Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gynecology
U
دانش امراض زنانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gynaecologist
U
متخصص امراض زنانه
gynaecology
U
علم امراض زنانه
geriatrics
U
رشتهای از علم طب که درباره امراض دوران پیری و افراد پیر بحث میکند مبحث امراض پیری
straight "A " student
U
دانش آموزی
[دانش جویی]
که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
peignoir
U
قطیفه لباسی زنانه لباس خانگی زنانه
feminality
U
طبیعت زنانه زیورهایاچیزهای بی بهای زنانه
feminize
U
زنانه کردن زنانه شدن
modiste
U
کلاه فروش زنانه کلاه دوز زنانه
nosography
U
تعریف امراض
porters
U
ناقل امراض
porter
U
ناقل امراض
pulmonary discases
U
امراض ریوی
dermatosis
U
امراض جلدی
occupation disease
U
امراض حرفهای
pediatrics
U
امراض کودکان
occupation disease
U
امراض ناشی از کار
geriatrician
U
امراض دوران پیریgyrfalcon
geriatrist
U
امراض دوران پیری
histopathology
U
مبحث امراض بافتی
general practitioner
U
طبیب امراض عمومی
dermatology
U
مبحث امراض پوستی
dermatologist
U
متخصص امراض پوست
gerontologist
U
متخصص امراض پیری
epidemiology
U
علم امراض مسری
pediatric
U
مربوط به امراض کودکان
otologist
U
متخصص امراض گوش
internist
U
پزشک امراض داخلی
osteopathy
U
انواع امراض استخوانی
chiropody
U
فن معالجه ودرمان امراض پا
pedicures
U
معالجه امراض دست وپا
pedicure
U
معالجه امراض دست وپا
viruses
U
عامل نقل وانتقال امراض
physiatrics
U
درمان امراض باوسایل طبیعی
hydropathy
U
معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
virus
U
عامل نقل وانتقال امراض
nosology
U
مبحث شناسایی و تقسیم بندی امراض
hypnotherapy
U
معالجه امراض بوسیله خواب مغناطیسی
antiperiodic
U
جلوگیری کننده از نوبت و دورهء امراض
case fatality rate
U
درصدمرگ و میر در اثر امراض یاضایعات دیگر
aetiology
U
علم تشخیص علل امراض علت شناسی
quarantines
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantining
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantine
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantined
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
humoralism
U
اعتقاد به اینکه امراض نتیجه فساد اخلاط است
periodontics
U
مبحث امراض لثه وبافتهای محافظ اطراف دندان
roentgenology
U
شاخهای از پرتونگاری که با استفاده از اشعه مجهول امراض رامعالجه میکند
tomography
U
فن تشخیص امراض از روی عکسبرداری با اشعه مجهول پرتونگاری مقطعی
epizootology
U
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
homeopathy
U
معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد
epizootiology
U
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizoology
U
علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
pips
U
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
epiphytology
U
علمی که درباره خواص و بوم شناسی وعلل شیوع امراض گیاهی بحث میکند
pipping
U
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pipped
U
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pip
U
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
unmanly
U
زنانه
femininely
U
زنانه
feminine
U
زنانه
womanish
U
زنانه
wifely
U
زنانه
womanly
U
زنانه
gynaecic
U
زنانه
gynecic
U
زنانه
knowledge
U
دانش
knowledge
U
دانش
sciences
U
دانش
scholarship
U
دانش
cognisance
[British]
U
دانش
science
U
دانش
cognition
U
دانش
scholarships
U
دانش
realising
[British]
U
دانش
know how
U
دانش
know-how
U
دانش
realizing
U
دانش
gramarey
U
دانش
gramary
U
دانش
gramarye
U
دانش
kenning
U
دانش
understanding
U
دانش
wisdom
U
دانش
feminineness
U
حالت زنانه
sidesaddle
U
زین زنانه
shirtwaist
U
بلوز زنانه
petticoats
U
زیرپوش زنانه
feminity
U
حالت زنانه
mantua maker
U
زنانه دوز
feminization
U
زنانه شدن
bandeau
U
نوارکلاه زنانه
seamstresses
U
خیاط زنانه
seamstress
U
خیاط زنانه
dressmakers
U
خیاط زنانه
dress making
U
زنانه دوزی
dress goods
U
قماشهای زنانه
distaff side
U
طرف زنانه
unisex
U
زنانه - مردانه
sidesaddle
U
بازین زنانه
cymar
U
زیرپیراهنی زنانه
ladies' room
U
مستراح زنانه
handbags
U
کیف زنانه
handbag
U
کیف زنانه
petticoat
U
زیرپوش زنانه
camisole
U
زیرپوش زنانه
cestus
U
کمربند زنانه
women's apartments
U
قسمت زنانه
womanliness
U
صفات زنانه
womanlike
U
مثل زن زنانه
cosmetology
U
ارایش زنانه
couturiere
U
زنانه دوز
tunc
U
بلوز زنانه
dressmaker
U
خیاط زنانه
couture
U
خیاط زنانه
scanties
U
تنکه زنانه
pelisse
U
خرقه زنانه
pillion
U
زین زنانه
head-dresses
U
روسری زنانه
headdress
U
روسری زنانه
couturiers
U
خیاطخانه زنانه
headdresses
U
روسری زنانه
mantles
U
شنل زنانه
mantle
U
شنل زنانه
couturier
U
خیاطخانه زنانه
hairdo
U
ارایشگر زنانه
smocks
U
روپوش زنانه
smock
U
روپوش زنانه
hairdos
U
ارایشگر زنانه
scanties
U
شورت زنانه
hen parties
U
مهمانی زنانه
side saddle
U
زین زنانه
hen party
U
مهمانی زنانه
side-saddle
U
زین زنانه
mantua maker
U
خیاط زنانه
electrotherapy
U
معالجه امراض بوسیله حرارت حاصله از الکتریسته معالجه با برق
enzootic
U
مرض همه گیر دامها امراض فصلی و ناحیهای دامها
computer literacy
U
دانش کامپیوتر
witting
U
معلومات دانش
in ken
U
د رحدود دانش
computer awarness
U
دانش کامپیوتر
pansophism
U
دانش مطلق
scholar
U
دانش پژوه
scholars
U
دانش پژوه
schooling
U
کسب دانش
organum
U
وسیله دانش
thermodynamics
U
دانش دماپویایی
patrons of learning
U
دانش پروران
polyhistor
U
دانش بسیار
knowledge representation
U
نمایش دانش
polymathy
U
دانش زیاد
grader
U
دانش اموز
technical know how
U
دانش فنی
strikers
U
دانش اموز
knowledge representation
U
بازنمود دانش
treatise
U
دانش نویسه
to a knowledge
U
دانش اندوختن
postgraduates
U
دانش اموخته
postgraduate
U
دانش اموخته
philomath
U
دانش پرست
photology
U
دانش روشنایی
to reach for knowledge
U
دانش کوشیدن
treatises
U
دانش نویسه
striker
U
دانش اموز
student
U
دانش اموز
students
U
دانش اموز
learning
U
دانش یادگیری
academies
U
انجمن دانش
academy
U
انجمن دانش
pupils
U
دانش اموز
erudition
U
فضل و دانش
aeronautics
U
دانش هوانوردی
smattering
U
دانش سطحی
teacher's college
U
دانش سرا
normal school
U
دانش سرا
maieutic
U
دانش مامایی
pupil
U
دانش اموز
schoolfellow
U
کسب دانش
letter
U
معرفت دانش
letters
U
معرفت دانش
schoolboy
U
دانش اموز
schoolboys
U
دانش اموز
knowlege representation
U
نمایش دانش
alumnus
U
دانش اموخته
an encourouges of science
U
دانش پرور
omniscience
U
دانش بی پایان
life sciences
U
دانش زیستی
life science
U
دانش زیستی
onomastics
U
دانش نام
educating
U
دانش اموختن
educates
U
دانش اموختن
educate
U
دانش اموختن
ominscience
U
دانش بی پایان
knowledge engineer
U
مهندسی دانش
knowledge domain
U
قلمرو دانش
physical science
U
دانش مادی
kith
U
دانش و معرفت
architectonic
U
دانش معماری
knowledge base
U
پایگاه دانش
knowing faculty
U
قوه دانش
sunbonnet
U
کلاه افتابی زنانه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com