English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
independent in come U درامد مرتب که شخص را ازکارکردن برای زندگانی بی نیازمیسازد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
merge sorting algorithm U الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند
revenue tax U مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
sorted U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sort U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorts U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
uberstreichen U لگام را برای چند گام رهاکردن برای نشان دادن گام مرتب اسب
provisor U کسیکه از طرف پاپ برای گرفتن درامد کلیسامعرفی میشد
make room for someone or something <idiom> U برای چیزی اوضاع را مرتب کردن
disposable personal income U درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
filing system U روش مرتب کردن متن ها برای مراجعه
brio U زندگانی
permutations U تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
clock U باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
permutation U تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
maintenance U مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
clocks U باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
joie de vivre U شور زندگانی
hetaerism U زندگانی بطورصیغه
concubinage U زندگانی با صیغه
binary look up U روش جستجوی سریع برای استفاده از لیست مرتب داده
springtime U شباب بهار زندگانی
lifesaver U نجات دهنده زندگانی
jobs U تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
streams U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
streamed U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
stream U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
job U تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
domesticity U زندگانی خانگی رام شدگی
international standards organization U سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
homoecious U دارای یک میزبان درتمام دوره زندگانی
garreteer U کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
interword spacing U فضای متغیر بین کلمات متن برای اینکه خط وط وسط و مرتب قرار گیرند
pert U تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند که برای رسیدن به هدف مرتب شده باشند
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
sorts U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorted U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sort U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
exchange U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanges U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanging U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanged U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
preventive U بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
preventative U بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
appropriation U بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
array U ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
arrays U ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
information U داده پردازش شده و مرتب شده برای تامین قواعد با معنی
sort field U فیلدی در فایل ذخیره شده برای مرتب سازی فایل
sortkey U فیلدی در فایل ذخیره شده برای مرتب سازی فایل
dp U پردازش روی داده برای تولید اطلاعات مفید یا مرتب کردن و سازماندهی فایلهای داده
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
outliner U برای اینکه به کاربر کمک کند تا بخش ها و زیربخشهای لیست ای از اشیا را مرتب کند یا بخشهایی از پروژه را
service U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
tree U مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
serviced U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
sort U برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorted U برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorts U برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
refreshes U بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refreshed U بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refresh U بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
regenerator U وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند
refreshed U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
regressive income tax U مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
filing U 1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند
hardscrabble U دارای زندگانی سخت ومشکل سخت مشغول
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
list U 1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
bubble sort U روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
formats U روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
format U روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
revenue U درامد
hatch U درامد
remunerative U پر درامد
hatched U درامد
makings U درامد
it wasprologue to the nextmove U درامد
returned U درامد
hatches U درامد
returns U درامد
means U درامد
earning U درامد
returning U درامد
total revenue U درامد کل
emolument U درامد
gainings U درامد
prelusion U درامد
return U درامد
comings in U درامد
income U درامد
total income U درامد کل
proceeds U درامد
admission U درامد
admissions U درامد
earnings U درامد
emoluments U درامد
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
gross income U درامد ناخالص
income and expenditure U درامد و هزینه
income analysis U تحلیل درامد
mean U منابع درامد
total revenue curve U منحنی درامد کل
attachment of earnings U توقیف درامد
unearned revenue U درامد باداورده
unremunerative careers U مشاغل کم درامد
imputed income U درامد انتسابی
income consumption curve U منحنی درامد
internal revenue U درامد داخلی
marginal revenue U درامد نهائی
income leakage U کسر درامد
income leakage U نشت درامد
annual income U درامد سالانه
Inland Revenue U درامد داخلی
income per capita U درامد سرانه
annual earnings U درامد سالانه
incremental revenue U درامد نهائی
average revenue U درامد متوسط
meanest U منابع درامد
meaner U منابع درامد
marginal income U درامد نهائی
unearned revenue U درامد نامکتسب
earn U درامد داشتن
earned U درامد داشتن
earns U درامد داشتن
supplementary income U درامد تکمیلی
illicit earning U درامد نامشروع
tax revenue U درامد مالیاتی
immoral earning U درامد نامشروع
benefice U درامد کلیسایی
broken down U ازپای درامد
broken-down U ازپای درامد
imperial decree U درامد نامشروع
temporary income U درامد موقتی
to bring a return U درامد دادن
actual income U درامد واقعی
stream of income U جریان درامد
flow of income U گردش درامد
flow of income U جریان درامد
income tax U مالیات بر درامد
fixed income U درامد ثابت
income taxes U مالیات بر درامد
transfer income U درامد انتقالی
transitory income U درامد انتقالی
imputed income U درامد ضمنی
deferred credits U درامد پس افتاده
relative income U درامد نسبی
nominal income U درامد اسمی
revenue function U تابع درامد
revenue sharing U سهیم در درامد
revenue sources U منابع درامد
disposable income U درامد دریافتی
psychic income U درامد بی دردسر
prologues U پیش درامد
prologue U پیش درامد
distribution of income U توزیع درامد
income determination U تعیین درامد
net income U درامد خالص
real income U درامد واقعی
money income U درامد پولی
overture U پیش درامد
overtures U پیش درامد
total revenue function U تابع درامد کل
national income U درامد ملی
median income U درامد میانی
median income U درامد متوسط
mean income U درامد متوسط
deduction from income U کسور درامد
sinfonia U پیش درامد
notional income U درامد خیالی
personal income U درامد سرانه
earnings per share U درامد هر سهم
notional income U درامد فرضی
prelude U پیش درامد
preludes U پیش درامد
personal income U درامد شخصی
auras U پیش درامد
permanent income U درامد دائمی
aura U پیش درامد
per capita income U درامد سرانه
economic income U درامد اقتصادی
present income U درامد جاری
net revenue U درامد خالص
means U توانائی درامد
it weighed kilogrammes U سه کیلوگرم درامد
ordinary income U درامد عادی
income distribution U توزیع درامد
current income U درامد جاری
municipal revenue U درامد شهرداری
present income U درامد حال
it proved false U دروغ درامد
it scaled kilograms U ده کیلوگرم درامد
deplete U تقلیل درامد ملی
personal distribution U توزیع درامد فردی
corporation income tax U مالیات بر درامد شرکتها
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com