English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 99 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
bright U درخشان تابان
brighter U درخشان تابان
brightest U درخشان تابان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
perfervid U تابان
noctilucae U شب تابان
fulgid U تابان
fulgent U تابان
aglow U تابان
radiant U تابان
agleam U تابان
glowing U تابان
shiner U تابان
luminous U تابان
incandescent U تابان
brilliant U تابان
hot U تابان اتشین
radiant flux U شاره تابان
radiant power U شاره تابان
hottest U تابان اتشین
hotter U تابان اتشین
glowingly U بطور تابان
radiant tube heating U گرمایش لوله تابان
fulgid U درخشان
glitzy U درخشان
fulgent U درخشان
lightsome U درخشان
eyebright U درخشان
brilliancy U درخشان
shining U درخشان
florestant U درخشان در شب
ablaze درخشان
beamy U درخشان
stellar U درخشان
luminescent U درخشان
luminiferous U درخشان
brighter U درخشان
bright U درخشان
refulgent U درخشان
shiner U درخشان
glaring U درخشان
luminous U درخشان
gloss U درخشان
brightest U درخشان
prismatic U درخشان
glittery U درخشان
glitzier U درخشان
glitziest U درخشان
mirror finish U درخشان
lumine U درخشان کردن
luciferous U شب تاب درخشان
luminously U بطور درخشان
glisteningly U بطور درخشان
semigloss U نیمه درخشان
bertha U درخشان روشن
adamantine U سخت و درخشان
starry U درخشان معروف
irradiated U درخشان کردن
sparklers U گوهر درخشان
irradiate U درخشان کردن
beaming U درخشان پرتودار
brilliantly U بطور درخشان
phosphorescent U شب تاب درخشان
lucid U واضح درخشان
illustrious U درخشان ممتاز
shiny U افتابی درخشان
irradiates U درخشان کردن
meteoric U درخشان وزودگذر
irradiating U درخشان کردن
brilliant U بسیار درخشان
brilliant U الماس درخشان
sparkler U گوهر درخشان
brightest U درخشان بدون روکش
brighter U درخشان بدون روکش
radiant U شعاع گستر درخشان
brilliancy U بازی درخشان شطرنج
star sapphire U یاقوت کبود درخشان
bright U درخشان بدون روکش
giant star U ستاره بزرگ و درخشان
illuminating U درخشان ساختن زرنما کردن
soiuthern cross U چهارستاره درخشان نیمکره جنوبی
blazed U شعله درخشان یا اتش مشتعل
brightened U زرنگ کردن درخشان شدن
brighten U زرنگ کردن درخشان شدن
blazes U شعله درخشان یا اتش مشتعل
blaze U شعله درخشان یا اتش مشتعل
brightens U زرنگ کردن درخشان شدن
illuminates U درخشان ساختن زرنما کردن
illuminate U درخشان ساختن زرنما کردن
brightening U زرنگ کردن درخشان شدن
high beam U نقطه درخشان ونورانی جلووسایل نقلیه
glares U انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glared U انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glare U انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
flame tree U درختان وبوته هاییکه دارای گلهای درخشان اتشی یا زرد رنگ هستند
burn in U علامت گذاری یک صفحه تلویزیونی یا مانیتور پس از نمایش یک تصویر درخشان برای مدت طولانی
semilustrous U نیمه درخشان نیمه مجلل
blips U نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blip U نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
paper white monitor U صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com