English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 23 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
Fully exposed (over-exposed)to the sun. U درسینه آفتاب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
To hold (keep) a secret close to ones chest. U رازی درسینه نگهداشتن
haemothorax U ریزش خون درسینه
jobot U توری یا چین چینی که برای ارایش درسینه بند زنانه میگذارند
Every single day. Day in day out. U آفتاب به آفتاب
sunset غروب آفتاب
on the sunny side . U درسمت آفتاب رو
weatherbeaten U آفتاب سوخته
Make hay while the sun shines. <proverb> U تا آفتاب مى تابد خرمن کن.
The sun was roasting us . U آفتاب ما راکباب کرد
plane as a pikestaff مانند آفتاب روشن
rain or shine چه باران باشد چه آفتاب
sun lamps U لامپ حمام آفتاب
sun lamp U لامپ حمام آفتاب
The sun is all the more welcome. In this cold weather. U دراین هوای سرد آفتاب می چسبد
The sun rays dazzle (hit) the eyes. U نور آفتاب چشم رامی زند
Ravishingly beautiful. U مثل پنجه آفتاب ( بسیار زیبا )
tip fading U [رنگ پریدگی الیاف در مجاورت نور آفتاب]
sunscreens U کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
sunscreen U کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
to have by heart U ازحفظ داشتن درسینه داشتن
The sun has set (hadd set). U آفتاب رفته است ( رفته بود )
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. U نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com