English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
computer awarness U دانش کامپیوتر
computer literacy U دانش کامپیوتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
c U استفاده از کامپیوتر برای آموزش به دانش آموزان و برآورد پیشرفت آنها
c U استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
Other Matches
straight "A " student U دانش آموزی [دانش جویی] که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
minicomputer U کامپیوتر کوچک با محدوده دستوران و توان پردازش بیشتر از ریز کامپیوتر ولی غیرقابل مقایسه با سرعت و فرفیت ارسال داده کامپیوتر main frame
upload U 1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان .
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
mini U کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
remotest U نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remoter U نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote U نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
load module U یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
slaving U کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slaves U کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slaved U کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slave U کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
literate U قادر به فهمیدن اصط لاحات مربوط به کامپیوتر و نحوه استفاده از کامپیوتر
assembler U اسمبلی که کد ماشین را از یک کامپیوتر در حین اجرای کامپیوتر دیگر تولید ی کند
downward U توانایی سیستم کامپیوتر پیچیده برای کار با یک کامپیوتر ساده
downsize U انتقال یک شرکت از یک سیستم کامپیوتر بر پایه کامپیوتر mainframe مرکزی به محیط شبکه .
interfacing U سخت افزار یا نرم افزاری که واسط بین دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و وسیله است
processor U استفاده از چندین کامپیوتر کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
host computer U کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
host computers U کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
identification U تابعی که توسط کامپیوتر میزبان استفاده میشود تا مافیت و مشخصات کامپیوتر یا کاربر را بیان کند.
identification U حرف که بر کامپیوتر میزبان ارسال میشود تا ماهیت و محل کامپیوتر دور یا ترمینال مشخص شود
CTR U کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترلی به کامپیوتر می فرستد
naive user U شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد
preprocessor U کامپیوتر کوچک که برخی پردازشهای ابتدایی روی داده خام انجام میدهد پیش از ارسال آن به کامپیوتر اصلی
outputs U 1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
output U 1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
reset key کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
infra red link U سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند
layer U استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
layers U استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
computing U مربوط به کامپیوتر یا اجرا روی کامپیوتر ها
special purpose computer U کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص
number cruncher U کامپیوتر کاملا" عددی کامپیوتر محاسباتی
applebus U امکان میدهد که به سایرکامپیوترها وصل شده و یک شبکه ایجاد کند تا اطلاعات یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگرانتقال یابدیک دستگاه بیرونی که به ریزکامپیوتر ACINTOSH
kenning U دانش
knowledge U دانش
know-how U دانش
gramarey U دانش
know how U دانش
cognisance [British] U دانش
sciences U دانش
scholarships U دانش
wisdom U دانش
cognition U دانش
scholarship U دانش
gramarye U دانش
realizing U دانش
knowledge U دانش
realising [British] U دانش
understanding U دانش
gramary U دانش
science U دانش
voice grade channel U ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
ctrl U کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
automonitor U ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند
computer memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main store U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
primary memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
three address computer U کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
in ken U د رحدود دانش
polymathy U دانش زیاد
treatises U دانش نویسه
treatise U دانش نویسه
scholars U دانش پژوه
scholar U دانش پژوه
architectonic U دانش معماری
pupils U دانش اموز
letter U معرفت دانش
schoolfellow U کسب دانش
letters U معرفت دانش
technical know how U دانش فنی
schoolboys U دانش اموز
polyhistor U دانش بسیار
postgraduates U دانش اموخته
knowlege representation U نمایش دانش
organum U وسیله دانش
academy U انجمن دانش
academies U انجمن دانش
pansophism U دانش مطلق
thermodynamics U دانش دماپویایی
alumnus U دانش اموخته
smattering U دانش سطحی
an encourouges of science U دانش پرور
knowledge representation U نمایش دانش
teacher's college U دانش سرا
onomastics U دانش نام
postgraduate U دانش اموخته
strikers U دانش اموز
learning U دانش یادگیری
schoolboy U دانش اموز
schooling U کسب دانش
to a knowledge U دانش اندوختن
knowledge representation U بازنمود دانش
erudition U فضل و دانش
to reach for knowledge U دانش کوشیدن
omniscience U دانش بی پایان
aeronautics U دانش هوانوردی
ominscience U دانش بی پایان
striker U دانش اموز
normal school U دانش سرا
witting U معلومات دانش
grader U دانش اموز
photology U دانش روشنایی
life science U دانش زیستی
life sciences U دانش زیستی
physical science U دانش مادی
knowledge engineer U مهندسی دانش
maieutic U دانش مامایی
educating U دانش اموختن
kith U دانش و معرفت
educates U دانش اموختن
educate U دانش اموختن
knowledge domain U قلمرو دانش
knowledge base U پایگاه دانش
patrons of learning U دانش پروران
knowing faculty U قوه دانش
students U دانش اموز
student U دانش اموز
pupil U دانش اموز
philomath U دانش پرست
processor U پردازندهای که بین منبع ورودی و کامپیوتر مرکزی است , کار آن پردازش داده دریافتن برای کاهش بار کاری کامپیوتر اصلی است
knowledge U نرم افزاری که دانش
statics U دانش پایداری نیروها
metaphsics U دانش ماورای طبیعت
he is a prodigy of learning U اعجوبه ایست در دانش
aeronautical U مربوط به دانش هوانوردی
summa U اثار دانش بشری
cardiology U دانش قلب شناسی
old boys U دانش آموز پیشین
technologies U دانش فنی تکنولوژی
technology U دانش فنی تکنولوژی
To acquire knowledge. U دانش فرا گرفتن
liturgiology U دانش ایین نمازliturgist
old boy U دانش آموز پیشین
phonics U دانش صدا وپژواک
geology U دانش زمین شناسی
savoir vivre U دانش اداب ومعاشرت
geogony U دانش زمین پیدایی
nonrated man U دانش اموز دریایی
gynecology U دانش امراض زنانه
geogeny U دانش زمین پیدایی
equivalent knowledge credit U تصدیق دانش علمی
rudimentary knowledge U دانش مقدماتی یا نخستین
paleology U دانش چیزهای کهنه
psychologt U دانش قواوکارهای ذهنی
reservoir of knowledge U مخزن یا گنج دانش
relativity of knowledge U نسبی بودن دانش
domain knowledge U دانش محیط کاربرد
logic U دانش تفکرات و دلایل
metaphsics U نسبت بهشتی و دانش
superficiality U دانش سطحی بیمایگی
aeronautic U مربوط به دانش هوانوردی
academician U عضو انجمن دانش
macrobiotics U دانش طولانی کردن عمر
psychics U دانش قوا وکارهای ذهنی
podiatry U دانش ناخوشیهای پاودرمان انها
His knowledge has no limits. U دانش اوحد واندازه ای ندارد
sophy U پسوندی بمعنی " دانش "و " شناسی "
gnosis U دانش رازهای روحانی عرفان
encyclopaedias U دایره العلوم دانش جنگ
encyclopedias U دایره العلوم دانش جنگ
encyclopedia U دایره العلوم دانش جنگ
seaman recruit U دانش اموز ملوانی دریایی
acadmist U عضو انجمن دانش یافرهنگستان
phonology U دانش دگرگونی صدا در زبان
women students U زنان دانش اموز محصلین اناث
old school tie U کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
acodemian U عضوانجمن دانش عضوفرهنگستان عضودانشگاه یادانشکده
academical U ادبی عضو انجمن دانش بافرهنگستان
extracurricular U فعالیتهای فوق برنامهای دانش اموز
Ekistics U [دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
technologies U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technology U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
remoter U سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remotest U سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote U سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
learning curve U نمایش گرافیکی بدست آوردن دانش در زمان
actinochemistry U مبحث دانش شیمی راجع به نیروی خورشید
misology U بیزاری از علم ودانش وخرد دانش گریزی
lore U دانش مجموعه معارف وفرهنگ یک قوم ونژاد
caddied U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
There is no royal road to learning . <proverb> U مقصد علم و دانش را,جاده اى نیست هموار .
caddie U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddies U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddying U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
informatics U دانش و مط العه روشهای پردازش اطلاعات و ارسال
FEP U پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
bootstrap U مجموعه دستوراتی که پیش از بار شدن برنامه توسط کامپیوتر اجرا میشود که معمولاگ سیستم عامل را بار میکند وقتی که کامپیوتر روشن میشود
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
RPC U روش ارتباط بین دو برنامه روی دو کامپیوتر جدا ولی مرتبط . یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر در شبکه درخواست پردازش یک مشکل را میکند و سپس نتیجه را نمایش میدهد. و در برنامههای client / server استفاده میشود
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
stored program computer U کامپیوتر با برنامه انباشته کامپیوتر با برنامه ذخیره شده
computer literacy U دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
No less than half the students failed the test. U کم کمش نیمی از دانش آموزان درآزمون قبول نشدند.
to make a p of one's learing U دانش خودرا نمایش دادن علم فروشی کردن
c U استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش دانش آموزان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com