English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
repleader U درخواست تجدیدنظر استیناف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
appeal [to] or [for] U درخواست [برای] [استیناف در دادگاه]
reconsideration U تجدیدنظر
reviewal U تجدیدنظر
reconsidered U تجدیدنظر کردن
reconsiders U تجدیدنظر کردن
reconsidering U تجدیدنظر کردن
reconsider U تجدیدنظر کردن
nomothetes U کسیکه گماشته میشد تا درقانون تجدیدنظر نماید قانون گذار
request modify U درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
call up U درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups U درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up U درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
requisition U درخواست کردن درخواست وسایل
excess demand U درخواست بیش از حد درخواست اضافی
requisitioning U درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioned U درخواست کردن درخواست وسایل
requisitions U درخواست کردن درخواست وسایل
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
appeal U استیناف
appealed U استیناف
appeals U استیناف
court of appeals U دادگاه استیناف
court of a U محکمه استیناف
circuit court U دادگاه استیناف
appellant U استیناف دهنده
appellable U قابل استیناف
appealer U استیناف دهنده
appealable U قابل استیناف
appealability U قابلیت استیناف
courts of appeal U دادگاه استیناف
court of appeal U دادگاه استیناف
inappellable U غیرقابل استیناف
unappealabe U غیرقابل استیناف
unappealable U غیرقابل استیناف
unappealing U غیر قابل استیناف
inappealable U غیر قابل استیناف
to lodge an a U عرضحال استیناف دادن
court of appeal U دادگاه عالی محکمه استیناف
courts of appeal U دادگاه عالی محکمه استیناف
court of appeal U محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
lord chief justice U رئیس کل محکمه استیناف انگلستان
courts of appeal U محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
appeal U تشبث کردن استیناف دادن
appeals U تشبث کردن استیناف دادن
appealed U تشبث کردن استیناف دادن
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
united court of customs U appeals patent and دادگاه متحد استیناف و امورگمرکی و ثبت اختراعات
requesting U درخواست اماد کردن درخواست کردن
requests U درخواست اماد کردن درخواست کردن
request U درخواست اماد کردن درخواست کردن
requested U درخواست اماد کردن درخواست کردن
fire call U درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
to appeal [to] U درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
requistion for money U درخواست
enquiry U درخواست
d. of a request U در درخواست
requisition U درخواست
appeals U درخواست
imploration U درخواست
requisitioning U درخواست
on request of which [at his request] U به درخواست او
supplication U درخواست
requisitions U درخواست
requisitioned U درخواست
solicitation U درخواست
appeal U درخواست
postulating U درخواست
indenting U درخواست
suits U درخواست
indent U درخواست
demanded U درخواست
claims U درخواست
claiming U درخواست
claimed U درخواست
application U درخواست
claim U درخواست
request U درخواست
indents U درخواست
appealed U درخواست
postulates U درخواست
suited U درخواست
postulated U درخواست
postulate U درخواست
tendering U درخواست
tenderest U درخواست
suit U درخواست
demands U درخواست
tendered U درخواست
tender U درخواست
requesting U درخواست
demand U درخواست
requests U درخواست
applications U درخواست
requested U درخواست
demandant U درخواست کننده
to make an application [to apply] U درخواست کردن
fire message U درخواست اتش
document number U شماره درخواست
excess demand U درخواست مازاد
demand code U رمز درخواست
basic requisition number U درخواست ابتدایی
basic requisition number U درخواست اولیه
call for fire U درخواست اتش
d. note U درخواست پرداخت
declaration of intention U درخواست تابعیت
requisition number U شماره درخواست
speak for <idiom> U درخواست کردن
put in for something <idiom> U درخواست چیزی
round robin U درخواست کتبی
rrayer U درخواست التماس
writ of subpoena U برگ درخواست
stock requisition U درخواست کالا
supervisor request U درخواست نافر
supplicate U درخواست کردن
at the request of U به خواهش [به درخواست]
requisition line U خط درخواست اماد
request signal U علامت درخواست
asking and ordering U درخواست و سفارش
materials requisition U درخواست مواد
on call U بنا به درخواست
plead with U درخواست کردن
toa for a job or position U درخواست کارکردن
purchase requisition U درخواست خرید
to g. any one's request U درخواست کسیراپذیرفتن
implored U درخواست کردن از
praying U درخواست کردن
entreating U درخواست کردن
entreated U درخواست کردن
entreat U درخواست کردن
pray U درخواست کردن
solicit U درخواست کردن
inquiry U اسستسفار درخواست
inquiries U اسستسفار درخواست
entreats U درخواست کردن
claimed <adj.> <past-p.> U درخواست شده
implore U درخواست کردن از
implores U درخواست کردن از
solicits U درخواست کردن
imploring U درخواست کردن از
prayed U درخواست کردن
prays U درخواست کردن
asked <adj.> <past-p.> U درخواست شده
demanded U درخواست کردن
demands U درخواست مطالبه
request U درخواست می کنم
soliciting U درخواست کردن
demanded <adj.> <past-p.> U درخواست شده
applicant U درخواست کننده
demand U درخواست مطالبه
applying U درخواست دادن
requesting U درخواست می کنم
requests U درخواست می کنم
applying U درخواست کردن
apply U درخواست دادن
apply U درخواست کردن
applies U درخواست کردن
demand U درخواست کردن
pleader U درخواست دادن
applicants U درخواست کننده
solicited U درخواست کردن
demanded U درخواست مطالبه
demands U درخواست کردن
applicator U درخواست کننده
requested U درخواست می کنم
appeal for tenders U درخواست مزایده
applicants U درخواست دهنده
applicant U درخواست دهنده
application form U برگ درخواست
applies U درخواست دادن
to a oneself for help U درخواست کمک کردن
to ask too much U بیش از حد درخواست کردن
requisitioning U درخواست رسمی کردن
on request U وقتی که درخواست بشود
to solicit an office U درخواست ازیک شرکت
requisitioned U درخواست رسمی کردن
to grant an application U درخواست نامه ای را پذیرفتن
to reject [refuse] an application U درخواست نامه ای را رد کردن
requisition U درخواست رسمی کردن
on application U در زمان [حالت] درخواست
by popular [demand] request U درخواست توده پسند
to deny somebody a wish U درخواست کسی را رد کردن
boned U خواستن درخواست کردن
indenting U سفارش درخواست کردن
bone U خواستن درخواست کردن
indent U سفارش درخواست کردن
initial fire request U درخواست ابتدایی اتش
solicit U درخواست یا تقاضا کردن از
modification work order U برگ درخواست نوسازی
bones U خواستن درخواست کردن
boning U خواستن درخواست کردن
call for fire U درخواست اتش کردن
debt enforcement U درخواست طلب وصول
at call U به محض درخواست عندالمطالبه
demand code U شماره رمزبرگ درخواست
indents U سفارش درخواست کردن
on call U اتشهای طبق درخواست
pleadable U قابل درخواست دادن
request for price quotation U درخواست مظنه قیمت
requesting unit U یکان درخواست کننده
requisition line U مسیر درخواست اماد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com