English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 220 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
right U درست صحیح
righted U درست صحیح
righting U درست صحیح
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
authenticate U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticated U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticates U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticating U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
correctly U بطور درست و صحیح
correction U صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
fallacy of composition U استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
mail server U کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
I see. U صحیح ( آها درست است. بله همینطور است )
aright <adv.> U بطور درست و صحیح
correctly <adv.> U بطور درست و صحیح
duly <adv.> U بطور درست و صحیح
justly <adv.> U بطور درست و صحیح
properly <adv.> U بطور درست و صحیح
rightfully <adv.> U بطور درست و صحیح
rightly <adv.> U بطور درست و صحیح
Other Matches
Hear hear! U صحیح است ! صحیح است ! درمقام تأیید وتصدیق )
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
rational number U عدد صحیح و یا خارج قسمت دو عدد صحیح
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
rollover U صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
all right U صحیح
accurate [correct] <adj.> U صحیح
judiciously U صحیح
correct <adj.> U صحیح
fea U صحیح
correcting U صحیح
true <adj.> U صحیح
real <adj.> U صحیح
i see U ها! صحیح !
authentical U صحیح
exact U صحیح
exacted U صحیح
exact <adj.> U صحیح
exacts U صحیح
accurate U صحیح
authentic U صحیح
integral U صحیح
proper <adj.> U صحیح
proper U صحیح
right U صحیح
righted U صحیح
righting U صحیح
Quite [so] ! U صحیح!
in order U صحیح
indecorous U نا صحیح
valid U صحیح
integers U صحیح
corrects U صحیح
well advised U صحیح
good U صحیح
integer U صحیح
correct U صحیح
simon pure U صحیح
right U به طور صحیح حق
to be proper for U صحیح بودن
exacts U صحیح عین
exacted U صحیح عین
integer U عدد صحیح
considered U با اندیشه صحیح
integers U عدد صحیح
exact U صحیح عین
spot-on U دقیقا صحیح
drill U روش صحیح
valid contract U عقد صحیح
rightly U بطور صحیح
whole number U عدد صحیح
valid transaction U معامله صحیح
righting U به طور صحیح حق
whole numbers U عدد صحیح
A correct answer. U جواب صحیح
righted U به طور صحیح حق
up front <idiom> U روراست ،صحیح
true complement U مکمل صحیح
drills U روش صحیح
integral number U عدد صحیح
the ticket U کار صحیح
rightly <adv.> U بصورت صحیح
rightfully <adv.> U بصورت صحیح
properly <adv.> U بصورت صحیح
okay U صحیح است
justly <adv.> U بصورت صحیح
duly <adv.> U بصورت صحیح
genuine tradition U حدیث صحیح
proper fraction U کسر صحیح
correctly <adv.> U بصورت صحیح
aright <adv.> U بصورت صحیح
rightly <adv.> U بطور صحیح
rightfully <adv.> U بطور صحیح
properly <adv.> U بطور صحیح
homozygote U صحیح النسب
safe and sound U صحیح وتندرست
orderly <adv.> U بصورت صحیح
tidily <adv.> U بصورت صحیح
that is right U صحیح است
integer number U عدد صحیح
neatly <adv.> U بصورت صحیح
indue order U به ترتیب صحیح
orderly <adv.> U بطور صحیح
incorrupt U صحیح و بی عیب
tidily <adv.> U بطور صحیح
right you are U صحیح است
integer variable U متغیر صحیح
neatly <adv.> U بطور صحیح
ok U صحیح است
roundest U عدد صحیح
aright <adv.> U بطور صحیح
duly <adv.> U بطور صحیح
drilled U روش صحیح
truer U خالصانه صحیح
authentic document U سند صحیح
true U خالصانه صحیح
correctly <adv.> U بطور صحیح
eugenic U صحیح النسب
round U عدد صحیح
justly <adv.> U بطور صحیح
affirmative U صحیح است
truest U خالصانه صحیح
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
azimuth fine adjustment تنظیم قوس صحیح
levelheaded U دارای قضاوت صحیح
right oh! U صحیح است بچشم
integer U عدد صحیح [ریاضی]
whole number U عدد صحیح [ریاضی]
cardinal U عدد صحیح مثبت
cardinals U عدد صحیح مثبت
integer programming U برنامه سازی صحیح
apply a correct holt U اجرای فن صحیح کشتی
counting numbers U اعدد صحیح [ریاضی]
common sense U قضاوت صحیح حس عام
wrongs U پیام صحیح نیست
safest U صحیح اطمینان بخش
safer U صحیح اطمینان بخش
whole numbers U اعدد صحیح [ریاضی]
compos mentis U دارای مشاعر صحیح
safe U صحیح اطمینان بخش
rounded U بصورت عدد صحیح
wrong U پیام صحیح نیست
safes U صحیح اطمینان بخش
wronging U پیام صحیح نیست
characters U عدد صحیح خصوصیت
half integer number U عدد نیم صحیح
out in left field <idiom> U از جواب صحیح دورشدن
impolitic U مخالف رویه صحیح
character U عدد صحیح خصوصیت
due process of the law U تشریفات صحیح قانونی
to do right U کار صحیح کردن
hit the nail on the head <idiom> U یافتن انتخاب صحیح
systemoless U فاقد سیستم صحیح
soundly U بطور صحیح و سالم
In perfect condition (shape). U کاملا" صحیح وسالم
off U بیموقع غیر صحیح
positive integer U عدد صحیح مثبت
authority U منبع صحیح و موثق
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
misinforming U اطلاع غیر صحیح دادن
slugfest U بوکس بدون تاکتیک صحیح
positive integer U عدد صحیح مثبت [ریاضی]
misinform U اطلاع غیر صحیح دادن
grammar U قوانین استفاده صحیح از زمان
misinforms U اطلاع غیر صحیح دادن
come to one's senses <idiom> U شروع به فکر صحیح کردن
purism U افراط در استعمال صحیح الفاظ
keep time <idiom> U زمان صحیح رانشان دادن
misinformed U اطلاع غیر صحیح دادن
sounding in damages U دعوی خسارت صحیح و محکم
legitimately U به طور مشروع یا قانونی صحیح
alright U بسیار خوب صحیح است
the right way to do a thing U صحیح برای کردن کاری
grammars U قوانین استفاده صحیح از زمان
terminating decimal U کسر اعشاری صحیح [ریاضی]
unsigned integer U عدد صحیح بدون علامت
integer programming U برنامه ریزی عدد صحیح
proper decimal fraction U کسر اعشاری صحیح [ریاضی]
What you say is true in a sense . U گفته شما به معنایی صحیح است
authentication U اطمینان از اینکه چیزی صحیح است
It is improper to go there uninvited. U ناخوانده رفتن با آنجا صحیح نیست
radix U عدد نشان دهنده اعشار صحیح
integers U دو کلمه کامپیوتری برای ذخیره عدد صحیح
Lets suppose the news is true . U حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
euthenics U مبجث رفاه و زندگی برای فعالیت صحیح
purist U شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com