English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
I'll speak at length on this subject. U دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
She did not ask about this. U او [زن] دراین باره پرسش نکرد.
he is an a. on that U سخن او دراین باره است
There is nothing I can do about it. U از دست من دراین باره کاری ساخته نیست
Allow me to chew it over in my mind . U اجازه بدهید دراین باره فکر کنم
He talked in this connection (vein). U دراین زمینه صحبت کرد
I don't want to say anything about that. U من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
monographist U نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
to speak [about] U صحبت کردن [در باره]
i will speak to him about it U در این خصوص با او صحبت خواهم کرد
to talk something over with somebody U با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
Talking of Europe ,please allow me … U حالا که صحبت از اروپ؟ است اجازه می خواهم ...
to talk shop U در باره کار صحبت کردن
to ask somebody to say a few words U خواهش کردن از کسی کمی [در باره کسی یا چیزی] صحبت کند
glenoid fossa or cavity U گودی مفصل کاسه مفصل
hither and thither <idiom> U دراین سو وآن سو
In this case ( instance) . U دراین مورد
here below U دراین جهان
of late U دراین روزها
in this connextion U دراین زمینه
in this p case U دراین موردبخصوص
hereabout U دراین حدود
in this matter U دراین امر
herein named U نامبرده دراین نامه
In this holy month. U دراین ماه مبارک
In this day and age. U دراین دور وزمان
On this holy month. U دراین روز مبارک
there U دراین موضوع انجا
I am a strange in this town. U دراین شهر غریب هستم
He has no influence in this company . U دراین شرکت کاره ای نیست
In this day and age. U دراین سال وزمانه ( امروزه )
of late years U دراین چند سال گذشته
in the last fortnight U دراین پانزده روز گذشته
All the expenses. U دراین عکس خوب افتادید
All the world and his wife were at this party . U هر کی را بگویی دراین میهمانی بود
Generosity runs in the family. U سخاوت دراین خانواده ارثی است
the pilgrimage of life U زندگی چندروزه ادمی دراین جهان
I have a position ( post ) of great responsibility in this company . U دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
It is murder driving on this freeway ( motorway , highway ) . U رانندگی دراین بزرگراه کشنده است
We dont have qualified personnel in this company. U دراین شرکت آدم حسابی نداریم
You name it , they have it in thes department store. U هر چه تو بگویی دراین فروشگاه می فروشند ( دارند )
Did you get anything out of this deal ? U دراین معامله چیزی گیرت آمد ؟
How many people live here ? U چند نفر دراین خانه می نشینند ؟
simple shear U دراین برش تنش عمودی وجودندارد
He has a poor service record in this company. U دراین شرکت بی سابقه خوبی ندارد
I made a lot of profit in the deal . U دراین معامله فایده زیادی بردم
Did you make any profit in this deal ? U آیا دراین معامله استفاده ای داشتید ؟
The sun is all the more welcome. In this cold weather. U دراین هوای سرد آفتاب می چسبد
I'll give you that [much] . U دراین نکته اعتراف می کنم [که حق با تو است] .
This shop deals in goods of all sorts . U دراین مغازه همه چیز معامله می شود
This car can hold 6 persons comefortably. U دراین اتوموبیل راحت 6 نفر راجامی گیرند
We have no vacant position ( opening ) in this company . U دراین شرکت محل ( جا و سمت ) خالی نداریم
The surely clean you out in this nightclub . U دراین کارباره آدم را لخت می کنند ( می چاپند )
There are not many amusements in this town. U دراین شهر تفریحات زیادی وجود ندارد
It this case , the purpose has been defeated . U دراین مورد نقض غرض شده است
There are ine milion book (volumes)in this library. U دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
Several people could be accommodated in this room. U چندین نفر رامی توان دراین اتاق جاداد
In this contract , there are no loopholes for either party . U دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
neap tide U دراین حالت نیروی جاذبه ماه وخورشید در خلاف یکدیگر تاثیرمیکند
to beg your pardon U معذرت می خواهم
excuse me U پوزش می خواهم
i shall go U خواهم رفت
i shall be U خواهم بود
i will go U خواهم رفت
to beg your pardon U پوزش می خواهم
I'd like to reserve ... می خواهم یک ... رزرو کنم؟
he said U گفت که خواهم امد
he said U گفت خواهم امد
i will see sbout it U من به ان رسیدگی خواهم کرد
he said he shoued go U اوگفت خواهم رفت
I am thinking of your own good. U من خو بی شما رامی خواهم
I want to take a couple of days off . U یک ردوروز مرخصی می خواهم
Please excuse me . U عذرمی خواهم ( ببخشید )
willed U فعل کمکی "خواهم "
I'd like to see Mr. ... U من می خواهم آقای ... را ببینم.
wills U فعل کمکی "خواهم "
he said i will come U اوگفت خواهم امد
will U فعل کمکی "خواهم "
I ll pay him back in his own coin . U حقش را کف دستش خواهم گذارد
I wI'll sign for him . U من بجای اوامضاء خواهم کرد
I want my steak well done. U می خواهم استیکم خوب پخته با شد
I would like to have something to drink . U می خواهم گلویی تازه کنم
He owes me some money. U از او پول می خواهم (طلب دارم )
I dont know and I dont want to know . U نه می دانم ونه می خواهم بدانم
I'll be at home today . U امروز منزل خواهم بود
I'd like to cancel my flight. می خواهم پروازم را کنسل کنم.
I'd like to confirm my flight. می خواهم پروازم را تائید کنم.
No offence! U نمی خواهم توهین کنم!
i will return his kindness U مهربانی او را تلافی خواهم کرد
i wish you happiness U خوشی یا سعادت شما را می خواهم
I'd like to see Mr. ... U من می خواهم آقای ... را ملاقات کنم.
i beg your pardon U پوزش میخواهم معذرت می خواهم
No harm meant! U نمی خواهم توهین کنم!
I'll look into the matter. U من موضوع را دنبال خواهم کرد.
I'd like to cancel my flight. می خواهم پروازم را لغو کنم.
I'd like a train timetable. من برنامه حرکت قطارها را می خواهم.
I'd like to confirm my flight. می خواهم پروازم را اوکی کنم.
in regard to U در باره
lake rampart U اب باره
rampire U باره
rampart U باره
ter U سه باره
in relation to U در باره
one-off U یک باره
one-offs U یک باره
I wI'll achieve my purpose (goals) quietly. U بی سروصدا منظورم راعملی خواهم کرد
with you U بی پرده با شما سخن خواهم گفت
I'd like to book a flight to london. یک پرواز به لندن می خواهم رزرو کنم.
I would like to [ undress] take off my clothes. U من می خواهم [لخت بشوم] لباسهایم را در بیاورم.
I'll think it over. U در این خصوص فکر خواهم کرد.
Don't let me keep you. U نمی خواهم که خیلی معطلتان کنم.
I'll do that. U من این کار را انجام خواهم داد.
I'd like to leave my luggage, please. من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم.
I will be instigating [initiating] legal proceedings. U من دعوی حقوقی را آغاز خواهم کرد.
i wish you a happy new year U سال نوسعیدی را برای شما می خواهم
i will send him my book U کتاب خود را برای او خواهم فرستاد
I'd like to have a place of my own [to call my own] . U من منزل خودم را می خواهم داشته باشم.
linkage point U مفصل
commissure U مفصل
inventorial U مفصل
anarthrous U بی مفصل
fine drawn U مفصل
jointless U بی مفصل
Hinduism U مفصل
copious U مفصل
articulation U مفصل
juncture U مفصل
spacious U مفصل
hinge U مفصل
copulas U مفصل
copula U مفصل
fulsome U مفصل
pivot U مفصل
pivoted U مفصل
pivots U مفصل
joint U مفصل
inarticulate U بی مفصل
coupling U مفصل
baom joomok U یک مفصل
socket مفصل
sockets U مفصل
voluminous U مفصل
hinges U مفصل
here U در این باره
on U بالای در باره
Impressionism U در باره ادراک
regarded U باره نسبت
regarded U بابت باره
regards U باره نسبت
regards U بابت باره
herein U در این باره
one-night stand U برنامهی یک باره
regard U باره نسبت
regard U بابت باره
to sputter [about] U تف پراندن [در باره ]
tartars U باره دندان
tartar U باره دندان
one-night stands U برنامهی یک باره
I want to look at old coins. U من می خواهم سکه های قدیمی را تماشا کنم.
I wI'll do it on my own responsibility . U به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد
This is just what I want . This is the very thing I want . U این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم
I would like tovisit ( see, meet ) you more often . U می خواهم باز هم بیشتر پیش شما بیایم
I wI'll sign for (on behalf of)my brother. U از طرف (سوی )برادرم امضاء خواهم کرد
I wI'll do that all by myself. U من خودم بتنهایی آنرا انجام خواهم داد
I want to get off at St. Paul's. من می خواهم ایستگاه سانت پالس پیاده شوم.
universal joint U مفصل چرخنده
glene U کاسه مفصل
ginglymus U مفصل لولایی
choke joint U مفصل چوکی
disjoint U از مفصل دراوردن
diarthrosis U مفصل متحرک
detail part U قسمت مفصل
toggle joint U مفصل زانویی
in great detail U با جزئیات مفصل
knee joint U مفصل زانو
largo U اهسته و مفصل
multiple cable joint U مفصل انشعاب
scape U مفصل اصلی
steering swivel U مفصل فرمان
trunnion U مفصل افقی
hip joint U مفصل ران
hinge joint U مفصل لولایی
synarthrosis U مفصل بی حرکت
synosteology U مفصل شناسی
gimmal U مفصل لولا
swivel joint U مفصل گردان
ball and socket joint مفصل ساچمه ای
swivels U مفصل گردنده
hips U مفصل ران
splice U مفصل بافته
abarticulation U مفصل متحرک
splices U مفصل بافته
splicing U مفصل بافته
articulation U مفصل بندی
articulation U مفصل لولا
arthritis U اماس مفصل
arthritis U التهاب مفصل
luncheon U غذای مفصل
luncheons U غذای مفصل
ankylosis U جمود مفصل
ample U فراوان مفصل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com