English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
available U دردسترس فراهم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
accessible U دردسترس
on hand <idiom> U دردسترس
to hand U دردسترس
attainable U دردسترس
disposability U دردسترس
easy of a U دردسترس
hand-to-hand U دردسترس
hand to hand U دردسترس
to make a for U دردسترس گذاشتن
provide U دردسترس قراردادن دراختیارقراردادن
provides U دردسترس قراردادن دراختیارقراردادن
avail U دردسترس واقع شدن
proprietary company U شرکتی که سهام ی ن دردسترس عموم گذارده نشده است
square away U سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
to the fore U فراهم
whorl U فراهم
whorls U فراهم
get-togethers U فراهم اوردن
collector U فراهم اورنده
catered U فراهم نمودن
cater U فراهم نمودن
troop U فراهم امدن
collectors U فراهم اورنده
accrete U فراهم شدن
avaiiability U فراهم بودن
trooping U فراهم امدن
accrete U فراهم کردن
effecturate U فراهم کردن
catering U فراهم نمودن
trooped U فراهم امدن
procure U فراهم کردن
get-together U فراهم اوردن
procures U فراهم کردن
get together U فراهم اوردن
procuring U فراهم کردن
caters U فراهم نمودن
congestion U فراهم امدگی
assembles U فراهم اوردن
assembled U فراهم اوردن
assemble U فراهم اوردن
procured U فراهم کردن
exterminatory U فراهم کننده
to call together U فراهم اوردن
to get together U فراهم اوردن
to come about U فراهم شدن
unaccommodated U فراهم نشده
to d. on U فراهم اوردن
to find in U فراهم کردن
to bring about U فراهم کردن
to bring a bout U فراهم کردن
foregather U فراهم امدن
forgather U فراهم امدن
ingathering U فراهم اوری
procurance U فراهم سازی
work up U کم کم فراهم کردن
to bring something U فراهم کردن چیزی
to get [hold of] something U فراهم کردن چیزی
to obtain something U فراهم کردن چیزی
obtain U فراهم کردن گرفتن
accru U اجتماع فراهم شدگی
procurer U فراهم سازنده جاکش
ready money U پول فراهم شده
raise money U فراهم کردن پول
provide U وسیله فراهم کردن
provides U وسیله فراهم کردن
To raise money. U پول فراهم کردن
obtains U فراهم کردن گرفتن
obtained U فراهم کردن گرفتن
means are not a U وسایل فراهم نیست
jockeys U با حیله فراهم کردن
jockey U با حیله فراهم کردن
gags U مانع فراهم کردن برای
capacitor U تا دو هفته نیرو فراهم کند.
i provided for his safety U وسائل سلامت او را فراهم کردم
get U بدست اوردن فراهم کردن
occasion U موجب شدن فراهم کردن
occasioned U موجب شدن فراهم کردن
occasioning U موجب شدن فراهم کردن
occasions U موجب شدن فراهم کردن
gag U مانع فراهم کردن برای
to gather together U جمع کردن فراهم اوردن
obstructively U با قصد فراهم کردن مانع
gagged U مانع فراهم کردن برای
gagging U مانع فراهم کردن برای
entails U شامل بودن فراهم کردن
entailing U شامل بودن فراهم کردن
entailed U شامل بودن فراهم کردن
gets U بدست اوردن فراهم کردن
getting U بدست اوردن فراهم کردن
entail U شامل بودن فراهم کردن
pooled U سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
enabling U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enables U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enabled U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
to raise the wind U پول برای مقصودی فراهم کردن
enable U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
pool U سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
capacities U فضای فراهم برای ذخیره سازی
to mediate a result U وسیله گرفتن نتیجهای فراهم کردن
capacity U فضای فراهم برای ذخیره سازی
pools U سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
to bring a bout by intrigue U بدسیسه یا پشت هم اندازی فراهم کردن
to reseat a theatre U صندلیهای تازه برای تماشاخانهای فراهم کردن
off balance <idiom> U فراهم نکردن ،قادربه ملاقات غیرمنتظره نبودن
give (someone) a hard time <idiom> U لحظات سختی برای کسی فراهم کردن
menu U لیست برنامه ها و انتخابهای فراهم برای کاربر
software U که امکان اجرای کار مشخص را فراهم میکند
menus U لیست برنامه ها و انتخابهای فراهم برای کاربر
globally U حافظه فراهم برای همه برنامههای کاربردی ویندوز
capacities U حجم فضای ذخیره سازی فراهم در دیسک یا سیستم
capacity U حجم فضای ذخیره سازی فراهم در دیسک یا سیستم
texts U انتخابی دربرنامه که امکان ویرایش متن را فراهم میکند
usable U آنچه برای معرف قابل استفاده و فراهم است
framework U صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
in a pinch <idiom> U بسیار خوب است وقتی چیزی فراهم نیست
frameworks U صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
to turn the tables on any one U وسائل بهبودوضع خودرانسبت به وضع حریف فراهم کردن
Everything worked out well. U همه چیز جور در آمد ( وسایل کار فراهم شد )
global U حافظه فراهم برای همه برنامههای کاربردی ویندوز
knight of the post U کسیکه معاشش ازگواهی دروغ دادن فراهم میشد
text U انتخابی دربرنامه که امکان ویرایش متن را فراهم میکند
This would provide an obvious solution [to the problem] . U این می تواند یک راه حل واضح [به مشکل] فراهم می کند.
eudemonism U اخلاقیاتی که منظوران فراهم کردن خوشی وسعادت است
powers U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
user U سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
users U سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
language U سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
magnetic U و امکان ذخیره سازی آنها را در رسانه مغناطیسی فراهم میکند
languages U سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
demands of providing healthy living and working conditions U خواسته هایی از فراهم نمودن شرایط زندگی و کار سالم
Please supply the facts relevant to the case. U لطفا" حقایق ومطالبی را که با موضوع مناسبت دارد فراهم کنید
powered U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powering U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
rose gall U برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
logical U LU ارتاط بین وسایلی و LU را فراهم میکند و یک پروتکل peer-to-Reer است
texts U نرم افزاری که برای کاربر امکانات ویرایش متن را فراهم میکند
text U نرم افزاری که برای کاربر امکانات ویرایش متن را فراهم میکند
intermediate U پروتکل OSI که امکان انتقال داده بین router ها را فراهم میکند
eudaimonism U اخلاقیاتی که منظور ان فراهم کردن خوشی و سعادت است اخلاقیات ارسطو
transmissions U ارتباط فیزیکی بین در نقط ه که امکان ارسال داده را فراهم میکند.
transmission U ارتباط فیزیکی بین در نقط ه که امکان ارسال داده را فراهم میکند.
random access U رسانه ذخیره سازی که امکان دستیابی به هر مرحله با هر ترتیبی را فراهم میکند
random access U حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی با هر ترتیبی , معمولاگ به صورت IC , فراهم میکند
routine U مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
routinely U مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
routines U مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
eudaemonism U اخلاقیاتی که منظور ان فراهم کردن خوشی و سعادت است اخلاقیات ارسطو
newsgroup U خصوصیتی در اینترنت که امکانات ای که برای همه مسیر است را فراهم میکند
i/o U اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
provider U شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
input/output U اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
allocation U فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند
parallel U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
providers U شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
lu U مجموعه پروتکلهای IBM که امکان ارتباط روی شبکه SNA را فراهم میکند. LU
allocations U فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند
user U بخشی از حافظه که برای کاربر فراهم است و حاوی سیستم عامل نیست
users U بخشی از حافظه که برای کاربر فراهم است و حاوی سیستم عامل نیست
mime U استانداردی که یک روش ارسال فایل ها با نرم افزار پست الکترونیکی فراهم میکند
miming U استانداردی که یک روش ارسال فایل ها با نرم افزار پست الکترونیکی فراهم میکند
paralleling U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
interference U اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
parallelled U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelling U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
mimes U استانداردی که یک روش ارسال فایل ها با نرم افزار پست الکترونیکی فراهم میکند
paralleled U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
mimed U استانداردی که یک روش ارسال فایل ها با نرم افزار پست الکترونیکی فراهم میکند
open U برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
opened U برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
opens U برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
parallels U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
tests U داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
tested U داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
optical U اتصال بین دو وسیله که امکان انتقال داده به کمک سیگنالهای نوری را فراهم میکند.
universal U کانال ارتباطی که امکان انتقال سریع بلاکهای داده به رسانه جانبی فراهم میکند
sideways ROM U نرم افزاری که امکان انتخاب یک بانک حافظه مشخص یا قطعه ROM را فراهم میکند
test U داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
MIDI interface card U کارت آداپتور که به اتصالی در PC وصل میشود و امکان ارسال دریافت داده MIDI را فراهم میکند
IE U جستجوگر وب ساخت ماکروساخت که در حال حاضر فراهم است و به کاربر امکان دیدن صفحات وب میدهد
programmer U وسیلهای که امکان نوشتن روی حافظه فقط خواندنی و قابل برنامه ریزی را فراهم میکند
programmers U وسیلهای که امکان نوشتن روی حافظه فقط خواندنی و قابل برنامه ریزی را فراهم میکند
users U زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند
user U زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند
ethernet U نوعی سیستم شبکه که امکان حمل اطلاعات سمعی و بصری را همانند داده کامپیوتری فراهم می اورد
telecommuting U که توسط مودم به مرکز اصلی شرکت وصل است و امکان ارسال پیام و داده فراهم میکند
logical U مجموعه پروتکل IBM که امکان ارتباط در شبکه SNA فراهم میکند. W,W,LU حاوی کنترل بخش هستند
hand-held U کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست
patches U ارسال الکتریکی که توسط سیمهای کوتاه متصل می شدند و امکان تشخیص سریع و ساده شبکه را فراهم می کنند
patch U ارسال الکتریکی که توسط سیمهای کوتاه متصل می شدند و امکان تشخیص سریع و ساده شبکه را فراهم می کنند
port U سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
Perl U برای تولید متنهای CGI که میتواند فراهم را پردازش کند و روی وب سرور عملیاتی انجام دهد تا وب سایت را بهبود بخشید
personal U محدوده سیستمهای بی سیم ارتباطی که امکان رد و بدل کردن داده کامپیوتر با وسایل دیگر مثل چاپگر یا PDA را فراهم میکند
references U دستوری که دستیابی به داده ذخیره شده یا مرتب شده فراهم میکند
reference U دستوری که دستیابی به داده ذخیره شده یا مرتب شده فراهم میکند
background U فرآیند با حق تقدم پایین که تا وقتی منبع فرآیند بزرگ فراهم شود پردازش میشود
backgrounds U فرآیند با حق تقدم پایین که تا وقتی منبع فرآیند بزرگ فراهم شود پردازش میشود
desqview U نرم افزاری که برای سیستم DOS-MS امکان چند منظوره بودن را فراهم میکند و به بیش از یک برنامه اجازه اجرا همزمان میدهد
arm U 1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
port U مداری که داده موازی در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند تا امکان دستیابی سریال فراهم کند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com