English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
out of place <idiom> U درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
range error U اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
glitch U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitches U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
mistakenness U در اشتباه بودن
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.] U این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
standstill U در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
snafu U اشتباه
errancy U اشتباه
in error <adj.> U اشتباه
fallacies U اشتباه
mix-up U اشتباه
fumble U اشتباه
mix-ups U اشتباه
trip U اشتباه
tripped U اشتباه
trips U اشتباه
discrepancy U اشتباه
lap sus U اشتباه
overseen U در اشتباه
barratry U اشتباه
to put one in the wrong U اشتباه
fallacy U اشتباه
flounders U اشتباه
faults U اشتباه
faulted U اشتباه
mistakenness U اشتباه
floundering U اشتباه
errors U اشتباه
flounder U اشتباه
floundered U اشتباه
error U اشتباه
fault U اشتباه
fumbled U اشتباه
inerrant U بی اشتباه
jeofail U اشتباه
goof U اشتباه
goofed U اشتباه
wrong U اشتباه
faux pas U اشتباه
mistakes U اشتباه
goofs U اشتباه
wronging U اشتباه
wrongs U اشتباه
mistake U اشتباه
false <adj.> U اشتباه
clanger U اشتباه
mistaking U اشتباه
incorrectness U اشتباه
goofing U اشتباه
fumbles U اشتباه
mix up U اشتباه
blunders U اشتباه بزرگ
faultily <adv.> U بصورت اشتباه
mistaking U اشتباه کردن
make a mistake <idiom> U اشتباه کردن
mistakes U اشتباه کردن
blunders U اشتباه لپی
blunders U اشتباه کردن
dead shot U تیر اشتباه
mistaken party U اشتباه کننده
faulted U تقصیر اشتباه
incorrectly <adv.> U بصورت اشتباه
deflection error U اشتباه سمتی
misprints U اشتباه چاپی
misprint U اشتباه چاپی
miswrite U اشتباه نوشتن
you are mistaken U در اشتباه هستید
wrongly <adv.> U بصورت اشتباه
syntax error U اشتباه ترکیبی
systematic error U اشتباه سیستماتیک
deflection error U اشتباه سمت
delivery error U اشتباه در تیراندازی
faults U تقصیر اشتباه
fault U تقصیر اشتباه
deflection error U اشتباه انحراف
miscarriages of justice U اشتباه قضایی
professional misconduct U اشتباه حرفهای
phonily <adv.> U بصورت اشتباه
slip-up U اشتباه کردن
slip up U اشتباه کردن
faultily <adv.> U بطور اشتباه
blooper U اشتباه احمقانه
falsely <adv.> U بطور اشتباه
bedlam U اشتباه شدید
unerring U اشتباه نشدنی
absolute error U اشتباه مطلق
inaccuracies U اشتباه غلط
probable error U اشتباه احتمالی
mistaken U اشتباه کرده
fumble U اشتباه کردن
fumbles U اشتباه کردن
slip-ups U اشتباه کردن
blunderingly U ازروی اشتباه
falsely <adv.> U بصورت اشتباه
wrongly <adv.> U بطور اشتباه
phonily <adv.> U بطور اشتباه
mistake U اشتباه کردن
I made a mistake . I was wrong. U من اشتباه کردم
peccant U اشتباه کار
miscarriage of justice U اشتباه قضایی
inaccuracy U اشتباه غلط
incorrectly <adv.> U بطور اشتباه
computational U اشتباه در محاسبه
parachronism U اشتباه تاریخی
inaccuracies U خطا یا اشتباه
boo boo U اشتباه کاری
mistook U اشتباه کردن
boner U اشتباه مضحک
fumbled U اشتباه کردن
mistake of law U اشتباه حکمی
lapsus memoriac U اشتباه یا لغزش
slips U اشتباه کردن
slips U اشتباه لیزی
slipped U اشتباه کردن
slipped U اشتباه لیزی
slip U اشتباه کردن
goofing U اشتباه کردن
by mistake <adv.> U بصورت اشتباه
by a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
as a result of a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
by accident <adv.> U بصورت اشتباه
inadvertently <adv.> U بصورت اشتباه
spuriously <adv.> U بطور اشتباه
unintentionally <adv.> U بطور اشتباه
lapsus linguac U اشتباه لپی
by mistake <adv.> U بطور اشتباه
by a mistake <adv.> U بطور اشتباه
flub U اشتباه احمقانه
slip U اشتباه لیزی
as a result of a mistake <adv.> U بطور اشتباه
goofs U اشتباه کردن
goofed U اشتباه کردن
by accident <adv.> U بطور اشتباه
inadvertently <adv.> U بطور اشتباه
unintentionally <adv.> U بصورت اشتباه
goof U اشتباه کردن
spuriously <adv.> U بصورت اشتباه
peccadillos U اشتباه کوچک
to goof up [American E] U اشتباه کردن
to read wrong U اشتباه [ی] خواندن
typo U اشتباه تایپی
typing error U اشتباه تایپی
peccadilloes U اشتباه کوچک
peccadillo U اشتباه کوچک
to make a mistake U اشتباه کردن
unmistakable U خالی از اشتباه
to make an error U اشتباه کردن
fallible U اشتباه کننده
off the beam <idiom> U اشتباه ،خطا
disabusing U از اشتباه دراوردن
misstep U اشتباه درقضاوت
blame U اشتباه گناه
inaccuracy U خطا یا اشتباه
blames U اشتباه گناه
blaming U اشتباه گناه
dispersion error U اشتباه پراکندگی
oversights U اشتباه نظری
oversight U اشتباه نظری
erroneous U غلط اشتباه
blamed U اشتباه گناه
malentendu U اشتباه فهمیدن
blundered U اشتباه کردن
blundered U اشتباه لپی
blundered U اشتباه بزرگ
blunder U اشتباه لپی
misplay U بازی اشتباه
blunder U اشتباه بزرگ
misguidely U از روی اشتباه
blunder U اشتباه کردن
mistakable U قابل اشتباه
miscue U اشتباه کردن
mils trip U اشتباه میلیمی
metachronism U اشتباه تاریخی
misconstrued U اشتباه کردن
mistake of fact U اشتباه موضوعی
misconstruing U اشتباه کردن
blundering U اشتباه کردن
bunglers U اشتباه کار
to set U از اشتباه دراوردن
trip up <idiom> U اشتباه کردن
disabuse U از اشتباه دراوردن
disabused U از اشتباه دراوردن
bungler U اشتباه کار
disabuses U از اشتباه دراوردن
misconstrues U اشتباه کردن
to put wise U از اشتباه دراوردن
blundering U اشتباه بزرگ
miscalculations U محاسبه اشتباه
miscalculation U محاسبه اشتباه
bloomer U اشتباه احمقانه
slip of the tongue <idiom> U اشتباه لپی
misconstrue U اشتباه کردن
blundering U اشتباه لپی
mistaking U درست نفهمیدن اشتباه
inerrancy U فاقد غلط و اشتباه
unequivocal U صریح اشتباه نشدنی
unequivocally U صریح اشتباه نشدنی
slip U اشتباه در نقشه خوانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com