English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
intrusion U دخول سرزده و بدون اجازه
intrusions U دخول سرزده و بدون اجازه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
intruder U کسیکه سرزده یا بدون اجازه وارد شود
intruders U کسیکه سرزده یا بدون اجازه وارد شود
intrusiveness U دخول سرزده
accesses U اجازه دخول
accessing U اجازه دخول
access U اجازه دخول
accessed U اجازه دخول
let in U اجازه دخول دادن
to let in U اجازه دخول دادن
enter U اجازه دخول دادن
entered U اجازه دخول دادن
enters U اجازه دخول دادن
ingress U حق دخول اجازه ورود
this ticket admits one U با این بلیط یک تن را اجازه دخول می دهند
inofficial U بدون اجازه
absent without leave U نهستی بدون اجازه
awol U غایب بدون اجازه
she doesnt even cough without her husband s permission(consent) U بدون اجازه شوهرش آب نمی خورد
scavenging U جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون اجازه
to commandeer something U چیزی را [بدون اجازه] برای خود برداشتن
secure system U سیستمی که بدون اجازه قابل دستیابی نیست
pirated U بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirate U بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirating U بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirates U بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
protecting U محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
protects U محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
protect U محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
protection U عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
licenses U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
Over 1,000 pirate discs were seized during the raid. U بیش از ۱۰۰۰ سی دی بدون اجازه ناشر چاپ شده در حمله پلیس ضبط و توقیف شد.
licence U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
extensibility U کیفیتی که اجازه میدهد بتن بدون ترک خوردن تغییر شکل کششی راتحمل کند
dropping U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drops U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropped U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
piracy U چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
intrusive U سرزده
uninvited U سرزده
intrusively U سرزده
intrudingly U سرزده
intruding U سرزده امدن
intruded U سرزده امدن
intrude U سرزده امدن
intrudes U سرزده امدن
to burst in U سرزده امدن
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
barges U سرزده وارد شدن
barged U سرزده وارد شدن
obtrusively U بطور سرزده ناخوانده
barge U سرزده وارد شدن
trojan horse U برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
supervene U اتفاقا امدن سرزده وارد شدن
an intrusive person U کسیکه سرزده بجایی رود یا مخل اسایش کسی شود
flattest U برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
flat U برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
clearance U اجازه ترخیص اجازه نامه
emulation U رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
prior admission U اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
admission U دخول
penetration U دخول
admitance U دخول
introgression U دخول
arrivals U دخول
entry U دخول
ingress U دخول
ingoing U دخول
infare U دخول
incoming U دخول
intrusion U دخول
entree U دخول
introit U دخول
intromission U دخول
arrival U دخول
intrusions U دخول
admissions U دخول
entry instruction U دستورالعمل دخول
admittance U ورود دخول
entry plan U طرح دخول به سر پل
reebtry U دخول مجدد
admitance U اجازهء دخول
reentrance U دخول مجدد
login U دخول به سیستم
entering through U مجرای دخول
inclusion U دخول شمول
entry side U جهت دخول
entry point U نقطه دخول
watertight U مانع دخول اب
water tight U مانع دخول اب
log in U دخول به سیستم
inlet U ورود دخول
accession U دخول پیشرفت
ingress and egress U دخول و خروج
key entry U دخول کلیدی
impervious U مانع دخول
log on U دخول به سیستم
intravasation U دخول ابگونهای در
obtrusion U دخول ناخوانده
inlets U ورود دخول
insinuation U دخول غیرمستقیم
consummation of marriage U دخول در زناشویی
obtrusiveness U دخول ناخوانده
entry condtion U شرط دخول
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
intrant U دخول رسمی وقانونی
insinuation U نفوذ دخول تدریجی
entranced U حق ورود دروازهء دخول
keyboard enirv U دخول صفحه کلیدی
passports U وسیله دخول کلید
tighter U مانع دخول هوا یا اب
entrancing U حق ورود دروازهء دخول
entrance U حق ورود دروازهء دخول
entrances U حق ورود دروازهء دخول
tightest U مانع دخول هوا یا اب
passport U وسیله دخول کلید
catch U بل گرفتن دخول پارو در اب
hilum U محل دخول رگ وپی
inlets U خور راه دخول
mattriculation U دخول در دانشکده یادانشگاه
tight U مانع دخول هوا یا اب
inlet U خور راه دخول
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
initiatory U دخولی وابسته به ایین دخول
competition clause U شرط ممانعت از دخول دیگران
matriculation U دخول یا نام نویسی در دانشگاه
manholes U محل دخول استوانهای شکل
manhole U محل دخول استوانهای شکل
tightest U کیپ مانع دخول هوا یا اب یا چیزدیگر
tight U کیپ مانع دخول هوا یا اب یا چیزدیگر
reentry phase U مرحله دخول مجدد موشک درجو
introsusception U دخول بخشی از روده در بخش دیگر
intussusception U دخول بخشی از روده در بخش دیگر
tighter U کیپ مانع دخول هوا یا اب یا چیزدیگر
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
schnorkel U لوله دخول وخروج هوا درزیر دریایی
porte cochere U در بزرگ برای دخول گردونه هابحیاط خانه
initiatory rites U ایین دخول کسی در انجمنی بادستور ویژه
snorkel U لوله دخول وخروج هوا درزیر دریایی
snorkels U لوله دخول وخروج هوا درزیر دریایی
drain joints U فاصله بین تنبوشههای زهکش به منظور دخول اب به تنبوشه ها
lipotropic U موادی که سبب دخول چربی در واکنشهای بدن میگردند
debuts U نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
conscientious objector U کسی که بعلل اخلاقی یا عقایدمذهبی از دخول در ارتش خودداری کند
debut U نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
conscientious objectors U کسی که بعلل اخلاقی یا عقایدمذهبی از دخول در ارتش خودداری کند
finishing schools U اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
finishing school U اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
rollover U میانگیری که میتواندکاراکترها و فرمانهای تحریر شده را به هنگام بالابودن سرعت دخول انها نسبت به پردازش کامپیوتر ذخیره کند
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate U بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
license U اجازه
ok U اجازه
warrent U اجازه
licensure U اجازه
okay U اجازه
permits U اجازه
ratification U اجازه
unauthorized U بی اجازه
licensing U اجازه
fiat U اجازه
leave U اجازه
permit U اجازه
leaving U اجازه
by permission of U با اجازه
permitting U اجازه
fiats U اجازه
authorization U اجازه
licence U اجازه
liberties U اجازه
liberty U اجازه
permission U اجازه
authorisations U اجازه
licenses U اجازه
approval U اجازه
licences U اجازه
authority U اجازه
entering side U سمت ورودی سمت دخول
entering angle U زاویه ورودی زاویه دخول
license U اجازه نامه
permits U اجازه دادن
authorizing U اجازه دادن
imprimatur U اجازه چاپ
permitting U اجازه دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com