English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
polytechnic U دانشکده صنعتی
polytechnics U دانشکده صنعتی
polytechnical U دانشکده صنعتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
school U دانشکده
schools U دانشکده
provost U نافم دانشکده
collegial U مربوط به دانشکده
bursars U گنجور دانشکده
bursar U گنجور دانشکده
collegian U عضو دانشکده
lawfaculty U دانشکده حقوق
intercollegiate U بین دانشکده ها
faculty of law U دانشکده حقوق
technical college U دانشکده فنی
state college U دانشکده دولتی
technical colleges U دانشکده فنی
provosts U نافم دانشکده
school of law U دانشکده حقوق
military college U دانشکده افسری
medical college U دانشکده پزشکی
medical college U دانشکده طبی
law faculty U دانشکده حقوق
medical U دانشکده پزشکی سرپزشک
student of law U شاگرد دانشکده حقوق
principals U رئیس دانشکده یا دبیرستان
mattriculation U دخول در دانشکده یادانشگاه
principal U رئیس دانشکده یا دبیرستان
faculties U اولیای مدرسه دانشکده
faculties U نیروی ذهنی دانشکده
professors U معلم دبیرستان یا دانشکده
cadet U دانشجوی دانشکده افسری
cadets U دانشجوی دانشکده افسری
gaudyday U روزمهمانی دانشکده روزشادی
professor U معلم دبیرستان یا دانشکده
academian U عضو دانشکده یادانشگاه
faculty U نیروی ذهنی دانشکده
faculty U اولیای مدرسه دانشکده
matriculated U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculating U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculate U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculates U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculating U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculates U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
trencher cap U کلاه چهار گوش دانشکده
junior college U دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
matriculated U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
faculties U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
freshmen U دانشجوی سال اول دانشکده
freshman U دانشجوی سال اول دانشکده
faculty U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
deanship U مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
rectorate U مقام ریاست دانشکده یااموزشگاه
presentation day U روز دادن درجات در دانشکده
matriculate U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
mortar board U کلاه چتر گوش دانشکده
general staff college U دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
eton U دانشکده ایتون درانگلستان برای پسران
command and general staff college U دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
gymnasiast U دانشجوی دانشکده یاگیمنازدرالمان یاکشورهای دیگر
dons U رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
donned U رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
donning U رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
varsity U تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
don U رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
juniors U دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
junior U دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
non collegiate U در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
proms U مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
major seminary U دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
prom U مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
campuses U زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
campus U زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
manufacturing U صنعتی
high wrought U صنعتی
technical U صنعتی
industrial U صنعتی
industrial water U اب صنعتی
matriculates U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
caddying U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddied U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddie U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
colleger U دانشجویی که ازبنگاه خیریه دانشکده بهرمند میشود
matriculate U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
intrant U کسی که وارد انجمن یا دانشکده یامقامی میشود
matriculated U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculating U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
caddies U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
industrial disputes U اختلافات صنعتی
industrial consumption U مصرف صنعتی
industrial economics U اقتصاد صنعتی
industrial revolution U انقلاب صنعتی
industrial concern U بنگاه صنعتی
industrial area U منطقه صنعتی
valve U شیر صنعتی
industrial chemistry U شیمی صنعتی
industrial building U ساختمان صنعتی
vertical union U اتحادیه صنعتی
industrial building U بنای صنعتی
industrial electronic U الکترونیک صنعتی
industrial espionage U جاسوسی صنعتی
industrial union U اتحادیه صنعتی
industrial unions U اتحادیههای صنعتی
trade effluent U فضولات صنعتی
industrial unit U واحد صنعتی
industrial wastewater U فاضلاب صنعتی
industrial workers U کارگران صنعتی
technical grade U خلوص صنعتی
producer buyer U خریدار صنعتی
mechnical U ماشینی صنعتی
industrial psychology U روانشناسی صنعتی
industrial nations U کشورهای صنعتی
industrial management U مدیریت صنعتی
industrial insurance U بیمه صنعتی
industrial frequency U فرکانس صنعتی
industrial fluctuations U نوسانهای صنعتی
industrial switch U کلید صنعتی
industrializing U صنعتی کردن
industrialises U صنعتی کردن
technological U حرفهای صنعتی
technologically U حرفهای صنعتی
plants U واحد صنعتی
artful U ماهرانه صنعتی
plant U واحد صنعتی
industrialism U سیستم صنعتی
industrialization U صنعتی کردن
industrialize U صنعتی کردن
industrializes U صنعتی کردن
industrialization U صنعتی سازی
industrialization U صنعتی شدن
industrialising U صنعتی کردن
applied economics U اقتصاد صنعتی
art bronze U برنز صنعتی
engineering workshop U کارگاه صنعتی
commercial efficiency U بازده صنعتی
artless U غیر صنعتی
artistical U هنرامیز صنعتی
artificial magnet U مغناطیس صنعتی
industrial relations U روابط صنعتی
fresher U نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
freshers U نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
process of industrialization U فرایند صنعتی شدن
industrial classifications U طبقه بندی صنعتی
valve U ولو [شیر صنعتی]
pilot plant U واحد ازمایش صنعتی
decreasing cost industry U هزینه نزولی صنعتی
producer advertising U تبلیغ محصولات صنعتی
inartistically U بطور غیر صنعتی
index of industrial production U شاخص تولید صنعتی
industrial alternating current U جریان متناوب صنعتی
interphase transformer loss U تلفات پیچک صنعتی
applied economics engineer U مهندس اقتصاد صنعتی
industrial reserve army U ارتش ذخیره صنعتی
an artistic production U عمل یا کار صنعتی
art casting U ریخته گری صنعتی
industrial robot U دستگاه خودکار صنعتی
bric-a-brac U خرده ریز صنعتی
the industrial quarter of the U محله صنعتی شهر
industrial electric locomotive U لکوموتیو الکتریکی صنعتی
industrial capitalism U سرمایه داری صنعتی
industrial workers of the world U کارگران صنعتی جهان
industrial investment U سرمایه گذاری صنعتی
manufactoring tape milling machine U دستگاه نورد صنعتی
dramatics U کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
industrialises U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
trade fixtures U الات صنعتی نصب شده
artlessly U بطور ساده یاغیر صنعتی
Industrial Architecture U معماری خانه های صنعتی
industrial school U اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
Midlands U ناحیهی صنعتی در مرکز انگلستان
industrial instrument U دستگاه اندازه گیری صنعتی
articlcs of virtu U کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
industrial electronic computer U ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
pastiches U تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
pastiche U تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
industrializing U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialize U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
metonymical U دارای صنعتی که انراmetonym گویند
industrializes U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialising U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
technology U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technologies U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
industrial data collection device U دستگاه صنعتی جمع اوری داده
technological U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technologically U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
labour intensive industry U صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
Industrial Aesthetic U [سیستم زیبایی شناختی ساختمان های صنعتی]
Industrial Park U [طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
Industrialized building U [تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
pot-boiler U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boilers U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot boiler U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
din U سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
high Sierra specification U روش استاندارد صنعتی برای ذخیره سازی داده روی ROM-CD
pantechnicon U نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
an iconic statue U مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
pantechnicons U نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
value added U اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
rah rah U دارای روحیه دانشجویی شعار دهنده برای دانشکده هورا هورا گفتن
midshipman U افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
maintenance U جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
Luddites U هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
Luddite U هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
iil U دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com