Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
indent upon a person for goods
U
درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
order
U
سفارش دادن کالا یا جنس
procurement lead time
U
زمان بین دادن سفارش و دریافت کالا
asking and ordering
U
درخواست و سفارش
order for goods
U
سفارش کالا
indents
U
سفارش درخواست کردن
indenting
U
سفارش درخواست کردن
indent
U
سفارش درخواست کردن
to countermand goods
U
سفارش کالا را پس گرفتن
order time
U
زمان سفارش کالا
the goods are on order
U
کالا را سفارش داده ایم
ordering costs
U
هزینههای مربوط به سفارش کالا
batch costing
U
تعیین قیمت سفارش کالا
mail order
U
سفارش کالا بوسیله پست
stock requisition
U
درخواست کالا
free issue system
U
سیستم انبارداری که در ان جهت گرفتن کالا نیاز به برگ درخواست نمیباشد
cost plus contracts
U
قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
order
U
سفارش دادن
send away for
U
سفارش دادن
indent
U
سفارش دادن
call the shots
<idiom>
U
سفارش دادن
indenting
U
سفارش دادن
place an order
U
سفارش دادن
indents
U
سفارش دادن
order
U
سفارش دادن دستور دادن
engage
U
از پیش سفارش دادن
reorder
U
دوباره سفارش دادن
bespeak
U
ازپیش سفارش دادن
To place an order for some goods.
U
کالائی را سفارش دادن
order
U
دستور دادن سفارش
engages
U
از پیش سفارش دادن
to book something
U
چیزی را سفارش دادن
order
U
سفارش دادن تنظیم کردن
To order a meal.
U
سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
lead time
U
مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
applying
U
درخواست دادن
applies
U
درخواست دادن
apply
U
درخواست دادن
pleader
U
درخواست دادن
pleadable
U
قابل درخواست دادن
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
delivery
U
تحویل کالا دادن
deliveries
U
تحویل کالا دادن
to forfeit an appeal
U
درخواست تجدید نظر را از دست دادن
[قانون]
truck system
U
اصول دادن کالا به جای دستمزد به کارگران
economic order quantity
U
کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
request modify
U
درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
roll on roll off
U
سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
cob web theorem
U
ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
supporting goods
U
موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
transire
U
برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department stores
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
barter with someone
U
با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
call up
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
requisitioned
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioning
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitions
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requisition
U
درخواست کردن درخواست وسایل
excess demand
U
درخواست بیش از حد درخواست اضافی
shelf life
U
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter
[to trade by barter]
U
دادوستد کالا با کالا کردن
say's law
U
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
call mission
U
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
cash on delivery
U
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
ordering costs
U
هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
freightliner
U
شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity
U
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity
U
فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
consignee
U
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
requesting
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requests
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requested
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
fire call
U
درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
request
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
reference
U
سفارش
indent
U
سفارش
enjoinment
U
سفارش
order
U
سفارش
indenting
U
سفارش
indents
U
سفارش
acknowledgement of order
تایید سفارش
processing of the order
U
انجام سفارش
back order
U
سفارش معوق
ordering
U
سفارش دهی
trial order
U
سفارش ازمایشی
purchase order
U
سفارش خرید
blanket order
U
سفارش کلی
acknowledgement of order
U
تصدیق سفارش
Put in a good word for me.
U
سفارش من رابکن
enjoins
U
سفارش کردن به
enjoining
U
سفارش کردن به
enjoined
U
سفارش کردن به
enjoin
U
سفارش کردن به
commendation
U
سفارش تقدیر
modification order
U
سفارش اصلاحی
economic order quantity
U
حد مطلوب سفارش
order format
U
قالب سفارش
factory order
U
سفارش ساخت
order
U
دستور سفارش
letter of recommendation
U
سفارش نامه
I asked for ...
من سفارش ... را دادم.
conditional order
U
سفارش مشروط
outwork
U
سفارش به بیرون
engaged
U
سفارش شده
reorder level
U
سطح سفارش مجدد
re order
U
سفارش دوم باره
reorder point
U
نقطه سفارش مجدد
reorder interval
U
زمان بین دو سفارش
open indent
U
سفارش خرید باز
reorder cost
U
هزینه سفارش مجدد
lead time
U
زمان انجام سفارش
indent
U
سفارش رسیده از خارج
indenting
U
سفارش رسیده از خارج
indents
U
سفارش رسیده از خارج
custom made
U
سفارش داده شده
custom-made
U
سفارش داده شده
order processing time
U
مدت انجام سفارش
dispatch order
U
سفارش حمل سریع
ordered
U
سفارش داده شده
order
[placed with somebody]
U
سفارش
[ازطرف کسی]
order processing time
U
زمان انجام سفارش
outwork
U
سفارش به خارج از شرکت
order form
U
نمونه سفارش نامه پر نکرده
I asked for a small portion.
من یک پرس کوچک سفارش دادم.
I asked for the child.
من یک برای بچه سفارش دادم.
testimonial
U
سفارش وتوصیه رضایت نامه
That's not what I ordered.
آن چیزی نیست که من سفارش دادم.
indents
U
سفارش خرید از کشور بیگانه
a la carte
U
جداجدا سفارش داده شده.
indent
U
سفارش خرید از کشور بیگانه
indenting
U
سفارش خرید از کشور بیگانه
testimonials
U
سفارش وتوصیه رضایت نامه
open indent
U
سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
mail order
U
سفارش از طریق پست فروش مکاتبهای
To speake in recommendation of someone . To recommend somebody.
U
سفارش کسی را کردن ( توصیه ومعرفی )
reorder level
U
مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
cash with order
U
پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
canvassed
U
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvass
U
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvasses
U
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassing
U
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
May I use your name as a reference?
U
اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
on request of which
[at his request]
U
به درخواست او
imploration
U
درخواست
requested
U
درخواست
indenting
U
درخواست
claim
U
درخواست
indent
U
درخواست
requesting
U
درخواست
claimed
U
درخواست
indents
U
درخواست
claims
U
درخواست
applications
U
درخواست
d. of a request
U
در درخواست
claiming
U
درخواست
request
U
درخواست
enquiry
U
درخواست
application
U
درخواست
requests
U
درخواست
requistion for money
U
درخواست
requisition
U
درخواست
requisitions
U
درخواست
postulating
U
درخواست
suit
U
درخواست
demands
U
درخواست
postulates
U
درخواست
requisitioned
U
درخواست
suited
U
درخواست
postulated
U
درخواست
postulate
U
درخواست
supplication
U
درخواست
suits
U
درخواست
requisitioning
U
درخواست
tendering
U
درخواست
appeal
U
درخواست
tendered
U
درخواست
appealed
U
درخواست
appeals
U
درخواست
solicitation
U
درخواست
tenderest
U
درخواست
tender
U
درخواست
demand
U
درخواست
demanded
U
درخواست
solicit
U
درخواست کردن
demand
U
درخواست کردن
requesting
U
درخواست می کنم
to g. any one's request
U
درخواست کسیراپذیرفتن
applicants
U
درخواست دهنده
requests
U
درخواست می کنم
applicants
U
درخواست کننده
plead with
U
درخواست کردن
speak for
<idiom>
U
درخواست کردن
call for fire
U
درخواست اتش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com