English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
under way U دردست اقدام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
It is in progress. It is under way. U دردست اقدام است
Other Matches
in the course of U دردست
under development U دردست توسعه
under repairing U دردست تعمیر
records available U امار دردست
under construction U دردست ساختمان
to take up U دردست گرفتن
take up U دردست گرفتن
hold U دردست داشتن
holds U دردست داشتن
to take in hand U دردست گرفتن
to enter U دردست گرفتن
It is in the hands of God . U دردست خدا ست
hat in hand U کلاه دردست
it is the p of construction U دردست ساختمان است
situated to the right U واقع دردست راست
hand in hand U دست دردست یکدیگر
new fashioned U بطرزنوین دردست شده
gynaecocracy U حکومتی که دردست اناث باشد
For the moment he is in the saddle. U فعلا که ایشان سوارند ( قدرت را دردست دارد )
empires U امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
empire U امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
ag nus dei U صورت برهای که پرچم فچلیپایی دردست داردوکنایه ازعیسی است
enterprises U اقدام
procedure U اقدام
esteem U اقدام
actionless U بی اقدام
emprise U اقدام
action U اقدام
actions U اقدام
enterprise U اقدام
moved U اقدام
interventions U اقدام
intervention U اقدام
enforcement U اقدام
move U اقدام
proceeding U اقدام
moves U اقدام
ploy U اقدام
ploys U اقدام
wand U دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
wands U دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
countermeasure U اقدام متقابل
counteraction U اقدام متقابل
demarche U اقدام سیاسی
appropriate action U اقدام مقتضی
expedience U اقدام مهم
emprize U اقدام کردن
deal with U اقدام کردن
double action U اقدام دوجانبه
in hand U در دست اقدام
measure of prevention U اقدام احتیاطی
initial movement U نخستین اقدام
to bend effort U اقدام کردن
to take measures U اقدام کردن
start out U اقدام کردن
social action U اقدام اجتماعی
to take of a U اقدام کردن
to take steps U اقدام کردن
regular procedure U اقدام قانونی
protective measure U اقدام حمایتی
proceed with deliberations U اقدام به مذاکره
operation immediate U اقدام سریع
counter-measure U اقدام متقابل
legal action U اقدام قانونی
counter-measures U اقدام متقابل
it wasprologue to the nextmove U اقدام بعدبود
intercommunion U اقدام مشترک
the needful U اقدام لازم
action statement U دستورالعمل اقدام
action for cancellation U اقدام به ابطال
deals U اقدام کردن
action U فعل اقدام
proceed U اقدام کردن
enterprises U قدرت اقدام
enterprises U اقدام کردن
proceeded U اقدام کردن
precaution U اقدام احتیاطی
precautions U اقدام احتیاطی
enterprise U قدرت اقدام
enterprise U اقدام کردن
actions U کار اقدام
actions U فعل اقدام
action U کار اقدام
deal U اقدام کردن
expediency U اقدام مهم
preparation U اقدام مقدماتی
preparations U اقدام مقدماتی
measure U درجه اقدام
action at low U اقدام قانونی
action for cancellation U اقدام به لغو
originators U اقدام کننده پیام
with measured step U با اقدام مناسب [سنجیده]
originator U اقدام کننده پیام
measure U اندازه اقدام پیشگیری
memorandums U اقدام به یادداشت کند
counter-measures U اقدام جبران کننده
proceeded U اقدام کردن پرداختن به
to put in hand U دایرکردن اقدام کردن
to start out to do something U اقدام بکاری کردن
counter-measure U اقدام جبران کننده
memoranda U اقدام به یادداشت کند
memorandum U اقدام به یادداشت کند
proceed U اقدام کردن پرداختن به
venture U اقدام بکارمخاطره امیز
ventured U اقدام یا مبادرت کردن به
ventures U اقدام بکارمخاطره امیز
greenlight U اجازه حرکت و اقدام
ventured U اقدام بکارمخاطره امیز
venture U اقدام یا مبادرت کردن به
venturing U اقدام بکارمخاطره امیز
ventures U اقدام یا مبادرت کردن به
venturing U اقدام یا مبادرت کردن به
adventurism U اقدام به کاری کردن
enterprises U امرخطیر اقدام مهم
it was an incorrect procedure U یک اقدام غلطی بود
enterprise U امرخطیر اقدام مهم
action for avoidance U اقدام برای لغو
cyphers U مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
ciphers U مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
cipher U مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
enterprise U اقدام به اجرای قوانین کردن
do the necessary U اقدام لازم بعمل اورید
execution for debt U اقدام برای طلب وصول
enterprises U اقدام به اجرای قوانین کردن
how shall we proceed U چگونه باید اقدام کرد
to play at U خواهی نخواهی اقدام کردن
to proceed against a person U اقدام بر علیه کسی زدن
pushful U متهور در اقدام بکارهای مهم
exigent U محتاج به اقدام یا کمک فوری
to act in self-defence U دفاع از خود اقدام [حرکت] کردن
emergencies U حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergency U حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
zction for dammages U اقدام برای دریافت خسارت وارده
emergencies U پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
emergency U پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
cross that bridge when you come to it <idiom> U [به حل یک مشکل زمانی اقدام کن که لازم باشه و نه قبلش]
dilettantism U اقدام به کاری از روی تفنن وبطورغیر حرفهای
prohibition U حکم خودداری از اقدام قضایی که دادگاه عالی به محکمه تالی میدهد
to take action to prevent [stop] such practices U اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
The tribunal considered that this action amounted to professional misconduct. U برای دادگاه این اقدام برابر با اشتباه حرفه ای محسوب می شود.
exquatur U اجازه اقدام دادن به کنسول منظور اجازهای است که به کنسول داده میشود تا به وفایف خود عمل کند
launches U شروع کردن اقدام کردن
launch U شروع کردن اقدام کردن
launched U شروع کردن اقدام کردن
launching U شروع کردن اقدام کردن
action agent U مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
accelerationists U شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com