Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
applies
U
درخواست دادن
apply
U
درخواست دادن
applying
U
درخواست دادن
pleader
U
درخواست دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
indent upon a person for goods
U
درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
pleadable
U
قابل درخواست دادن
to forfeit an appeal
U
درخواست تجدید نظر را از دست دادن
[قانون]
Other Matches
request modify
U
درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
call up
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
requisitioned
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioning
U
درخواست کردن درخواست وسایل
excess demand
U
درخواست بیش از حد درخواست اضافی
requisitions
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requisition
U
درخواست کردن درخواست وسایل
call mission
U
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
requests
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requested
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requesting
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
request
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
fire call
U
درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
requests
U
درخواست
indent
U
درخواست
indenting
U
درخواست
imploration
U
درخواست
requisitions
U
درخواست
postulating
U
درخواست
demand
U
درخواست
demanded
U
درخواست
demands
U
درخواست
suit
U
درخواست
suited
U
درخواست
on request of which
[at his request]
U
به درخواست او
requisition
U
درخواست
requesting
U
درخواست
requisitioning
U
درخواست
requested
U
درخواست
requisitioned
U
درخواست
request
U
درخواست
suits
U
درخواست
appeal
U
درخواست
requistion for money
U
درخواست
application
U
درخواست
postulated
U
درخواست
solicitation
U
درخواست
postulate
U
درخواست
postulates
U
درخواست
enquiry
U
درخواست
tenderest
U
درخواست
tendered
U
درخواست
tendering
U
درخواست
tender
U
درخواست
appealed
U
درخواست
claims
U
درخواست
claim
U
درخواست
d. of a request
U
در درخواست
appeals
U
درخواست
supplication
U
درخواست
applications
U
درخواست
indents
U
درخواست
claimed
U
درخواست
claiming
U
درخواست
entreated
U
درخواست کردن
basic requisition number
U
درخواست اولیه
basic requisition number
U
درخواست ابتدایی
d. note
U
درخواست پرداخت
demandant
U
درخواست کننده
solicited
U
درخواست کردن
entreat
U
درخواست کردن
document number
U
شماره درخواست
demand code
U
رمز درخواست
call for fire
U
درخواست اتش
apply
U
درخواست کردن
declaration of intention
U
درخواست تابعیت
applying
U
درخواست کردن
purchase requisition
U
درخواست خرید
applies
U
درخواست کردن
entreating
U
درخواست کردن
entreats
U
درخواست کردن
plead with
U
درخواست کردن
solicit
U
درخواست کردن
inquiry
U
اسستسفار درخواست
inquiries
U
اسستسفار درخواست
fire message
U
درخواست اتش
appeal for tenders
U
درخواست مزایده
application form
U
برگ درخواست
materials requisition
U
درخواست مواد
imploring
U
درخواست کردن از
excess demand
U
درخواست مازاد
on call
U
بنا به درخواست
prays
U
درخواست کردن
soliciting
U
درخواست کردن
implored
U
درخواست کردن از
praying
U
درخواست کردن
prayed
U
درخواست کردن
pray
U
درخواست کردن
solicits
U
درخواست کردن
implore
U
درخواست کردن از
implores
U
درخواست کردن از
applicator
U
درخواست کننده
request signal
U
علامت درخواست
applicant
U
درخواست دهنده
requisition line
U
خط درخواست اماد
requisition number
U
شماره درخواست
applicant
U
درخواست کننده
round robin
U
درخواست کتبی
rrayer
U
درخواست التماس
applicants
U
درخواست دهنده
applicants
U
درخواست کننده
request
U
درخواست می کنم
to make an application
[to apply]
U
درخواست کردن
demanded
<adj.>
<past-p.>
U
درخواست شده
claimed
<adj.>
<past-p.>
U
درخواست شده
asked
<adj.>
<past-p.>
U
درخواست شده
requesting
U
درخواست می کنم
requested
U
درخواست می کنم
toa for a job or position
U
درخواست کارکردن
demand
U
درخواست کردن
speak for
<idiom>
U
درخواست کردن
at the request of
U
به خواهش
[به درخواست]
stock requisition
U
درخواست کالا
put in for something
<idiom>
U
درخواست چیزی
writ of subpoena
U
برگ درخواست
supervisor request
U
درخواست نافر
requests
U
درخواست می کنم
supplicate
U
درخواست کردن
to g. any one's request
U
درخواست کسیراپذیرفتن
demands
U
درخواست کردن
demanded
U
درخواست مطالبه
demanded
U
درخواست کردن
asking and ordering
U
درخواست و سفارش
demands
U
درخواست مطالبه
demand
U
درخواست مطالبه
solicited
U
درخواست یا تقاضا کردن از
indents
U
سفارش درخواست کردن
demand code
U
شماره رمزبرگ درخواست
requisition line
U
مسیر درخواست اماد
indenting
U
سفارش درخواست کردن
debt enforcement
U
درخواست طلب وصول
to solicit an office
U
درخواست ازیک شرکت
to ask too much
U
بیش از حد درخواست کردن
indent
U
سفارش درخواست کردن
call for fire
U
درخواست اتش کردن
solicit
U
درخواست یا تقاضا کردن از
requesting unit
U
یکان درخواست کننده
soliciting
U
درخواست یا تقاضا کردن از
solicits
U
درخواست یا تقاضا کردن از
to apply for leave
U
درخواست مرخصی کردن
at call
U
به محض درخواست عندالمطالبه
to a oneself for help
U
درخواست کمک کردن
initial fire request
U
درخواست ابتدایی اتش
request for price quotation
U
درخواست مظنه قیمت
recind
U
لغو کامل درخواست
to grant an application
U
درخواست نامه ای را پذیرفتن
proposal form
U
فرم درخواست بیمه
on application
U
در زمان
[حالت]
درخواست
on call
U
اتشهای طبق درخواست
requisition
U
درخواست رسمی کردن
requisitioned
U
درخواست رسمی کردن
to reject
[refuse]
an application
U
درخواست نامه ای را رد کردن
repleader
U
درخواست تجدیدنظر استیناف
bone
U
خواستن درخواست کردن
requisitions
U
درخواست رسمی کردن
boned
U
خواستن درخواست کردن
on request
U
وقتی که درخواست بشود
boning
U
خواستن درخواست کردن
to deny somebody a wish
U
درخواست کسی را رد کردن
bones
U
خواستن درخواست کردن
reclama
U
درخواست تجدید نظر
by popular
[demand]
request
U
درخواست توده پسند
requisitioning
U
درخواست رسمی کردن
modification work order
U
برگ درخواست نوسازی
applications
U
درخواست نامه پشت کار
person seeking
[political]
asylum
U
درخواست کننده پناهندگی
[سیاسی]
asylum seeker
U
درخواست کننده پناهندگی
[سیاسی]
appeal
[to]
or
[for]
U
درخواست
[برای]
[استیناف در دادگاه]
call for ..... under the credit
U
درخواست کردن ..... تحت اعتبار
application
U
درخواست نامه پشت کار
mission request
U
درخواست اجرای ماموریت هوایی
to ask somebody for
[about]
something
U
از کسی چیزی درخواست کردن
application
[for something]
U
درخواست نامه
[برای چیزی]
mission call
U
درخواست پشتیبانی هوایی کردن
demand
[of]
U
درخواست
[خواست]
[طلب]
[تقاضا]
[از]
an a for a position
U
درخواست دهنده برای کار
to ask specifically about something
U
چیزی را به طور خاص درخواست کردن
line item
U
اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
application expenses
U
هزینه های درخواستنامه
[درخواست کار]
FI'll in the job application form.
U
این برگ درخواست کاررا پرکنید
refusniks
U
کسی که درخواست مهاجرت او رد شده است
refuseniks
U
کسی که درخواست مهاجرت او رد شده است
refusenik
U
کسی که درخواست مهاجرت او رد شده است
over challenged
<adj.>
U
بیش از اندازه ظرفیت درخواست شده
patron-driven acquisition
[PDA]
[library]
U
کسب بر طبق
[درخواست]
مشتری
[کتابخانه]
portcall
U
درخواست حمل وسایل به بندربرای بارگیری
subsequent filing
[application, documents]
U
ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
to file a petition
U
بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
applying
U
درخواست کردن شامل حال بودن
to call somebody to
[for]
something
U
از کسی برای چیزی درخواست کردن
apply
U
درخواست کردن شامل حال بودن
applies
U
درخواست کردن شامل حال بودن
single line
U
مدار یک خطه مخابراتی درخواست مستقیم یا یک طرفه
to file an application to somebody
U
از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com