English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
application [for something] U درخواست نامه [برای چیزی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
application U درخواست نامه پشت کار
applications U درخواست نامه پشت کار
to file an application to somebody U از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
to grant an application U درخواست نامه ای را پذیرفتن
to reject [refuse] an application U درخواست نامه ای را رد کردن
to withdraw an application U صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
to file a petition U بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
subsequent filing [application, documents] U ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
Other Matches
request modify U درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
call-ups U درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call up U درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up U درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
requisition U درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioned U درخواست کردن درخواست وسایل
requisitions U درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioning U درخواست کردن درخواست وسایل
excess demand U درخواست بیش از حد درخواست اضافی
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
requested U درخواست اماد کردن درخواست کردن
fire call U درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
requesting U درخواست اماد کردن درخواست کردن
request U درخواست اماد کردن درخواست کردن
requests U درخواست اماد کردن درخواست کردن
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
requisition U درخواست
appeal U درخواست
requesting U درخواست
enquiry U درخواست
appealed U درخواست
requests U درخواست
requested U درخواست
appeals U درخواست
postulating U درخواست
requisitions U درخواست
requisitioning U درخواست
request U درخواست
requisitioned U درخواست
on request of which [at his request] U به درخواست او
postulates U درخواست
applications U درخواست
imploration U درخواست
d. of a request U در درخواست
claim U درخواست
claimed U درخواست
claiming U درخواست
claims U درخواست
indent U درخواست
indenting U درخواست
demand U درخواست
demanded U درخواست
demands U درخواست
suit U درخواست
suited U درخواست
suits U درخواست
application U درخواست
indents U درخواست
solicitation U درخواست
supplication U درخواست
tendered U درخواست
tendering U درخواست
requistion for money U درخواست
tenderest U درخواست
postulate U درخواست
tender U درخواست
postulated U درخواست
entreating U درخواست کردن
demand code U رمز درخواست
fire message U درخواست اتش
applicant U درخواست دهنده
applicants U درخواست دهنده
applicant U درخواست کننده
pray U درخواست کردن
entreats U درخواست کردن
put in for something <idiom> U درخواست چیزی
speak for <idiom> U درخواست کردن
asking and ordering U درخواست و سفارش
applicants U درخواست کننده
writ of subpoena U برگ درخواست
to g. any one's request U درخواست کسیراپذیرفتن
to make an application [to apply] U درخواست کردن
document number U شماره درخواست
inquiries U اسستسفار درخواست
excess demand U درخواست مازاد
toa for a job or position U درخواست کارکردن
inquiry U اسستسفار درخواست
entreat U درخواست کردن
demandant U درخواست کننده
entreated U درخواست کردن
plead with U درخواست کردن
materials requisition U درخواست مواد
call for fire U درخواست اتش
on call U بنا به درخواست
at the request of U به خواهش [به درخواست]
pleader U درخواست دادن
purchase requisition U درخواست خرید
basic requisition number U درخواست اولیه
stock requisition U درخواست کالا
basic requisition number U درخواست ابتدایی
requisition line U خط درخواست اماد
applicator U درخواست کننده
application form U برگ درخواست
appeal for tenders U درخواست مزایده
round robin U درخواست کتبی
rrayer U درخواست التماس
declaration of intention U درخواست تابعیت
requisition number U شماره درخواست
supplicate U درخواست کردن
supervisor request U درخواست نافر
prayed U درخواست کردن
praying U درخواست کردن
prays U درخواست کردن
d. note U درخواست پرداخت
request signal U علامت درخواست
applies U درخواست کردن
solicits U درخواست کردن
request U درخواست می کنم
requested U درخواست می کنم
solicit U درخواست کردن
requesting U درخواست می کنم
soliciting U درخواست کردن
apply U درخواست دادن
solicited U درخواست کردن
applies U درخواست دادن
requests U درخواست می کنم
apply U درخواست کردن
applying U درخواست کردن
demanded <adj.> <past-p.> U درخواست شده
claimed <adj.> <past-p.> U درخواست شده
implores U درخواست کردن از
demand U درخواست مطالبه
demand U درخواست کردن
imploring U درخواست کردن از
implored U درخواست کردن از
applying U درخواست دادن
asked <adj.> <past-p.> U درخواست شده
demanded U درخواست مطالبه
demands U درخواست کردن
demands U درخواست مطالبه
implore U درخواست کردن از
demanded U درخواست کردن
soliciting U درخواست یا تقاضا کردن از
solicited U درخواست یا تقاضا کردن از
requisitions U درخواست رسمی کردن
on request U وقتی که درخواست بشود
solicits U درخواست یا تقاضا کردن از
reclama U درخواست تجدید نظر
recind U لغو کامل درخواست
pleadable U قابل درخواست دادن
on call U اتشهای طبق درخواست
modification work order U برگ درخواست نوسازی
on application U در زمان [حالت] درخواست
call for fire U درخواست اتش کردن
proposal form U فرم درخواست بیمه
indent U سفارش درخواست کردن
solicit U درخواست یا تقاضا کردن از
to ask too much U بیش از حد درخواست کردن
indenting U سفارش درخواست کردن
to apply for leave U درخواست مرخصی کردن
bone U خواستن درخواست کردن
boned U خواستن درخواست کردن
bones U خواستن درخواست کردن
boning U خواستن درخواست کردن
by popular [demand] request U درخواست توده پسند
requisitioning U درخواست رسمی کردن
initial fire request U درخواست ابتدایی اتش
demand code U شماره رمزبرگ درخواست
to deny somebody a wish U درخواست کسی را رد کردن
at call U به محض درخواست عندالمطالبه
requisition line U مسیر درخواست اماد
repleader U درخواست تجدیدنظر استیناف
requesting unit U یکان درخواست کننده
debt enforcement U درخواست طلب وصول
request for price quotation U درخواست مظنه قیمت
requisitioned U درخواست رسمی کردن
to solicit an office U درخواست ازیک شرکت
requisition U درخواست رسمی کردن
to a oneself for help U درخواست کمک کردن
indents U سفارش درخواست کردن
mission call U درخواست پشتیبانی هوایی کردن
mission request U درخواست اجرای ماموریت هوایی
call for ..... under the credit U درخواست کردن ..... تحت اعتبار
appeal [to] or [for] U درخواست [برای] [استیناف در دادگاه]
an a for a position U درخواست دهنده برای کار
demand [of] U درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
to ask somebody for [about] something U از کسی چیزی درخواست کردن
person seeking [political] asylum U درخواست کننده پناهندگی [سیاسی]
asylum seeker U درخواست کننده پناهندگی [سیاسی]
apply U درخواست کردن شامل حال بودن
applies U درخواست کردن شامل حال بودن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com