English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
trial rate U درصد ازمایش یک محصول
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it. U ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
geometrical percentage U درصد هندسی که عبارتست ازخارج قسمت سطح مقطع فولاد به سطح مقطع بتن دریک قطعه بتن مسلح ضرب درصد
exchanging U دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanges U دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanged U دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchange U دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
punched U کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punches U کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punch U کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
use testing U ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
pilot method U عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
tryout U ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
assay U محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
assays U محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
continous immersion test U ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
flight test U ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
test element U دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
insulation test U ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
soil examination U بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
inventory fraction U نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
flight test U ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
confident test U ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
creep test U ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
iso product curve U منحنی برابری محصول منحنی محصول یکسان
cads U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cad U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
per cent U درصد
rate U درصد
percentage U درصد
rates U درصد
point U درصد
cents U درصد
centi- U درصد
cent- U درصد
cent U درصد
percentages U درصد
percent U درصد
volume percent U درصد حجمی
percentage U نسبت یا درصد
water content U درصد رطوبت
percentages U برحسب درصد
at % interest U با بهره 21 درصد
weight percent U درصد وزنی
percentages U نسبت یا درصد
percentage U برحسب درصد
percent salt U درصد نمک
rate U نرخ [درصد]
equilibrium moisture content U درصد رطوبت متعادل
what p do you receive? U چند درصد می گیرد
surcharges U درصد هزینههای اضافی
surcharge U درصد هزینههای اضافی
case fatality rate U درصد مرگ و میر
percent U از قرار صدی درصد
environmental test U ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
tube tester U دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
profit margin U درصد سود از فروش خالص
moisture content U درصد رطوبت موجود در خاک
profit margins U درصد سود از فروش خالص
odds-on U دارای احتمال بیش از 5 درصد
pollen count U درصد گردههای گیاهی در هوا
one hyndred percent column graph U نمودار یکصد درصد ستونی
pollen counts U درصد گردههای گیاهی در هوا
optimum moisture content U درصد رطوبت مناسب خاک
What percentage of the people are literate? U چند درصد مردم با سواد هستند ؟
percentile U محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
30% down payment against bank guaranty U ۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
Of this amount Europe's share is 20 percent. U از این مقدار ۲۰ درصد مال اروپا است.
effective beaten zone U منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
progressive rebate U تخفیفی که با بالا رفتن حجم خرید به درصد ان افزوده می گردد
manning level U درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
gradient U درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
gradients U درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
earthquake factor U مقدار درصد شتاب ثقلی که درطرح محاسبات ساختمانی منظور میگردد
percentile U یکی از مجموعههای نودونه طرح کمتر از آنکه کل درصد چیزی از بین روند
wrought U اهنی که کمتر از سه درصد ذغال دارد و خیلی سخت و چکش خور است
stacks U پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
stack U پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
stacked U پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
cross elasticity of demand U درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
commision agent U نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
dud probability U درصد احتمال عمل نکردن گلوله یا اصابت نکردن ان
output U محصول
yielded U محصول
harvested U محصول
crops U محصول
cropped U محصول
crop U محصول
harvests U محصول
harvest U محصول
total product U محصول کل
commodity U محصول
commodities U محصول
outputs U محصول
fabrics U محصول
proceeds U محصول
yields U محصول
yield U محصول
line U محصول
return [on something] U محصول
lines U محصول
products U محصول
product U محصول
fabric U محصول
fission product U محصول انشقاق
product mix U ترکیب محصول
production U فراورده محصول
foison U محصول فراوان
product liability U مسئولیت محصول
program product U محصول برنامه
productions U تولید محصول
output U برونداد محصول
crop rent U اجاره محصول
coproduct U محصول فرعی
toiling U محصول رنج
gross yield U محصول ناخالص
condensate U محصول میعان
high grade product U محصول درجه یک
coemption U خرید کل محصول
production U تولید محصول
finished product U محصول نهائی
fehling solution U محصول فهلینگ
toiled U محصول رنج
productions U محصول عمل
eluate U محصول شویش
model U نوع یک محصول
emblements U محصول زمین
productions U فراورده محصول
produce U ساختن محصول
produced U ساختن محصول
produces U ساختن محصول
product diversification U تنوع محصول
standing crop U محصول سرپا
diversity of product U تنوع محصول
production U محصول عمل
fehling reagent U محصول فهلینگ
distillate U محصول تقطیر
incross U اولادیا محصول
outputs U برونداد محصول
intermediate product U محصول واسطه
products U محصول حاصلضرب
over production U محصول زیادی
net product U محصول خالص
adduct U محصول افزایشی
mass market product U محصول پر فروش
marginal product U محصول نهائی
average output U محصول متوسط
average product U محصول متوسط
overhead product U محصول سبک
artifacts U محصول مصنوعی
artefacts U محصول مصنوعی
end product U محصول نهایی
artefact U محصول مصنوعی
product U محصول حاصلضرب
off year U سال کم محصول
by-products U محصول ضمنی
brand U نام محصول
last year's produce U محصول پارسال
product differentiation U تفاوت محصول
product differentiation U اختلاف محصول
by-product U محصول ضمنی
by product U محصول فرعی
by product U محصول جنبی
branding U نام محصول
brands U نام محصول
by-products U محصول فرعی
margin product U اضافه محصول
by-product U محصول فرعی
product capabilities U خواص محصول
artifact U محصول مصنوعی
toil U محصول رنج
model U گونه یک محصول
cash crop U محصول فروشی
release U گونه یک محصول
home-grown U محصول خانه
models U گونه یک محصول
models U نوع یک محصول
modelled U گونه یک محصول
modelled U نوع یک محصول
modeled U گونه یک محصول
modeled U نوع یک محصول
released U گونه یک محصول
yields U محصول حاصل
fabric U محصول تولید
yielded U محصول حاصل
fabrics U محصول تولید
turn over U محصول بازده
yield U محصول حاصل
universal product code U کد جامع محصول
releases U گونه یک محصول
portfolio U نمونه محصول
volatility product U محصول فرار
raw produce U محصول طبیعی یا کشاورزی
life cycle U دوره عمر یک محصول
average revenue product U درامد متوسط محصول
maderia U شراب محصول مادریا
marginal physical product U محصول فیزیکی نهائی
marginal net product U محصول نهائی خالص
product usage rate U میزان مصرف محصول
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com