Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to stumble in one's speech
U
درسخنرانی اشتباه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
philippize
U
بارشوه سخنرانی کردن درسخنرانی تحت نفوذقرارگرفتن
range error
U
اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
glitch
U
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitches
U
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place
<idiom>
U
درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
mistaking
U
اشتباه کردن
fumble
U
اشتباه کردن
to goof up
[American E]
U
اشتباه کردن
slipped
U
اشتباه کردن
fumbled
U
اشتباه کردن
trip up
<idiom>
U
اشتباه کردن
slips
U
اشتباه کردن
miscue
U
اشتباه کردن
goofing
U
اشتباه کردن
mistook
U
اشتباه کردن
slip-up
U
اشتباه کردن
slip-ups
U
اشتباه کردن
goof
U
اشتباه کردن
fumbles
U
اشتباه کردن
goofed
U
اشتباه کردن
misconstrue
U
اشتباه کردن
slip up
U
اشتباه کردن
misconstrued
U
اشتباه کردن
misconstruing
U
اشتباه کردن
goofs
U
اشتباه کردن
slip
U
اشتباه کردن
misconstrues
U
اشتباه کردن
to make a mistake
U
اشتباه کردن
to make an error
U
اشتباه کردن
blundering
U
اشتباه کردن
mistake
U
اشتباه کردن
make a mistake
<idiom>
U
اشتباه کردن
blunders
U
اشتباه کردن
blunder
U
اشتباه کردن
mistakes
U
اشتباه کردن
blundered
U
اشتباه کردن
bumble
U
اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbled
U
اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbles
U
اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
I consider that a mistake.
[I regard that as a mistake.]
U
این به نظر من اشتباه است.
[این را من اشتباه بحساب می آورم.]
miscalculating
U
اشتباه محاسبه کردن
bobbles
U
پی درپی اشتباه کردن
bobble
U
پی درپی اشتباه کردن
miscalculate
U
اشتباه محاسبه کردن
to believe wrong
U
اشتباه گمان کردن
miscalculates
U
اشتباه حساب کردن
miscalculated
U
اشتباه محاسبه کردن
misthink
U
اشتباه فکر کردن
confuse
U
باهم اشتباه کردن
miscalculated
U
اشتباه حساب کردن
confuses
U
باهم اشتباه کردن
miscalculate
U
اشتباه حساب کردن
miscalculates
U
اشتباه محاسبه کردن
miscalculating
U
اشتباه حساب کردن
refuted
U
اشتباه کسی را اثبات کردن
eat humble pie
<idiom>
U
پذیرفتن اشتباه وعذرخواهی کردن
miscarrying
U
صدمه دیدن اشتباه کردن
refuting
U
اشتباه کسی را اثبات کردن
hallucinating
U
هذیان گفتن اشتباه کردن
hallucinate
U
هذیان گفتن اشتباه کردن
refute
U
اشتباه کسی را اثبات کردن
miscarries
U
صدمه دیدن اشتباه کردن
miscarry
U
صدمه دیدن اشتباه کردن
To lead someone astray.
U
کسی رادچار اشتباه کردن
hallucinates
U
هذیان گفتن اشتباه کردن
hallucinated
U
هذیان گفتن اشتباه کردن
refutes
U
اشتباه کسی را اثبات کردن
bark up the wrong tree
<idiom>
[درمورد چیزی گمان اشتباه کردن]
eat crow
<idiom>
U
مجبور کردن کسی به اشتباه وشکست
to blame somebody for something
U
کسی را مسئول کارناقص
[اشتباه ]
کردن
foul up
<idiom>
U
با یک اشتباه احمقانه همه چیز را خراب کردن
to make a typing error
[mistake]
U
اشتباه تایپ کردن
[صفحه کلید یا تلفن]
to hit the wrong key
[on the PC/phone/calculator]
U
اشتباه تایپ کردن صفحه
[کلید یا تلفن]
to make a typo
[American E]
U
اشتباه تایپ کردن
[صفحه کلید یا تلفن]
to make
[commit]
a faux pas
U
اشتباه اجتماعی کردن
[در رابطه با رفتار بین مردم]
fluffs
U
نرم کردن اشتباه کردن
fluffing
U
نرم کردن اشتباه کردن
fluff
U
نرم کردن اشتباه کردن
fluffed
U
نرم کردن اشتباه کردن
malfunction
U
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctions
U
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctioned
U
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
datum error
U
اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error
U
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
fumble
U
از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbled
U
از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbles
U
از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
deletion
U
روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
mistake
U
اشتباه
errors
U
اشتباه
wronging
U
اشتباه
flounder
U
اشتباه
wrong
U
اشتباه
floundered
U
اشتباه
floundering
U
اشتباه
mix up
U
اشتباه
mix-up
U
اشتباه
faux pas
U
اشتباه
fault
U
اشتباه
clanger
U
اشتباه
overseen
U
در اشتباه
mistakenness
U
اشتباه
mistakes
U
اشتباه
mix-ups
U
اشتباه
wrongs
U
اشتباه
mistaking
U
اشتباه
error
U
اشتباه
fumble
U
اشتباه
false
<adj.>
U
اشتباه
goof
U
اشتباه
goofed
U
اشتباه
jeofail
U
اشتباه
fallacies
U
اشتباه
fumbled
U
اشتباه
fumbles
U
اشتباه
inerrant
U
بی اشتباه
in error
<adj.>
U
اشتباه
fallacy
U
اشتباه
trip
U
اشتباه
faults
U
اشتباه
incorrectness
U
اشتباه
goofs
U
اشتباه
goofing
U
اشتباه
faulted
U
اشتباه
trips
U
اشتباه
barratry
U
اشتباه
tripped
U
اشتباه
to put one in the wrong
U
اشتباه
errancy
U
اشتباه
discrepancy
U
اشتباه
lap sus
U
اشتباه
flounders
U
اشتباه
snafu
U
اشتباه
disabusing
U
از اشتباه دراوردن
professional misconduct
U
اشتباه حرفهای
wrongly
<adv.>
U
بطور اشتباه
faultily
<adv.>
U
بصورت اشتباه
probable error
U
اشتباه احتمالی
phonily
<adv.>
U
بطور اشتباه
incorrectly
<adv.>
U
بطور اشتباه
faultily
<adv.>
U
بطور اشتباه
inaccuracy
U
خطا یا اشتباه
parachronism
U
اشتباه تاریخی
misprints
U
اشتباه چاپی
misprint
U
اشتباه چاپی
blooper
U
اشتباه احمقانه
blunderingly
U
ازروی اشتباه
boner
U
اشتباه مضحک
boo boo
U
اشتباه کاری
bunglers
U
اشتباه کار
bungler
U
اشتباه کار
fallible
U
اشتباه کننده
peccant
U
اشتباه کار
to read wrong
U
اشتباه
[ی]
خواندن
falsely
<adv.>
U
بطور اشتباه
dispersion error
U
اشتباه پراکندگی
inaccuracy
U
اشتباه غلط
incorrectly
<adv.>
U
بصورت اشتباه
slipped
U
اشتباه لیزی
blundered
U
اشتباه لپی
slip
U
اشتباه لیزی
blunders
U
اشتباه لپی
blunders
U
اشتباه بزرگ
blundering
U
اشتباه لپی
blundering
U
اشتباه بزرگ
peccadilloes
U
اشتباه کوچک
mistaken
U
اشتباه کرده
dead shot
U
تیر اشتباه
deflection error
U
اشتباه سمتی
blunder
U
اشتباه بزرگ
blunder
U
اشتباه لپی
deflection error
U
اشتباه انحراف
delivery error
U
اشتباه در تیراندازی
computational
U
اشتباه در محاسبه
slips
U
اشتباه لیزی
disabuses
U
از اشتباه دراوردن
phonily
<adv.>
U
بصورت اشتباه
disabused
U
از اشتباه دراوردن
disabuse
U
از اشتباه دراوردن
wrongly
<adv.>
U
بصورت اشتباه
absolute error
U
اشتباه مطلق
to put wise
U
از اشتباه دراوردن
to set
U
از اشتباه دراوردن
falsely
<adv.>
U
بصورت اشتباه
systematic error
U
اشتباه سیستماتیک
syntax error
U
اشتباه ترکیبی
deflection error
U
اشتباه سمت
erroneous
U
غلط اشتباه
you are mistaken
U
در اشتباه هستید
blundered
U
اشتباه بزرگ
by a mistake
<adv.>
U
بطور اشتباه
unintentionally
<adv.>
U
بصورت اشتباه
spuriously
<adv.>
U
بصورت اشتباه
inadvertently
<adv.>
U
بصورت اشتباه
by accident
<adv.>
U
بصورت اشتباه
misguidely
U
از روی اشتباه
as a result of a mistake
<adv.>
U
بطور اشتباه
by accident
<adv.>
U
بطور اشتباه
inadvertently
<adv.>
U
بطور اشتباه
unintentionally
<adv.>
U
بطور اشتباه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com