Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 147 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
justice
U
درستی دادگستری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Attorney General
U
وزیر دادگستری
courthouses
U
کاخ دادگستری
courthouse
U
کاخ دادگستری
lawyers
U
وکیل دادگستری
lawyer
U
وکیل دادگستری
Attorneys General
U
وزیر دادگستری
ministry of justice
U
وزارت دادگستری
judge advocate
U
ضابط دادگستری
barristers
U
وکیل دادگستری
barrister
U
وکیل دادگستری
attorneys
U
وکیل دادگستری
themis
U
الهه دادگستری
judicial court
U
دادگاههای دادگستری
attorney
U
وکیل دادگستری
serjeant at law
U
وکیل درجه یک دادگستری
pot hat
U
کلاه وکلای دادگستری
Federal Attorney General
U
وزیر دادگستری فدرال
Federal Prosecutor General
U
وزیر دادگستری فدرال
bar association
U
کانون وکلا دادگستری
trial lawyer
U
وکیل دادگستری که دردادگاههای جنایی حضورمییابد
f.b.i
U
یکی از ادارات وزارت دادگستری ایالات متحده
imprecision
U
نا درستی
uprightness
U
درستی
justness
U
درستی
correctness
U
درستی
exactitude
U
درستی
exactness
U
درستی
aright
<adv.>
U
به درستی
correctitude
U
درستی
genuineness
U
درستی
integrality
U
درستی
integrity
U
درستی
accuracy
U
درستی
preciseness
U
درستی
precision
U
درستی
correctly
<adv.>
U
به درستی
duly
<adv.>
U
به درستی
justly
<adv.>
U
به درستی
properly
<adv.>
U
به درستی
rightfully
<adv.>
U
به درستی
rightly
<adv.>
U
به درستی
justly
U
به درستی
fidelity
U
درستی
rightfulness
U
درستی
rightness
U
درستی
soundness
U
درستی
straightness
U
درستی
trueness
U
درستی
legitimacy
U
درستی
validity
U
درستی
truth table
U
جدول درستی
to verifty a staement
U
درستی ونادرستی
truth value
U
ارزش درستی
validation
U
تنفیذ درستی
damchi
U
راستی و درستی
propriety of behaviour
U
درستی رفتار
the a of a trans lation
U
درستی ترجمه
honestly
U
از روی درستی
rectitude
U
راستی درستی
honesty
U
درستکاری درستی
truth
U
درستی صداقت
truths
U
درستی صداقت
approximately
U
تقریبا به درستی
disbarment
U
محروم کردن از حق وکالت دادگستری ممنوع الوکاله کردن
function
U
انجام عمل به درستی
to foel
U
حال درستی نداشتن
line up
<idiom>
U
به درستی میزان کردن
functioned
U
انجام عمل به درستی
bona fide
U
به طور جدی به درستی
accuracy
U
درجه دقت درستی
functions
U
انجام عمل به درستی
uprightaess
U
درستی راستی عدالت
in the wrong
<idiom>
U
اشتباه ،درستی حقیقت
international court of justice
U
دیوان دادگستری بین المللی رکن قضایی سازمان ملل متحد که وفیفه اش رسیدگی به دعاوی مطروحه دول عضو علیه یکدیگر است
to vouch for any one's honesty
U
ضمانت درستی کسی را کردن
true false test
U
ازمایش درستی ونادرستی چیزی
Veitch diagram
U
نمایش گرافیکی جدول درستی
He seems to be an honest man.
U
آدم درستی بنظرمی آید
truth table
U
جدول درستی جذول صحت
tracks
U
دنبال کردن یک مسیر به درستی
accurately
U
به درستی و بدون هر گونه خطا
track
U
دنبال کردن یک مسیر به درستی
cynic
<adj.>
U
بدگمان نسبت به درستی ونیکوکاری بشر
tracked
U
دنبال کردن یک مسیر به درستی
to prove a will
U
درستی و اعتباروصیت نامهای را محقق نمودن
Are we on the right road for ... ?
آیا ما در جاده درستی برای ... هستیم؟
cynical
<adj.>
U
بدگمان نسبت به درستی ونیکوکاری بشر
cynically
U
بدگمان نسبت به درستی ونیکوکاری بشر
time
U
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
times
U
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
timed
U
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
to check off
U
رسیدگی کردن ودرصورت درستی باخط نشان گذاردن
hyphenation
U
تنظیم خط وط با پهنای مشخص به تقسیم کلمات طولانی در انتهای هر خط به درستی
one element
U
تابع منط قی که در صورت درستی ورودی خروجی درست میدهد
check
U
بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
checks
U
بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
checked
U
بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
privileged communication
U
مکاتبات یا ارتباطاتی که برمبنای اطمینان صنفی با وکیل دادگستری به وجود می اید ووی مجاز به افشای انهانیست بذور کلی هر نوع نامه و مکاتبهای که به دلائل قانونی نباید گشوده و فاش شود
comparator
U
وسیله منط قی که درستی خروجی آن درست است که ورودیها با هم فرق کنند
supervise
U
بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
supervised
U
بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
partial RAM
U
قطعه RAM که فقط یک بخش آن به درستی کار میکند در قط عات جدید
probabiliorism
U
عقیده باینکه بهر طرف بیشتراحتمال درستی دارد بایدروی اورد
supervises
U
بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
supervising
U
بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
stopping
U
ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
stop
U
ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
stops
U
ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
stopped
U
ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
aligns
U
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
nonaligned
U
که به درستی در ارتباط با یکیدرگ قرار نگرفته اند تا کار این بهینه داشته باشند
aligning
U
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
acknowledges
U
کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
align
U
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
acknowledging
U
کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
acknowledge
U
کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
aligned
U
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
drop
U
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
dropping
U
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
drops
U
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
soaks
U
اجرای برنامه یا وسیله به طور پیاپی در یک زمان برای اطمینان از این که به درستی کار میکند
soak
U
اجرای برنامه یا وسیله به طور پیاپی در یک زمان برای اطمینان از این که به درستی کار میکند
dropped
U
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
justifies
U
تقسیم کلمات بزرگ به درستی به طوری که در انهای خط نصف شوند تاحاشیه سمت راست مستقیم شود
justify
U
تقسیم کلمات بزرگ به درستی به طوری که در انهای خط نصف شوند تاحاشیه سمت راست مستقیم شود
justifying
U
تقسیم کلمات بزرگ به درستی به طوری که در انهای خط نصف شوند تاحاشیه سمت راست مستقیم شود
supervisors
U
ن میشود که قطعه به درستی کار می رود. 2-بخشی از سیستم عامل کامپیوتر که استفاده از رسانههای جانبی و عملیات cpvرا مرتب میکند
supervisor
U
ن میشود که قطعه به درستی کار می رود. 2-بخشی از سیستم عامل کامپیوتر که استفاده از رسانههای جانبی و عملیات cpvرا مرتب میکند
parameters
U
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
parameter
U
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
looped
U
برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
loops
U
برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
loop
U
برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
to prove my vow i give my hand
برای اینکه شما را از درستی قول خود مطمئن سازم به شما دست میدهم
the propriety of a term
U
درستی یک لفظ یا یک اصطلاح مناسبت یک واژه یا لفظ
carriage
U
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
carriages
U
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
reads
U
سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
read
U
سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
zone
U
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
zones
U
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
defective
U
خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
acknowledge
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
n-key rollover
[این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com