Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mission call
U
درخواست پشتیبانی هوایی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
call mission
U
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
combat airlift support
U
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
steered
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
air distant support
U
پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور
air support
U
پشتیبانی هوایی
aerial fire support
U
پشتیبانی اتش هوایی
close air support
U
پشتیبانی هوایی نزدیک
deep air support
U
پشتیبانی هوایی دور
direct air support center
U
مرکز پشتیبانی مستقیم هوایی
break off
U
فرمان قطع تک در عملیات پشتیبانی نزدیک هوایی
mission request
U
درخواست اجرای ماموریت هوایی
fire support coordination
U
هماهنگ کردن پشتیبانی اتش تطبیق پشتیبانی اتش
call-ups
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call up
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
requisitioning
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requisition
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitions
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioned
U
درخواست کردن درخواست وسایل
support command
U
فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
request
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requesting
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requests
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requested
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
request modify
U
درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
vindicates
U
پشتیبانی کردن از
play up to
U
پشتیبانی کردن از
rallied
U
پشتیبانی کردن
champion
U
پشتیبانی کردن
rallies
U
پشتیبانی کردن
maintained
U
پشتیبانی کردن
maintains
U
پشتیبانی کردن
support
U
پشتیبانی کردن
rally
U
پشتیبانی کردن
champions
U
پشتیبانی کردن
to agitate
[for]
U
پشتیبانی کردن
championing
U
پشتیبانی کردن
championed
U
پشتیبانی کردن
maintain
U
پشتیبانی کردن
countenancing
U
پشتیبانی کردن
countenance
U
پشتیبانی کردن
countenanced
U
پشتیبانی کردن
aid
U
پشتیبانی کردن
vindicating
U
پشتیبانی کردن از
vindicate
U
پشتیبانی کردن از
backup
U
پشتیبانی کردن
aided
U
پشتیبانی کردن
propugn
U
پشتیبانی کردن از
aiding
U
پشتیبانی کردن
vindicated
U
پشتیبانی کردن از
countenances
U
پشتیبانی کردن
prop
U
نگهداشتن پشتیبانی کردن
to back somebody up
U
از کسی پشتیبانی کردن
to get behind somebody
U
از کسی پشتیبانی کردن
to bolster somebody up
U
از کسی پشتیبانی کردن
direct support
U
پشتیبانی مستقیم کردن
propped
U
نگهداشتن پشتیبانی کردن
propping
U
نگهداشتن پشتیبانی کردن
airlift service
U
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
back up
U
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
back-up
U
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
excess demand
U
درخواست بیش از حد درخواست اضافی
support
U
پشتیبانی کردن تایید کردن پایه
back up
U
اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
back-up
U
اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
supporting arms
U
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
entreating
U
درخواست کردن
applying
U
درخواست کردن
entreats
U
درخواست کردن
demanded
U
درخواست کردن
demand
U
درخواست کردن
entreat
U
درخواست کردن
entreated
U
درخواست کردن
demands
U
درخواست کردن
speak for
<idiom>
U
درخواست کردن
applies
U
درخواست کردن
prays
U
درخواست کردن
apply
U
درخواست کردن
solicit
U
درخواست کردن
solicited
U
درخواست کردن
implores
U
درخواست کردن از
imploring
U
درخواست کردن از
pray
U
درخواست کردن
prayed
U
درخواست کردن
plead with
U
درخواست کردن
praying
U
درخواست کردن
soliciting
U
درخواست کردن
supplicate
U
درخواست کردن
solicits
U
درخواست کردن
to make an application
[to apply]
U
درخواست کردن
implored
U
درخواست کردن از
implore
U
درخواست کردن از
underpin
U
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpins
U
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpinned
U
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
pleads
U
در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
plead
U
در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
pleaded
U
در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
seconds
U
پشتیبانی کردن تایید کردن
second
U
پشتیبانی کردن تایید کردن
seconding
U
پشتیبانی کردن تایید کردن
seconded
U
پشتیبانی کردن تایید کردن
indenting
U
سفارش درخواست کردن
requisitions
U
درخواست رسمی کردن
indent
U
سفارش درخواست کردن
requisitioning
U
درخواست رسمی کردن
solicits
U
درخواست یا تقاضا کردن از
to a oneself for help
U
درخواست کمک کردن
boning
U
خواستن درخواست کردن
to apply for leave
U
درخواست مرخصی کردن
indents
U
سفارش درخواست کردن
requisitioned
U
درخواست رسمی کردن
call for fire
U
درخواست اتش کردن
requisition
U
درخواست رسمی کردن
solicited
U
درخواست یا تقاضا کردن از
solicit
U
درخواست یا تقاضا کردن از
to deny somebody a wish
U
درخواست کسی را رد کردن
to reject
[refuse]
an application
U
درخواست نامه ای را رد کردن
to ask too much
U
بیش از حد درخواست کردن
bone
U
خواستن درخواست کردن
boned
U
خواستن درخواست کردن
bones
U
خواستن درخواست کردن
soliciting
U
درخواست یا تقاضا کردن از
intersectional service
U
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
call for ..... under the credit
U
درخواست کردن ..... تحت اعتبار
to ask somebody for
[about]
something
U
از کسی چیزی درخواست کردن
holiday
U
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays
U
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling
U
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
air policing
U
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
restrictive fire plan
U
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
antiair warfare
U
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
pounce
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief
U
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pounced
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay
U
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
applies
U
درخواست کردن شامل حال بودن
apply
U
درخواست کردن شامل حال بودن
subsequent filing
[application, documents]
U
ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
applying
U
درخواست کردن شامل حال بودن
to call somebody to
[for]
something
U
از کسی برای چیزی درخواست کردن
to file a petition
U
بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
to ask specifically about something
U
چیزی را به طور خاص درخواست کردن
air delivery container
U
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception
U
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel
U
گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
to file an application to somebody
U
از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
to withdraw an application
U
صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
lean on
<idiom>
U
اجبارشخص درقبول کردن درخواست باتحت فشارگذاشتن
pigeons
U
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon
U
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
air scoop
U
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
flak
U
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
sleeve target
U
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
fly through
U
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
applies
U
صدق کردن درخواست کردن
cry off
U
تقاضا کردن درخواست کردن
begged
U
استدعا کردن درخواست کردن
begs
U
استدعا کردن درخواست کردن
requested
U
تقاضا کردن درخواست کردن
requests
U
تقاضا کردن درخواست کردن
petitioning
U
دادخواهی کردن درخواست کردن
beg
U
استدعا کردن درخواست کردن
petitioned
U
دادخواهی کردن درخواست کردن
applying
U
صدق کردن درخواست کردن
petition
U
دادخواهی کردن درخواست کردن
apply
U
صدق کردن درخواست کردن
request
U
تقاضا کردن درخواست کردن
petitions
U
دادخواهی کردن درخواست کردن
requesting
U
تقاضا کردن درخواست کردن
antisubmarine support
U
پشتیبانی از عملیات ضدزیردریایی پشتیبانی ضدزیردریایی
aviation pay
U
معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air interdiction
U
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air pilots
U
خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air superiority
U
برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air suprmacy
U
برتری کامل هوایی سیادت هوایی
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
carrier air group
U
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air material
U
ماتریل هوایی وسایل هوایی
air branch
U
قسمت هوایی رسته هوایی
airs
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
notice to airmen
U
اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
aired
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
tropopause
U
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
splashing
U
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes
U
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash
U
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
air station
U
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
photo interpretation
U
نقشه کردن عکس هوایی
to close airspace
U
مسدود کردن فضای هوایی
airspace control
U
کنترل کردن فضای هوایی
air picket
U
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
air scout
U
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com