Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rank
U
درجه دادن دسته بندی کردن
ranked
U
درجه دادن دسته بندی کردن
ranks
U
درجه دادن دسته بندی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rating
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
downgrading
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
to form into groups
U
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
log rolling
U
دسته بندی سیاسی که دران همدیگر رابستایندویاری کننداصول نان بهم قرض دادن
grades
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
group
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
U
درجه بندی کردن
grade
U
درجه بندی کردن
graduating
U
درجه بندی کردن
rates
U
درجه بندی کردن
graduates
U
درجه بندی کردن
rate
U
درجه بندی کردن
echelonment
U
درجه بندی کردن
graduate
U
درجه بندی کردن
classifying
U
دسته بندی کردن
rating
U
دسته بندی کردن
categorize
U
دسته بندی کردن
categorising
U
دسته بندی کردن
ratings
U
دسته بندی کردن
classify
U
دسته بندی کردن
grade
U
دسته بندی کردن
to categorize
U
دسته بندی کردن
regimentalation
U
دسته بندی کردن
categorised
U
دسته بندی کردن
categorises
U
دسته بندی کردن
groups
U
دسته بندی کردن
group
U
دسته بندی کردن
grades
U
دسته بندی کردن
resort
U
دسته بندی کردن
resorted
U
دسته بندی کردن
groupage
U
دسته بندی کردن
resorts
U
دسته بندی کردن
classifies
U
دسته بندی کردن
to form into groups
U
دسته بندی کردن
rally
U
دسته بندی کردن
to erect into
U
دسته بندی کردن به
categorizing
U
دسته بندی کردن
categorizes
U
دسته بندی کردن
categorized
U
دسته بندی کردن
sort
U
دسته بندی کردن
grade
U
نوع درجه بندی کردن
grades
U
نوع درجه بندی کردن
evaluation rating
U
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
carpet classification
U
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
dial
U
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialled
U
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialed
U
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dials
U
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
gradate
U
درجه بندی کردن مخلوط کردن
segregation
U
جدا کردن درجه بندی کردن
gaduate
U
درجه بندی کردن تغلیظ کردن
resorted
U
رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resort
U
رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
lot integrity
U
دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
resorts
U
رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
sort
U
دسته کردن طبقه بندی کردن
sorts
U
دسته کردن طبقه بندی کردن
sorted
U
دسته کردن طبقه بندی کردن
grader
U
ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
regrade
U
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
To put ones foot in it .
<idiom>
U
دسته گل به آب دادن
[افتضاح کردن]
To make a gaffe .
<idiom>
دسته گل به آب دادن
[افتضاح کردن]
To drop a brick .
<idiom>
U
دسته گل به آب دادن
[افتضاح کردن]
calibrates
U
درجه بندی
calibrated
U
درجه بندی
grades
U
درجه بندی
scale
U
درجه بندی
calibrating
U
درجه بندی
calibration
U
درجه بندی
scaling
U
درجه بندی
calibrate
U
درجه بندی
graduation
U
درجه بندی
gradation
U
درجه بندی
gradations
U
درجه بندی
grading
U
درجه بندی
grade
U
درجه بندی
rating
U
درجه بندی
ratings
U
درجه بندی
beams
U
دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
beam
U
دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
juntas
U
دسته بندی
grading
U
دسته بندی
scale
U
دسته بندی
junta
U
دسته بندی
groupage
U
دسته بندی
classification
U
دسته بندی
factions
U
دسته بندی
ordinations
U
دسته بندی
ordination
U
دسته بندی
classifications
U
دسته بندی
assortments
U
دسته بندی
assortment
U
دسته بندی
clustering
U
دسته بندی
rating
U
دسته بندی
faction
U
دسته بندی
ratings
U
دسته بندی
calibration error
U
خطای درجه بندی
scscalable
U
قابل درجه بندی
performance rating
U
درجه بندی عملکرد
grade
U
درجه بندی رتبه
grades
U
درجه بندی رتبه
linear scale
U
درجه بندی خطی
peer rating
U
درجه بندی همسالان
logarithmic scale
U
درجه بندی لگاریتمی
intergradation
U
درجه بندی داخلی
graduation line
U
خط درجه بندی شده
merit rating
U
درجه بندی شایستگی
calibration constant
U
ثابت درجه بندی
rating schedule
U
مقیاس درجه بندی
rating scale
U
مقیاس درجه بندی
rater
U
درجه بندی کننده
calibration curve
U
منحنی درجه بندی
credit rating
U
درجه بندی اعتبار
ratee
U
درجه بندی شونده
divisions
U
قسمت دسته بندی
sorter
U
دسته بندی کننده
assorted
<adj.>
U
دسته بندی شده
clanship
U
دسته بندی قبیلهای
zone punch
U
سوراخ دسته بندی
zones
U
ناحیه دسته بندی
sorting test
U
ازمون دسته بندی
division
U
قسمت دسته بندی
zone
U
ناحیه دسته بندی
classifications
U
عمل دسته بندی
junto
U
دسته بندی سیاسی
qsort
U
دسته بندی پرسشها
classification chart
U
نمودار دسته بندی
factionist
U
عضو دسته بندی
zone decimal
U
دسته بندی ده دهی
classification
U
عمل دسته بندی
zone decimal
U
دسته بندی اعشاری
unscourced wool
U
پشم درجه بندی نشده
forced distribution rating
U
درجه بندی با توزیع معین
graphic rating scale
U
مقیاس درجه بندی نگارهای
tricking
U
درجه بندی عدسی دوربین
suppliers rating
U
درجه بندی نمودن فروشنده ها
tricked
U
درجه بندی عدسی دوربین
maximum scale value
U
مقدار درجه بندی حداکثر
dan gup jeado
U
سیستم درجه بندی تکواندو
trick
U
درجه بندی عدسی دوربین
factional
U
مربوط به دسته بندی یا توط ئه
card sorting test
U
ازمون دسته بندی برگه ها
color sorting test
U
ازمون دسته بندی رنگها
degree of difficulty
U
درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
grand division
U
مقیاس درجه بندی بزرگ طبلک
direct reading dial
U
درجه بندی برای قرائت مستقیم
dial collar
U
طوقه یا حلقه درجه بندی شده
graduate collar
U
حلقه یا طوقه درجه بندی شده
marshalling yard
U
محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
nerve bundle
U
دسته ای از رشته عصبی
[ساختمان استخوان بندی ]
natives Olivenöl extra
U
روغن زیتون کاملا طبیعی
[دسته بندی یک]
nerve fascicle
U
دسته ای از رشته عصبی
[ساختمان استخوان بندی ]
color value
U
درجه بندی رنگ ها بر حسب تیره و روشن بودن
yarn sorting
U
دسته بندی نخ
[بر اساس ظرافت، نمره نخ، جنس و غیره]
cingulum bundle
U
دسته ای از رشته عصبی در مغز
[ساختمان استخوان بندی ]
cingulum
U
دسته ای از رشته عصبی در مغز
[ساختمان استخوان بندی ]
catchall
U
بخشی که شامل مواد مختلف وبدون دسته بندی باشد
exceptions
U
چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
exception
U
چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
formation
U
سازمان دادن نیرو تشکیل دادن صورت بندی
brevet
U
درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
promoted
U
ترفیع دادن درجه دادن
promote
U
ترفیع دادن درجه دادن
promotes
U
ترفیع دادن درجه دادن
promoting
U
ترفیع دادن درجه دادن
to huddle up a piece of work
U
کاریرا سرهم بندی کردن کاریرا با شتاب انجام دادن
graduates
U
درجه دادن
graduate
U
درجه دادن
graduating
U
درجه دادن
vernier
U
درجه یا تقسیم بندی فرعی تقسیم بدرجات جزء
doctored
U
درجه دکتری دادن به
berated
U
تخفیف درجه دادن
doctor
U
درجه دکتری دادن به
doctoring
U
درجه دکتری دادن به
doctors
U
درجه دکتری دادن به
berates
U
تخفیف درجه دادن
berating
U
تخفیف درجه دادن
berate
U
تخفیف درجه دادن
wool sorting
U
دسته بندی الیاف
[بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
to upgrade somebody
U
به کسی در شغلی درجه دادن
to promote somebody
U
به کسی در شغلی درجه دادن
zone bits
U
بیت منطقه بیت دسته بندی
high
U
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
windage
U
پیچ خوردگی حرکت دادن دستگاه درجه درسمت
highs
U
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highest
U
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
bundles
U
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling
U
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle
U
متمرکز کردن دسته کردن دسته
maximizes
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximized
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximize
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com