English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
introsusception U دخول بخشی از روده در بخش دیگر
intussusception U دخول بخشی از روده در بخش دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
laparectomy U برش بخشی از روده که درپهلوی ادمی واقع است
scissoring U 1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
branches U جهش از بخشی از برنامه به بخش دیگر
branch U جهش از بخشی از برنامه به بخش دیگر
cut and paste U عمل گرفتن بخشی از متن یا داده از یک نقظه و درج در آن چیز دیگر
landwehr U بخشی از ارتش المان وکشورهای دیگر که خدمت زیرپرچم را انجام دادند
outputs U بخشی از حافظه که حاوی داده ارسالی به وسیله خروجی دیگر است
output U بخشی از حافظه که حاوی داده ارسالی به وسیله خروجی دیگر است
I´m as hungry as a horse. U آنقدر گشنه هستم که روده بزرگ روده کوچک را بخورد.
hungry as a hunter <idiom> U آنقدر گشنه که روده بزرگ روده کوچک را بخورد
outputs U به طوری که با گونه دیگر رسانه ذخیره سازی سازگارند 2-بخشی از کلمه پرداز که متن را طبق دستورات تو کار فرمت میکند
output U به طوری که با گونه دیگر رسانه ذخیره سازی سازگارند 2-بخشی از کلمه پرداز که متن را طبق دستورات تو کار فرمت میکند
quotation U بخشی از متن که از متن دیگر قرض گرفته شده است
quotations U بخشی از متن که از متن دیگر قرض گرفته شده است
dump U بخشی از حافظه که ریو رسانه دیگر تط بیق شود یا به حالت دودویی چاپ شود
inputted U بخشی از حافظه اصلی که داده ارسالی از حافظه پشتیبان را می گیرد تا پردازش شود یا در بخشهای دیگر توزیع شود
input U بخشی از حافظه اصلی که داده ارسالی از حافظه پشتیبان را می گیرد تا پردازش شود یا در بخشهای دیگر توزیع شود
multiprocessor U عملیاتی که هر پردازنده در سیستم چند پردازنده با بخشی از یک یا چند پردازنده دیگر کار میکند
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
infare U دخول
intrusion U دخول
intromission U دخول
penetration U دخول
introit U دخول
introgression U دخول
admissions U دخول
ingress U دخول
intrusions U دخول
admission U دخول
ingoing U دخول
entree U دخول
arrivals U دخول
admitance U دخول
arrival U دخول
incoming U دخول
entry U دخول
obtrusion U دخول ناخوانده
login U دخول به سیستم
log on U دخول به سیستم
obtrusiveness U دخول ناخوانده
log in U دخول به سیستم
inclusion U دخول شمول
water tight U مانع دخول اب
key entry U دخول کلیدی
consummation of marriage U دخول در زناشویی
intrusiveness U دخول سرزده
entering through U مجرای دخول
insinuation U دخول غیرمستقیم
ingress and egress U دخول و خروج
impervious U مانع دخول
admitance U اجازهء دخول
entry side U جهت دخول
entry point U نقطه دخول
entry plan U طرح دخول به سر پل
reentrance U دخول مجدد
entry instruction U دستورالعمل دخول
inlets U ورود دخول
entry condtion U شرط دخول
inlet U ورود دخول
admittance U ورود دخول
watertight U مانع دخول اب
reebtry U دخول مجدد
accessing U اجازه دخول
accesses U اجازه دخول
accessed U اجازه دخول
intravasation U دخول ابگونهای در
access U اجازه دخول
accession U دخول پیشرفت
insinuation U نفوذ دخول تدریجی
to let in U اجازه دخول دادن
inlets U خور راه دخول
inlet U خور راه دخول
intrant U دخول رسمی وقانونی
let in U اجازه دخول دادن
catch U بل گرفتن دخول پارو در اب
tighter U مانع دخول هوا یا اب
mattriculation U دخول در دانشکده یادانشگاه
keyboard enirv U دخول صفحه کلیدی
passports U وسیله دخول کلید
passport U وسیله دخول کلید
ingress U حق دخول اجازه ورود
entrances U حق ورود دروازهء دخول
enter U اجازه دخول دادن
entered U اجازه دخول دادن
hilum U محل دخول رگ وپی
entrancing U حق ورود دروازهء دخول
tightest U مانع دخول هوا یا اب
entranced U حق ورود دروازهء دخول
tight U مانع دخول هوا یا اب
entrance U حق ورود دروازهء دخول
enters U اجازه دخول دادن
competition clause U شرط ممانعت از دخول دیگران
manholes U محل دخول استوانهای شکل
matriculation U دخول یا نام نویسی در دانشگاه
intrusion U دخول سرزده و بدون اجازه
intrusions U دخول سرزده و بدون اجازه
manhole U محل دخول استوانهای شکل
initiatory U دخولی وابسته به ایین دخول
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
enteron U روده
gutting U دل و روده
garbage U روده
in a tangle U روده
gill U روده
ileum U چم روده
gut U دل و روده
gutting U روده
gut U روده
guts U روده
guts U دل و روده
bowels U روده
bowel U روده
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
tightest U کیپ مانع دخول هوا یا اب یا چیزدیگر
tighter U کیپ مانع دخول هوا یا اب یا چیزدیگر
reentry phase U مرحله دخول مجدد موشک درجو
tight U کیپ مانع دخول هوا یا اب یا چیزدیگر
this ticket admits one U با این بلیط یک تن را اجازه دخول می دهند
helminth U کرم روده
intestines U روده امعاء
purtenance U دل و روده متعلقات
embowel U روده در اوردن از
enteralgia U درد روده
intestine U روده امعاء
colons U ستون روده
colon U ستون روده
ascarid U کرم روده
caecum U روده کور
enterotomy U عمل روده
coecum U روده کور
enterotomy U روده شکافی
enterology U روده شناسی
enterography U شرح روده ها
enterocele U فتق روده
jejunum U تهی روده
enteritis U اماس روده
long windedness U روده درازی
mesentery U روده بند
disembowelled U روده دراوردن از
haruspex U روده بین
hindgut U روده خلفی
intestinal U روده دار
large intestine U روده بزرگ
embowel U در روده گذاردن
cecum U روده کور
ileum U روده دراز
screaming U روده برکننده
enterectomy U روده بری
disembowel U روده دراوردن از
yack U روده درازی
small intestine U روده باریک
hysterical U روده بر کننده
hysterically U روده بر کننده
gut U روده دراوردن از
guts U روده دراوردن از
viscerate U روده در اوردن از
tormina U قولنج روده
gutting U روده دراوردن از
rectums U راست روده
rectum U راست روده
disembowels U روده دراوردن از
disemboweled U روده دراوردن از
small intestine U روده کوچک
disemboweling U روده دراوردن از
disembowelling U روده دراوردن از
saburra U اخلاط روده
knuckles U قرحه روده
knuckle U قرحه روده
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
snorkel U لوله دخول وخروج هوا درزیر دریایی
initiatory rites U ایین دخول کسی در انجمنی بادستور ویژه
snorkels U لوله دخول وخروج هوا درزیر دریایی
porte cochere U در بزرگ برای دخول گردونه هابحیاط خانه
schnorkel U لوله دخول وخروج هوا درزیر دریایی
octopuses U روده پای هشت پا
mesenteric U وابسته به روده بند
mesenteric U مانند روده بند
mesenterical U وابسته به روده بند
windbag U نطاق روده دراز
chatterbox U ادم روده دراز
invagination U پیچ خوردن روده
octopus U روده پای هشت پا
hookworm U نوعی کرم روده
large intestine U قولون روده فراخ
jejunal U وابسته به روده تهی
windbags U نطاق روده دراز
to set in a roar U از خنده روده برکردن
chatterboxes U ادم روده دراز
duodenitis U اماس روده اثناعشر
eventration U بیرون ریختگی روده
in wards U شکمبه و روده واردات
prolixity U پرگویی روده درازی
gastrointestinal U مربوط به معده و روده
chitlins U روده کوچک خوک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com