English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
matriculation U دخول یا نام نویسی در دانشگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mattriculation U نام نویسی دردانشکده یا دانشگاه
matriculate U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculated U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculates U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculating U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
Master of Arts U صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
Masters of Arts U صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
pascal U زبان برنامه نویسی ساخت یافته سطح بالا که برای میکروها و آموزش برنامه نویسی به کار می رود
procedure U زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان برنامه نویسی تابعی را فراهم میکند
stenography U مختصر نویسی کوتاه نویسی
modula U زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند
structured programming U برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
forth U نوعی برنامه نویسی جهت استفاده در برنامه نویسی وفیفهای
c U رقمی در سیستم عدد نویسی مبنای شانزده که متنافر باعدد 21 در سیستم دهدهی است نام یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که مناسب برای حل مسائل است
college U دانشگاه
Univ U دانشگاه
academy دانشگاه
colleges U دانشگاه
university U دانشگاه
universities U دانشگاه
penetration U دخول
entree U دخول
incoming U دخول
arrivals U دخول
admitance U دخول
introgression U دخول
intromission U دخول
introit U دخول
admissions U دخول
intrusion U دخول
ingress U دخول
ingoing U دخول
infare U دخول
admission U دخول
entry U دخول
intrusions U دخول
arrival U دخول
presidents U رئیس دانشگاه
president U رئیس دانشگاه
academical U دانشجوی دانشگاه
the institution of a universit U تاسیس دانشگاه
technical university U دانشگاه فنی
state university U دانشگاه ایالتی
staff college U دانشگاه جنگ
senior technical college U دانشگاه فناوری
polytechnic U دانشگاه فناوری
state university U دانشگاه دولتی
academy U دانشگاه هنر
academies U دانشگاه اموزشگاه
Chancellors U رئیس دانشگاه
University of Applied Sciences [UAS] U دانشگاه فناوری
college of [music, technology,...] U دانشگاه فناوری
Chancellor U رئیس دانشگاه
inlet U ورود دخول
consummation of marriage U دخول در زناشویی
login U دخول به سیستم
inlets U ورود دخول
reentrance U دخول مجدد
impervious U مانع دخول
watertight U مانع دخول اب
admitance U اجازهء دخول
obtrusiveness U دخول ناخوانده
obtrusion U دخول ناخوانده
ingress and egress U دخول و خروج
admittance U ورود دخول
water tight U مانع دخول اب
reebtry U دخول مجدد
log on U دخول به سیستم
key entry U دخول کلیدی
accessed U اجازه دخول
accesses U اجازه دخول
entry condtion U شرط دخول
accessing U اجازه دخول
entry instruction U دستورالعمل دخول
entry plan U طرح دخول به سر پل
inclusion U دخول شمول
entry point U نقطه دخول
entry side U جهت دخول
intrusiveness U دخول سرزده
access U اجازه دخول
insinuation U دخول غیرمستقیم
accession U دخول پیشرفت
log in U دخول به سیستم
intravasation U دخول ابگونهای در
entering through U مجرای دخول
modular programming U برنامه نویسی پیمانهای برنامه نویسی واحدی
chairs U کرسی استادی در دانشگاه
vice-chancellors U معاون رئیس دانشگاه
war college U دانشگاه عالی جنگ
rector U رئیس دانشگاه رهبر
extramural U مربوط به خارج از دانشگاه
semester U دوره 61 هفتهای دانشگاه
rectors U رئیس دانشگاه رهبر
oxonian U وابسته به دانشگاه اکسفورد
matriculant U قبول شده در دانشگاه
chairing U کرسی استادی در دانشگاه
vice chancellor U معاون رئیس دانشگاه
semesters U دوره 61 هفتهای دانشگاه
chaired U کرسی استادی در دانشگاه
chair U کرسی استادی در دانشگاه
proctor U مدیر اجرایی دانشگاه
vice-chancellor U معاون رئیس دانشگاه
tightest U مانع دخول هوا یا اب
inlet U خور راه دخول
inlets U خور راه دخول
passports U وسیله دخول کلید
insinuation U نفوذ دخول تدریجی
enters U اجازه دخول دادن
intrant U دخول رسمی وقانونی
entered U اجازه دخول دادن
hilum U محل دخول رگ وپی
passport U وسیله دخول کلید
entrancing U حق ورود دروازهء دخول
ingress U حق دخول اجازه ورود
entranced U حق ورود دروازهء دخول
entrance U حق ورود دروازهء دخول
let in U اجازه دخول دادن
keyboard enirv U دخول صفحه کلیدی
entrances U حق ورود دروازهء دخول
tighter U مانع دخول هوا یا اب
tight U مانع دخول هوا یا اب
mattriculation U دخول در دانشکده یادانشگاه
to let in U اجازه دخول دادن
enter U اجازه دخول دادن
catch U بل گرفتن دخول پارو در اب
faculties U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
He is majoring in mathematic at the university. U در دانشگاه رشته ریاضیات می هواند
donnish U وابسته به یا همانند استاد دانشگاه
matriculates U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
He was not admitted to the university. U اورا به دانشگاه راه ندادند
in the schools U مشغول دادن امتحانات دانشگاه
As a university professor , his performance stank. U طرف گند زد به هر چه استاد دانشگاه !
send down U دانشجویی را از دانشگاه بیرون کردن
matriculated U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculate U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
spring practice U دوره تمرینهای بهاری دانشگاه
faculty U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
matriculating U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
academic costume U لباس رسمی استادی دانشگاه
academicals U لباس رسمی استادی دانشگاه
alma mater U سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
matriculation U امتحان ورودی دانشگاه کنکور
competition clause U شرط ممانعت از دخول دیگران
intrusion U دخول سرزده و بدون اجازه
intrusions U دخول سرزده و بدون اجازه
manholes U محل دخول استوانهای شکل
initiatory U دخولی وابسته به ایین دخول
manhole U محل دخول استوانهای شکل
sixth form U دورهی آماده سازی برای دانشگاه
general staff college U دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
prep schools U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
berkeley unix U گونهای از UNIX که توسط دانشگاه کالیفرنیا
sixth forms U دورهی آماده سازی برای دانشگاه
chancellery U رتبه و مقام صدراعظم یا رئیس دانشگاه
ox man U کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
command and general staff college U دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
chancellory U رتبه و مقام صدراعظم یا رئیس دانشگاه
varsity U تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
prep school U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
underclassman U شاگرد سالهای اول و دوم دانشگاه
school and college ability test آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
tighter U کیپ مانع دخول هوا یا اب یا چیزدیگر
reentry phase U مرحله دخول مجدد موشک درجو
tight U کیپ مانع دخول هوا یا اب یا چیزدیگر
tightest U کیپ مانع دخول هوا یا اب یا چیزدیگر
this ticket admits one U با این بلیط یک تن را اجازه دخول می دهند
intussusception U دخول بخشی از روده در بخش دیگر
introsusception U دخول بخشی از روده در بخش دیگر
jayvee U عضو تازه کار تیم ورزشی دانشگاه
school doctor U استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
great go U امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
upper class U وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
upper classes U وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
he went out in the poll U امتحان دانشگاه را گذراندولی امتیاز ویژهای نگرفت
academia U حیطه ای از فعالیت ها و کار مرتبط با تحصیل در دانشگاه
advisee U کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
poll degree U درجهای که از دانشگاه بگیرندولی با امتیازویژهای توام نباشد
snorkel U لوله دخول وخروج هوا درزیر دریایی
snorkels U لوله دخول وخروج هوا درزیر دریایی
schnorkel U لوله دخول وخروج هوا درزیر دریایی
porte cochere U در بزرگ برای دخول گردونه هابحیاط خانه
initiatory rites U ایین دخول کسی در انجمنی بادستور ویژه
O level U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
upperclassman U کسیکه در کلاسهای عالی دانشگاه یا دبیرستان درس میخواند
O levels U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
matricular U وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
lipotropic U موادی که سبب دخول چربی در واکنشهای بدن میگردند
drain joints U فاصله بین تنبوشههای زهکش به منظور دخول اب به تنبوشه ها
university extension U تعمیم مزایای دانشگاه بدانش جویانی که دردانشگاه اقامت ندارند
conscientious objectors U کسی که بعلل اخلاقی یا عقایدمذهبی از دخول در ارتش خودداری کند
conscientious objector U کسی که بعلل اخلاقی یا عقایدمذهبی از دخول در ارتش خودداری کند
debut U نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
debuts U نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
bachelor U مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود
bachelors U مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
finishing schools U اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
finishing school U اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
automatic coding U برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com