English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
economic income U درامد اقتصادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
monetarists U طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
Other Matches
e c e U کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
economic nationalism U ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
disposable personal income U درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] U حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
economic aggregates U مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
economic liberalism U مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
economic imperialism U جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
dynamic condition U شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
business cycle U دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
quarterly journal of economics U مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
economic and social council U شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
economic order quantity U کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
regressive income tax U مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
autarky U خود بسی اقتصادی خود کفایی اقتصادی
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
remunerative U پر درامد
income U درامد
proceeds U درامد
makings U درامد
returns U درامد
returning U درامد
returned U درامد
total revenue U درامد کل
admission U درامد
hatch U درامد
revenue U درامد
hatched U درامد
hatches U درامد
comings in U درامد
total income U درامد کل
admissions U درامد
earning U درامد
return U درامد
means U درامد
prelusion U درامد
gainings U درامد
emolument U درامد
emoluments U درامد
earnings U درامد
it wasprologue to the nextmove U درامد
net revenue U درامد خالص
annual earnings U درامد سالانه
real income U درامد واقعی
per capita income U درامد سرانه
relative income U درامد نسبی
revenue function U تابع درامد
revenue sharing U سهیم در درامد
revenue sources U منابع درامد
psychic income U درامد بی دردسر
present income U درامد حال
attachment of earnings U توقیف درامد
permanent income U درامد دائمی
preludes U پیش درامد
internal revenue U درامد داخلی
ordinary income U درامد عادی
notional income U درامد خیالی
prelude U پیش درامد
personal income U درامد شخصی
personal income U درامد سرانه
notional income U درامد فرضی
nominal income U درامد اسمی
actual income U درامد واقعی
present income U درامد جاری
annual income U درامد سالانه
Inland Revenue U درامد داخلی
flow of income U جریان درامد
income leakage U نشت درامد
income leakage U کسر درامد
income per capita U درامد سرانه
incremental revenue U درامد نهائی
marginal income U درامد نهائی
marginal revenue U درامد نهائی
earnings per share U درامد هر سهم
it proved false U دروغ درامد
income determination U تعیین درامد
income consumption curve U منحنی درامد
income and expenditure U درامد و هزینه
flow of income U گردش درامد
gross income U درامد ناخالص
immoral earning U درامد نامشروع
imperial decree U درامد نامشروع
imputed income U درامد ضمنی
imputed income U درامد انتسابی
income analysis U تحلیل درامد
it scaled kilograms U ده کیلوگرم درامد
it weighed kilogrammes U سه کیلوگرم درامد
income distribution U توزیع درامد
benefice U درامد کلیسایی
average revenue U درامد متوسط
disposable income U درامد دریافتی
municipal revenue U درامد شهرداری
money income U درامد پولی
illicit earning U درامد نامشروع
distribution of income U توزیع درامد
fixed income U درامد ثابت
deferred credits U درامد پس افتاده
deduction from income U کسور درامد
current income U درامد جاری
mean income U درامد متوسط
median income U درامد متوسط
median income U درامد میانی
net income U درامد خالص
broken-down U ازپای درامد
income tax U مالیات بر درامد
temporary income U درامد موقتی
supplementary income U درامد تکمیلی
stream of income U جریان درامد
earn U درامد داشتن
transfer income U درامد انتقالی
earned U درامد داشتن
earns U درامد داشتن
transitory income U درامد انتقالی
overtures U پیش درامد
prologues U پیش درامد
broken down U ازپای درامد
total revenue function U تابع درامد کل
total revenue curve U منحنی درامد کل
income taxes U مالیات بر درامد
to bring a return U درامد دادن
overture U پیش درامد
unearned revenue U درامد نامکتسب
unearned revenue U درامد باداورده
mean U منابع درامد
means U توانائی درامد
auras U پیش درامد
aura U پیش درامد
national income U درامد ملی
tax revenue U درامد مالیاتی
sinfonia U پیش درامد
meanest U منابع درامد
prologue U پیش درامد
meaner U منابع درامد
unremunerative careers U مشاغل کم درامد
income effect U تناسب خرید با درامد
income multiplier U ضریب فزاینده درامد
bunched income U درامد خدمات شخصی
gross national income U درامد ناخالص ملی
national income analysis U تحلیل درامد ملی
circular flow of income U جریان دوری درامد
circular flow of income U گردش دورانی درامد
depleting U تقلیل درامد ملی
business income U درامد خالص تجارتی
uneven distribution of income U توزیع نابرابر درامد
factor earnings U درامد عوامل تولید
unearned income U درامد باد اورده
corporation income tax U مالیات بر درامد شرکتها
unequal distribution of income U توزیع نابرابر درامد
unearned income U درامد ازمبنایی جز کار
disposable income U درامد قابل تصرف
wage income U درامد بشکل دستمزد
earned income U درامد تحصیل شده
margin revenue U سهم درامد از فروش
marginal revenue curve U منحنی درامد نهائی
marginal revenue product U درامد محصول نهائی
earning asset U دارائی ایجادکننده درامد
deferred income U پیش دریافت درامد
marginal utility of income U مطلوبیت نهائی درامد
current income U درامد یک سال مالی
windfall income U درامد باد اورده
personal income tax U مالیات بر درامد شخصی
individual income tax U مالیات بر درامد شخصی
his income U هر چه درامد داردخرج میکند
dissaving U مصرف بیش از درامد
marginal revenue function U تابع درامد نهائی
depletes U تقلیل درامد ملی
non tax revenue U درامد غیر مالیاتی
nonmonetary income U درامد غیر پولی
surtax U مالیات بر درامد اضافی
theory of income determination U نظریه تعیین درامد
redistribution of income U توزیع دوباره درامد
real national income U درامد ملی واقعی
deplete U تقلیل درامد ملی
depletion U تقلیل درامد ملی
supertax U مالیات بر درامد اضافی
size distribution of income U توزیع درامد مقداری
progressive income tax U مالیات بر درامد تصاعدی
personal distribution U توزیع درامد فردی
proportional income tax U مالیات بر درامد تناسبی
depleted U تقلیل درامد ملی
theory of income distribution U نظریه توزیع درامد
negative income tax U مالیات بر درامد منفی
national net income U درامد خالص ملی
budget U حساب درامد وخرج
national money income U درامد ملی پولی
national income determination U تعیین درامد ملی
average revenue product U درامد متوسط محصول
single tax U مالیات بر درامد انفرادی
revenue U درامد سود سهام
beneficed U دارای درامد کلیسایی
budgeted U حساب درامد وخرج
budgets U حساب درامد وخرج
net tax revenue U خالص درامد مالیاتی
net national income U درامد خالص ملی
taxable income U درامد مشمول مالیات
relative income hypothesis U فرضیه درامد نسبی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com