبی
adjuvent therapy
U
درمان تکمیلی
cure
U
درمان بخشیدن
an active remedy
U
درمان کاری
faith healing
U
درمان اعتقادی
analytic therapy
U
درمان تحلیلی
incurable
U
درمان ناپذیر
aceology
U
درمان شناسی
cures
U
درمان بخشیدن
remedied
U
درمان میزان
remedying
U
درمان میزان
remedy
U
درمان میزان
remedies
U
درمان کردن
faith cure
U
درمان اعتقادی
physiotherapy
U
درمان فیزیکی
remedies
U
درمان میزان
psychotherapy
U
درمان روانی
remedied
U
درمان کردن
chemotherapy
U
درمان دارویی
treated
U
درمان شدن
incurable
U
بی درمان بیچاره
corrective therapy
U
درمان اصلاحی
aversion therapy
U
درمان اجتنابی
remedying
U
درمان کردن
cure all
U
درمان هر درد
depth therapy
U
درمان عمقی
treated
U
درمان کردن
direct therapy
U
درمان رهنمودی
treat
U
درمان شدن
treat
U
درمان کردن
curative
U
درمان بخش
multiple therapy
U
درمان تعاونی
conjoint therapy
U
درمان زوجی
treats
U
درمان کردن
treats
U
درمان شدن
cooperative therapy
U
درمان تعاونی
therapeutically
U
از لحاظ درمان شناسی
x ray therapy
U
درمان با اشعه مجهول
shock therapy
U
درمان با ضربه برقی
therapeutist
U
متخصص درمان شناسی
Patience is a plaster for all sores .
<proverb>
U
صبر,درمان هر دردیست .
homoeopaths
U
جور درمان خواه
homeopaths
U
جور درمان خواه
homeopath
U
جور درمان خواه
directive group therapy
U
درمان رهنمودی گروهی
electric convulsive therapy
U
درمان با تشنج برقی
electroconvulsive therapy
U
درمان با تشنج برقی
electroshock therapy
U
درمان با ضربه برقی
neuropsychiatric
U
درمان روانی عصبی
encounter group therapy
U
درمان با گروه رویارویی
carbon dioxide therapy
U
درمان با انیدرید کربنیک
indoklon therapy
U
درمان با استنشاق اندوکلون
mud bath
U
گل مالی تن برای درمان
insulin coma therapy
U
درمان با اغماء انسولینی
ect
U
درمان با تشنج برقی
activity group therapy
U
درمان با فعالیت گروهی
sex therapy
U
درمان اختلالات جنسی
chemotherapy
U
درمان بواسطه موادشیمیایی
insulin shock therapy
U
درمان با ضربه انسولین
therapeutic
U
وابسته به درمان شناسی
root canal procedure
U
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
endodontic therapy
U
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
root canal therapy
U
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
root canal treatment
[RCT]
U
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
chiropodists
U
متخصص درمان وحفافت پاها
implosive therapy
U
درمان با غرقه سازی تجسمی
Jealousy is a remediless disease.
<proverb>
U
یسد درد بى درمان است .
physical medicine
U
درمان بدنی و توان بخشی
physiatrics
U
درمان امراض باوسایل طبیعی
Tears remedy every irremediable ailment.
<proverb>
U
گریه بر هر درد بى درمان دواست .
they are cured by nature
U
طبیعت انها را درمان میکند
hydropathic
U
وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
chiropodist
U
متخصص درمان وحفافت پاها
nephritic
U
درمان کننده ناخوشی گرده
osteopathy
U
درمان بوسیله مالش استخوان و مفاصل
occupational therapy
U
درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
hydrotherapeutic
U
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
radiotherapy
U
رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
to seek a remedy for something
U
چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
psychosurgery
U
جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
hydropath establishment
U
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
follow up
U
تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
acupressure
U
روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
antihistamine
U
موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
cryotherapy
U
درمان بوسیله سرما سرما درمانی
crymotherapy
U
درمان بوسیله سرما سرما درمانی
immedicable
U
درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com