Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
earn
U
درامد داشتن
earned
U
درامد داشتن
earns
U
درامد داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
disposable personal income
U
درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
gini coefficient
U
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
functional distribution of income
U
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
regressive income tax
U
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
longs
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn
<idiom>
U
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longed
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep down
U
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up
U
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
comings in
U
درامد
returns
U
درامد
total income
U
درامد کل
returning
U
درامد
total revenue
U
درامد کل
means
U
درامد
returned
U
درامد
return
U
درامد
gainings
U
درامد
earnings
U
درامد
it wasprologue to the nextmove
U
درامد
proceeds
U
درامد
prelusion
U
درامد
admissions
U
درامد
income
U
درامد
hatch
U
درامد
hatched
U
درامد
hatches
U
درامد
revenue
U
درامد
makings
U
درامد
remunerative
U
پر درامد
earning
U
درامد
emoluments
U
درامد
emolument
U
درامد
admission
U
درامد
to have by heart
U
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
proffered
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhorred
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
proffers
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhorring
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
abhors
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
differs
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differing
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differed
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differ
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffer
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
cost
U
قیمت داشتن ارزش داشتن
hopes
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hope
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
resides
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
resided
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
hoping
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
meanest
U
مقصود داشتن هدف داشتن
reside
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
mean
U
مقصود داشتن هدف داشتن
hoped
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
meaner
U
مقصود داشتن هدف داشتن
prologue
U
پیش درامد
prologues
U
پیش درامد
municipal revenue
U
درامد شهرداری
money income
U
درامد پولی
income tax
U
مالیات بر درامد
relative income
U
درامد نسبی
broken-down
U
ازپای درامد
supplementary income
U
درامد تکمیلی
tax revenue
U
درامد مالیاتی
temporary income
U
درامد موقتی
mean income
U
درامد متوسط
median income
U
درامد متوسط
median income
U
درامد میانی
national income
U
درامد ملی
net income
U
درامد خالص
ordinary income
U
درامد عادی
per capita income
U
درامد سرانه
permanent income
U
درامد دائمی
personal income
U
درامد سرانه
stream of income
U
جریان درامد
to bring a return
U
درامد دادن
aura
U
پیش درامد
auras
U
پیش درامد
notional income
U
درامد خیالی
notional income
U
درامد فرضی
overtures
U
پیش درامد
overture
U
پیش درامد
psychic income
U
درامد بی دردسر
sinfonia
U
پیش درامد
net revenue
U
درامد خالص
broken down
U
ازپای درامد
present income
U
درامد حال
nominal income
U
درامد اسمی
real income
U
درامد واقعی
present income
U
درامد جاری
personal income
U
درامد شخصی
it weighed kilogrammes
U
سه کیلوگرم درامد
revenue sources
U
منابع درامد
earnings per share
U
درامد هر سهم
fixed income
U
درامد ثابت
flow of income
U
جریان درامد
flow of income
U
گردش درامد
average revenue
U
درامد متوسط
attachment of earnings
U
توقیف درامد
annual income
U
درامد سالانه
annual earnings
U
درامد سالانه
gross income
U
درامد ناخالص
revenue sharing
U
سهیم در درامد
income distribution
U
توزیع درامد
income taxes
U
مالیات بر درامد
meanest
U
منابع درامد
meaner
U
منابع درامد
current income
U
درامد جاری
revenue function
U
تابع درامد
deduction from income
U
کسور درامد
deferred credits
U
درامد پس افتاده
disposable income
U
درامد دریافتی
mean
U
منابع درامد
benefice
U
درامد کلیسایی
distribution of income
U
توزیع درامد
unremunerative careers
U
مشاغل کم درامد
actual income
U
درامد واقعی
income and expenditure
U
درامد و هزینه
income consumption curve
U
منحنی درامد
income determination
U
تعیین درامد
income leakage
U
نشت درامد
income leakage
U
کسر درامد
preludes
U
پیش درامد
income per capita
U
درامد سرانه
prelude
U
پیش درامد
incremental revenue
U
درامد نهائی
marginal income
U
درامد نهائی
marginal revenue
U
درامد نهائی
economic income
U
درامد اقتصادی
it scaled kilograms
U
ده کیلوگرم درامد
income analysis
U
تحلیل درامد
imputed income
U
درامد انتسابی
imputed income
U
درامد ضمنی
unearned revenue
U
درامد باداورده
unearned revenue
U
درامد نامکتسب
means
U
توانائی درامد
it proved false
U
دروغ درامد
transitory income
U
درامد انتقالی
transfer income
U
درامد انتقالی
total revenue function
U
تابع درامد کل
total revenue curve
U
منحنی درامد کل
imperial decree
U
درامد نامشروع
immoral earning
U
درامد نامشروع
illicit earning
U
درامد نامشروع
Inland Revenue
U
درامد داخلی
internal revenue
U
درامد داخلی
revenue
U
درامد سود سهام
progressive income tax
U
مالیات بر درامد تصاعدی
real national income
U
درامد ملی واقعی
unearned income
U
درامد باد اورده
net national income
U
درامد خالص ملی
circular flow of income
U
گردش دورانی درامد
circular flow of income
U
جریان دوری درامد
corporation income tax
U
مالیات بر درامد شرکتها
current income
U
درامد یک سال مالی
deferred income
U
پیش دریافت درامد
disposable income
U
درامد قابل تصرف
depletion
U
تقلیل درامد ملی
dissaving
U
مصرف بیش از درامد
earned income
U
درامد تحصیل شده
business income
U
درامد خالص تجارتی
bunched income
U
درامد خدمات شخصی
beneficed
U
دارای درامد کلیسایی
deplete
U
تقلیل درامد ملی
depleted
U
تقلیل درامد ملی
depleting
U
تقلیل درامد ملی
budget
U
حساب درامد وخرج
budgeted
U
حساب درامد وخرج
budgets
U
حساب درامد وخرج
surtax
U
مالیات بر درامد اضافی
average revenue product
U
درامد متوسط محصول
earning asset
U
دارائی ایجادکننده درامد
factor earnings
U
درامد عوامل تولید
national income analysis
U
تحلیل درامد ملی
national income determination
U
تعیین درامد ملی
national money income
U
درامد ملی پولی
national net income
U
درامد خالص ملی
negative income tax
U
مالیات بر درامد منفی
net tax revenue
U
خالص درامد مالیاتی
non tax revenue
U
درامد غیر مالیاتی
nonmonetary income
U
درامد غیر پولی
personal distribution
U
توزیع درامد فردی
marginal utility of income
U
مطلوبیت نهائی درامد
marginal revenue product
U
درامد محصول نهائی
marginal revenue function
U
تابع درامد نهائی
gross national income
U
درامد ناخالص ملی
income effect
U
تناسب خرید با درامد
income multiplier
U
ضریب فزاینده درامد
individual income tax
U
مالیات بر درامد شخصی
personal income tax
U
مالیات بر درامد شخصی
depletes
U
تقلیل درامد ملی
his income
U
هر چه درامد داردخرج میکند
margin revenue
U
سهم درامد از فروش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com