English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
encounter group therapy U درمان با گروه رویارویی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
encounter group U گروه رویارویی
face off U رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
therapists U متخصص درمان شناسی درمان شناس
therapist U متخصص درمان شناسی درمان شناس
pack U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
heparinize U باهپارین درمان کردن تحت درمان باهپارین قراردادن
encountering U رویارویی
encountered U رویارویی
encounter U رویارویی
encounters U رویارویی
face off spot U نقطه رویارویی
telex match U رویارویی تلکسی
radio match U رویارویی رادیویی
client centered therapy U درمان متمرکز بر درمان جو
match U رویارویی بازیهای دو جانبه
matches U رویارویی بازیهای دو جانبه
cable match U رویارویی تلگرافی شطرنج
draw U رویارویی دو حریف در اغار
draws U رویارویی دو حریف در اغار
drawman U مرد میانی برای رویارویی
face off spot U هرکدام از 9 نقطه مخصوص رویارویی
candidates' matches U رویارویی نامزدهای قهرمانی شطرنج جهان
face off circle U هرکدام از پنج دایره کوچک مخصوص رویارویی
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
bracket U رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing U یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes U گروه بیشمار گروه
horde U گروه بیشمار گروه
remedies U درمان
treatments U درمان
water cure U اب درمان
client U درمان جو
remedy U درمان
immedicable U بی درمان
remedying U درمان
clients U درمان جو
natural philosophy U درمان
irremediable U بی درمان
medicative U درمان کن
treatment U درمان
remediless U بی درمان
cures U درمان
medicament U درمان
cured U درمان
medicaments U درمان
cure U درمان
remedied U درمان
therapy U درمان
remedying U درمان کردن
marriage therapy U درمان زناشویی
cures U درمان بخشیدن
treatable U قابل درمان
inpatient U تحت درمان
treats U درمان شدن
treat U درمان شدن
interpretive therapy U درمان تفسیری
treats U درمان کردن
treated U درمان شدن
treated U درمان کردن
cured U درمان بخشیدن
social therapy U درمان اجتماعی
kinesalgia U جنبش درمان
cure U درمان بخشیدن
treat U درمان کردن
remediless U درمان ناپذیر
therapeutist U درمان شناس
therapeutics U درمان شناسی
faith cure U درمان اعتقادی
remedied U درمان میزان
remedying U درمان میزان
remedied U درمان کردن
remedy U درمان کردن
supportive therapy U درمان حمایتی
remedy U درمان میزان
remedies U درمان میزان
therapeusis U درمان شناسی
faith healing U درمان اعتقادی
operable U قابل درمان
placebo therapy U درمان با دارونما
remediable U درمان پذیر
relationship therapy U درمان ارتباطی
quadrangular therapy U درمان دو زوجی
psychotherapy ortherapeutics U روح درمان
post treatment follow up U پیگیری پس از درمان
pithiatism U درمان تلقینی
incurable U درمان ناپذیر
incurable U بی درمان بیچاره
remedies U درمان کردن
physiotherapy U درمان فیزیکی
dual sex therapy U درمان دو جنسیتی
corrective therapy U درمان اصلاحی
healable U درمان پذیر
cure all U درمان هر درد
aceology U درمان شناسی
existential therapy U درمان وجودی
analytic therapy U درمان تحلیلی
It'll be OK. <idiom> U درمان میشود!
an active remedy U درمان کاری
active therapy U درمان فعال
direct therapy U درمان رهنمودی
adjuvent therapy U درمان تکمیلی
electrotherapeutics U درمان برقی
chemotherapy U درمان دارویی
adjunctive therapy U درمان جنبی
conjoint therapy U درمان زوجی
cooperative therapy U درمان تعاونی
multiple therapy U درمان تعاونی
psychotherapy U درمان روانی
iamatology U درمان شناسی
aversion therapy U درمان اجتنابی
depth therapy U درمان عمقی
curative U درمان بخش
hydropathist U اب درمان دان
sex therapy U درمان اختلالات جنسی
directive group therapy U درمان رهنمودی گروهی
carbon dioxide therapy U درمان با انیدرید کربنیک
x ray therapy U درمان با اشعه مجهول
ect U درمان با تشنج برقی
electric convulsive therapy U درمان با تشنج برقی
homeopath U جور درمان خواه
homeopaths U جور درمان خواه
indoklon therapy U درمان با استنشاق اندوکلون
Patience is a plaster for all sores . <proverb> U صبر,درمان هر دردیست .
chemotherapy U درمان بواسطه موادشیمیایی
insulin coma therapy U درمان با اغماء انسولینی
therapeutic U وابسته به درمان شناسی
homoeopaths U جور درمان خواه
insulin shock therapy U درمان با ضربه انسولین
therapeutist U متخصص درمان شناسی
activity group therapy U درمان با فعالیت گروهی
mud bath U گل مالی تن برای درمان
electroconvulsive therapy U درمان با تشنج برقی
electroshock therapy U درمان با ضربه برقی
therapeutically U از لحاظ درمان شناسی
neuropsychiatric U درمان روانی عصبی
shock therapy U درمان با ضربه برقی
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
implosive therapy U درمان با غرقه سازی تجسمی
chiropodists U متخصص درمان وحفافت پاها
root canal therapy U درمان ریشه [دندان پزشکی]
chiropodist U متخصص درمان وحفافت پاها
endodontic therapy U درمان ریشه [دندان پزشکی]
root canal treatment [RCT] U درمان ریشه [دندان پزشکی]
root canal procedure U درمان ریشه [دندان پزشکی]
physical medicine U درمان بدنی و توان بخشی
nephritic U درمان کننده ناخوشی گرده
hydropathic U وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
physiatrics U درمان امراض باوسایل طبیعی
Jealousy is a remediless disease. <proverb> U یسد درد بى درمان است .
Tears remedy every irremediable ailment. <proverb> U گریه بر هر درد بى درمان دواست .
they are cured by nature U طبیعت انها را درمان میکند
osteopathy U درمان بوسیله مالش استخوان و مفاصل
occupational therapy U درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
hydrotherapeutic U بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
hydropath establishment U بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
psychosurgery U جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
radiotherapy U رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
to seek a remedy for something U چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
follow up U تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
acupressure U روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
antihistamine U موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
cryotherapy U درمان بوسیله سرما سرما درمانی
crymotherapy U درمان بوسیله سرما سرما درمانی
bunch U گروه
bunched U گروه
bunches U گروه
squad U گروه
sets U گروه
cohort U گروه
bunching U گروه
cohorts U گروه
swarms U گروه
group U گروه
swarmed U گروه
swarm U گروه
trooped U گروه
troop U گروه
parcel U گروه
parcels U گروه
gangs U گروه
groups U گروه
concourse U گروه
trooping U گروه
squads U گروه
corps U گروه
crowds U گروه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com